پایان نامه رشته مدیریت بازرگانی گرایش تحول: سنجش اثربخشی مدیریت دانش در دانشگاه مازندران |
این تحقیق نیز با بررسی و مقایسه شاخص ها و ابزارهای موجود در این زمینه، از رویکردی یکپارچه در قالب تکنیک فرایند تحلیل شبکه ای (ANP) برای محاسبه میزان اثربخشی مدیریت دانش و مقایسه دانشکده های دانشگاه مازندران بر اساس آن استفاده کرده است که در آن ابعاد کارت امتیازی متوازن (BSC) به عنوان شاخص های اثربخشی و ابزار شاخص عملکرد مدیریت دانش (KMPI) به عنوان فرایندهای چرخه دانش در نظر گرفته شده است. داده های تحقیق با روش میدانی و از طریق توزیع پرسشنامه مقایسات زوجی بین خبرگان دانشگاه جمعآوری شده و نرمافزار Super Decisions نیز برای تجزیهوتحلیل داده ها بکار رفته است.
نتایج این تحقیق نشان میدهد که بعد فرایندهای داخلی و به کارگیری دانش مهمترین شاخص و فرایند هستند. همچنین میزان اثربخشی مدیریت دانش دانشکده های علوم پایه در مقایسه با دانشکده های علوم انسانی و علوم مهندسی بیشتر است. در نهایت پیشنهاداتی نیز برای بهبود آنها بر اساس فرایندهای دانش ارائه شده است.
فصل اول: کلیات پژوهش
1-1- مقدمه
روند رو به رشد رقابت در عرصه اقتصاد جهانی موجب تحولی عظیم در رویکرد سازمانها برای خلق ارزشهای رقابتی پایدار بوده است (بونتیس و همکاران[1]،1999). در ابتدای عصر صنعتی شدن، سازمانها اثربخشی، كارایی و همچنین برتری رقابتی خود را از طریق اتوماسیون، كاهش ضایعات و حذف فرایندهای اضافی افزایش دادند؛ ولی در حال حاضر و در عصر دانش و دانش کاری، سازمانها در صدد سازماندهی مجدد جهت حذف مشاغل و نیروهای اضافی هستند. این جنبش از طریق مهندسی مجدد و مدیریت كیفیت جامع و مانند اینها انجام می شود كه سازمانهای روانتری را به ارمغان میآورد. در اینجاست كه نقش دانش و مدیریت دانش روشن می شود و سازمانها در پی تحقق و استفاده ِیکی از مهمترین دارایی های ناشناخته و راكد خود بنام دانش بر میآیند. لذا، مدیریت دانش در این راستا باید از سویی همراه با اثربخشی و كارایی و از سوی دیگر باید بتواند به خوبی از عهده كسب، حفظ و نگهداری و انتشار دانش در سطح سازمان برآید. مسلماً بهكارگیری مناسب این سرمایه در صورت وجود معیارها و شاخص های مناسب موجب می شود از سویی كارایی و اثربخشی مدیریت دانش افزایش یافته و از سوی دیگر میزان تأثیر آن بر عملكرد سازمان مشخص شود و فقط مورد ارزیابی كیفی قرار نگیرد (شائمی برزکی،1384).
امروزه مؤسسات آموزش عالی با چالشهای فراوانی از جمله تغییرات سریع فنّاوری، گسترش سیستمها، تقاضای متنوع جامعه، افزایش هزینه های آموزشی و نیاز به تطبیق با عصر دانش و اطلاعات مواجهند. یکی از ابزارهایی که برای مقابله با این شرایط بکارگرفته می شود، مدیریت دانش است. مدیریت دانش در آموزش عالی مجموعه ای از فرایندهای سازمانی است که از ایجاد و انتقال دانش در این مؤسسات حمایت کرده و دستیابی به اهداف سازمانی و دانشگاهی را ممکن میسازد (صادقی آرانی،1387). نقش اصلی این مؤسسات، مدیریت کردن دانش (هم دانش ضمنی و هم دانش آشکار) است تا بتوانند عملکرد دانش را جهت توسعه و پیشرفت جامعه افزایش دهند (حمیدی زاده،1387).
در این فصل، کلیات پژوهش ارائه میگردد. در ابتدا ضرورت و اهمیت انجام این پژوهش و مسألهی مورد نظر مطرح خواهد شد و سپس اهداف، سوال و روش پژوهش بیان میشود. در پایان این فصل نیز، قلمرو پژوهش مطرح شده و واژگان کلیدی و پرکاربرد در این مطالعه تعریف خواهند شد.
1-2-ضرورت و اهمیت موضوع
در محیط رقابتی امروزی، نیاز سازمانها به دارایی های دانشی نسبت به گذشته شدت چشمگیری یافته است. غیر قابل تقلید بودن، کمیاب بودن، ارزشمند بودن و غیر قابل جایگزین بودن از ویژگیهای این دارایی دانشی، همراه با ظهور رویکردها و مفاهیمی چون مدیریت دانش، سرمایه فکری، دارایی نامشهود، دیدگاه دانش گرا به سازمان و نیز افزایش تحقیقات دانشگاهیان و دست اندرکاران اجرایی، همگی گویای اهمیت فزاینده منابع دانشی در سازمانها هستند (انوری رستمی و شهائی،1388). امروزه، محیط سازمانها به لحاظ تحولات علمی و فناوری روز به روز بی ثباتتر و پیچیدهتر می شود. در چنین شرایطی، سازمانهایی برنده و کامیاب هستند که ضمن کسب دانش و آگاهی وسیع از عوامل محیطی، حفظ بقا و حیات خود، زمینه رشد و پویایی و افزایش عملکرد سازمان را بهبود و ارتقا بخشند. یکی از راههای تحقق این امر، مقوله مدیریت دانش است (رجایی پور و رحیمی،1387).
در این میان، گرچه از سه دهه از ارائه مدیریت دانش در محافل علمی میگذرد اما این موضوع در مؤسسات آموزش عالی به ویژه دانشگاهها از دیر باز مطرح بوده چرا که فلسفه وجودی این مؤسسات، تولید و انتشار دانش در جامعه بوده و مدیریت دانش در این سازمانها همواره در محور برنامه ریزی استراتژیک آن ها قرار داشته است. اگرچه اغلب این تلاشها بر مدیریت اختراعات، پژوهشها، تحقیقات و غیره بوده اما جایگاه این مؤسسات در تربیت نیروی انسانی ماهر و شایسته برای دیگر سازمانها میطلبد تا تلاش خود را در مدیریت دانش، گسترش داده و به دیگر حوزههای سازمان نیز وارد
کنند. صاحب نظران، موفقیت و کامیابی آموزش عالی را در محیط پویای کنونی وابسته به سرمایه های معنوی آن از جمله مدیریت دانش میدانند (استین[2]،2004). توسعه آموزشها در یک ساختار مناسب هرچند می تواند مفید باشد، اما اگر دانش کسب شده مدیریت نشود و توسعه دانش در راستای نیازهای جامعه نباشد، نمی تواند مشکلات زیادی را حل کند (نیازی، 1389). بنابراین مادامی که دانشگاهها در زمینه ارزیابی دارایی های دانشی خود، پیمایشی انجام ندهند، مدیریت دانش، بهبود عملکرد و توسعه سازمانی را نخواهد داشت.
1-3– بیان مسئله
امروزه دانش به عنوان مهمترین سرمایه و دارایی یک سازمان و محرکی برای ایجاد مزیت رقابتی، تحول سازمانی، نوآوری و غیره در سازمان به شمار میرود. این دارایی، در مقایسه با انواع دیگر دارایی ها، دارای این طبیعت منحصربهفرد است که هر چه بیشتر استفاده شود به ارزش آن افزوده می شود (نیرمال و همکاران[3]،2004). مدیریت این دارایی نامشهود در طول دهههای گذشته توجه زیادی را به خود جلب نموده به طوری که اجرای یک استراتژی موثر مدیریت دانش و تبدیل شدن به یک سازمان دانشمحور، شرط الزامی موفقیت سازمانها در دورهای است که به اقتصاد دانشمحور معروف است (گروز[4]،2002 ).
از این رو در اقتصاد دانشمحور و محیط پرتلاطم امروزی، دانشگاهها که مراكز آموزش، تولید دانش و نیروی كار دانشی میباشند، دانش نقشی مهم و استراتژیک در آن ها ایفا می کند. بنابراین مؤسسات آموزشی نیازمند شناسایی وضع موجود خود، جهت توسعه برنامه های بهبود در راستای دستیابی به وضعیت مطلوب هستند و نیاز به سنجش اثربخشی مدیریت دانش در این مؤسسات توسط متخصصان و افراد حرفهای بیش از پیش احساس شده و از اهمیتی ویژه برخودار است.
برای دستیابی به این مهم، پژوهش حاضر در پی سنجش اثربخشی مدیریت دانش در دانشگاه مازندران است. دلیل این انتخاب از یک سو به جهت اهمیت دانشگاه مازندران به عنوان یکی از دانشگاههای بزرگ در کشور و بزرگترین مرکز آموزش عالی استان و از سوی دیگر، تاکنون پژوهشی در این زمینه با توجه به ضرورت آن صورت نگرفته است.
4-1- اهداف پژوهش
این پژوهش به منظور توصیف و ارزیابی وضعیت اثربخشی مدیریت دانش در دانشگاه مازندران و افزایش سطح آگاهی مسئولین امر در این خصوص، به بررسی و تعیین عوامل و شاخص های مؤثر در سنجش اثربخشی مدیریت دانش و میزان اثربخشی آن در دانشکده ها می پردازد تا به کمک آن، قوتها و ضعفهای موجود مشخص و برنامه ریزی های لازم در خصوص بهبود آن انجام شود. بنابراین اهداف پژوهش حاضر عبارتند از:
1- تعیین عوامل اصلی تأثیرگذار در سنجش اثربخشی مدیریت دانش در دانشکده های دانشگاه مازندران.
1-1- بررسی شاخص های اندازه گیری عوامل تأثیرگذار در سنجش اثربخشی مدیریت دانش در دانشگاه مازندران.
2- سنجش اثربخشی مدیریت دانش در دانشگاه مازندران.
2-1- تعیین و سنجش اثربخشی مدیریت دانش در دانشکده های دانشگاه مازندران.
5-1- سوال پژوهش
میزان اثربخشی مدیریت دانش در دانشکده های دانشگاه مازندران چقدر است؟
6-1- روش پژوهش
این تحقیق نیز با مرور ادبیات موضوع، بررسی و مقایسه شاخص ها و ابزارهای موجود در این زمینه، از رویکردی یکپارچه در قالب تکنیک فرایند تحلیل شبکه ای[1] (ANP) برای سنجش میزان اثربخشی مدیریت دانش و مقایسه دانشکده های دانشگاه مازندران استفاده کرده است که در آن ابعاد کارت امتیازی متوازن[2] (BSC) به عنوان شاخص های سنجش اثربخشی و ابزار شاخص عملکرد مدیریت دانش[3] (KMPI) به عنوان فرایندهای چرخه دانش شناسایی شدند. همچنین داده های تحقیق با روش میدانی و از طریق توزیع پرسشنامه مقایسات زوجی بین خبرگان دانشگاه جمعآوری شدهاند و از نرمافزار Super Decisions نیز برای تجزیه و تحلیل داده
فرم در حال بارگذاری ...
[سه شنبه 1399-10-02] [ 09:44:00 ب.ظ ]
|