پایان نامه با عنوان ویژگی ها و نظریه های مدیریت دانش |
چرخه مدیریت دانش
مدیریت دانش یک فرایند مستمر است که منجر به افزایش دوره ای دانش می شود.
فرایند مدیریت دانش به ۶ قسمت تقسیم می شود که به صورت ذیل است:[۴۷]
۱-ایجاد دانش: ایجاد دانش به معنی ایجاد دانش جدید و نحوه خلق نوآوری که سابقه قبلی در سازمان ندارد، می باشد. در این مورد بسیاری از سازمانها یک طرحی از دانش، داده ها، اطلاعات ومهارتهای مورد نیاز داخلی و خارجی ایجاد کرده اند. مدیریت دانش موثر باید در شفاف سازی داخلی و خارجی فعال باشد. یکی از این ابزارها نقشه دانش است. نقشه دانش تخصصها و دانش مورد نیاز افراد را با محل قرارگیری آنها در سازمان مشخص میکند.[۱۷]
۲-کسب دانش: بدست آوردن دانش به معنی شناسائی و کدگذاری دانش دورن سازمانی و یا دانش برون سازمانی از محیط است.[۴۷]
۳-سازماندهی دانش: در این قست تمرکز بر روی ایجاد مهارت جدید، خدمات جدید، نظرات بهتر و فرایندهای موثر است. در این میان، نکته دارای اهمیت این است که دانش فقط از تخصص سرچشمه نمیگیرد، بلکه از تجربه نیز به دست می آید. پس داشتن یک شبکه داخلی سازمانی و تسهیل در ارتبط بین افراد داخل سازمان با یکدیگر یکی از موارد کلیدی این مرحله است.[۱۷]
۴-ذخیره سازی دانش: مزیتهای رقابتی برای سازمان در هر زمان در دسترس نیست. دانش سازمان که یکی از مزیتها رقابتی سازمان است باید به روز، حفاظت و نگهداری شود. نگهداری اطلاعات، اسناد و تجارب، نیازمند مدیریت است. کدگذاری علاوه بر اینکه در توسعه دانش و اشتراک گذاری موثر است یکی از راه های حفاظت از دانش به شمار میرود.[۱۷]
۵-انتشار دانش: بر اساس نیازهای مختلف کاربران دانش به شیوه ای مناسب انتشار می یابد.علاوه بر این، دانش با ابزارهای مناسب که آن را برای تمام کاربران قابل فهم سازد، به اشتراک گذاشته می شود.[۴۷]
۶-کاربرد دانش: دانش در زمینه ای که در آن کاربران می توانند یاد بگیرند و همچنین دانش جدید تولید کنند استفاده می شود. در فرایند یادگیری باید تجزیه و تحلیل و ارزیابی از ایده ها، طرح ها و دانش وجود داشته باشد. یک سازمان باید به سمت مدیریت کردن دانش خود به منظور یکپارچه سازی این روند با چارچوب مدیریت استراتژیک کلی خود حرکت کند.[۴۷]
۲-۲-۵ ویژگیهای مدیریت دانش
-
- مدیریت دانش با بکارگیری دانش روز به دانش و اطلاعات بشر اعتبار میبخشد.
- هوش سازماندهی را تقویت میکند و به بهبود مستمر می انجامد.[۴۵]
- زمینه ی نوآوری پایدار و خلاقیت بخشی به سازمان را فراهم مینماید.
- با بهره گرفتن از روش های سیستمی به رفع اشتباهات و اصلاح انحرافات می پردازد.
- جنبش نرم افزاری جهانی را گسترش میدهد.
- محیط رشد پردازش اطلاعات و دانش را سرعت میبخشد.
- مدیریت تغییرات علمی و اجتماعی را میسر می سازد.[۹]
۲-۲-۶ نظریه های مدیریت دانش
نظریه های مدیریت دانش را میتوان در سه مقوله بررسی نمود: (کرمی پور و داوودی ، ۱۳۸۵)[۷].
۱-نظریه ای که دانش را رشته ای به حساب می آورد که همرا با تکنولوژی اطلاعات به سوی هدفی در حرکت بوده از طریق شبکه های اطلاع رسانی با سهیم شدن انسان در دانش، تمرین و آموخته می شود.با توجه به این دیدگاه عوامل انسانی، یادگیری سازمانی و تولید دانش به عنوان تفسیرهای دانش صریح و ضمنی در مرحله ی بعدی قرار میگیرد.گام سوم در این نظریه تنظیم مدیریت محتوا از طریق ساختار طبقه بندی و بکارگیری آن در جهت فناوری اطلاعات می باشد.این نظریه توسط مارک کوئینگ[۱] در سال ۲۰۰۲ اظهار شد[۷].
نظریه دیوید اسنودن[۲] که همان نظریه ی تغییر میباشد که بیشتر بر روی توزیع اطلاعات برای تصمیم گیرندگان در زمان معین تصمیم گیری می باشد.این نظریه پرداز از آن به عنوان زمینه و حکایت یاد کرده و مدیریت محتوا را در مرکز مدیریت دانش قرار می گیرد[۷].
بر اساس این نظریه درک سازمان، از طریق مطلوبیت پدیده های نظام تطبیقی که به وسیله ی اعمال آزاد انسانی محدود می شوند به آنها نظم خواهند داد.استفاده از بینش ها و فعالیت های علمی، زمینه های مناسب را محدود نموده در حالی که بینش ها و یادگیری ها از نظریه های نظم غایی و پیچیده زمینه های ایجاد این بینش های جدید را فراهم خواهد آورد.
۳-نظریه ی سوم جنبه ی عرضه ی مدیریت دانش میباشدکه مک الوری در سال ۱۹۹۹آن را در شورای ائتلاف جهانی مطرح نموده، انتظام و انسجام دانش را در نظر گرفت[۷].
[۱] Mark quing
[۲] David Snoewden
فرم در حال بارگذاری ...
[شنبه 1400-03-01] [ 02:36:00 ب.ظ ]
|