پایان نامه در مورد تعاریف مدیریت دانش |
تعاریف مدیریت دانش
تعریف مدیریت دانش مشکل است و هیچ تعریف مشخصی که به طور جهانی مورد توافق باشد وجود ندارد.یک مشکل معمول در تعریف مدیریت دانش اینست که تعریف دانش به اندازه ای وسیع است که تقریبا هرچیزی که اجازه درک مفاهیمی را بدهد که فرد برای کارکرد اثربخش در این جهان بدان نیاز دارد، میتواند مدیریت دانش نامیده شود.سختی ارائه تعریف مشخص از مدیریت دانش موجب شده تا صاحبنظران بر اساس تجارب خود و دیدگاه های مختلف، تعاریف گوناگونی را بیان کنند.از این رو یک تعریف جهانشمول که تمامی صاحبنظران بر سر آن توافق نظر داشته باشند، وجود ندارد.
با بررسی تعاریف گوناگون مدیریت دانش، میتوان آن را بهعنوان «فرایند خلق، انتشار و به کارگیری دانش برای دستیابی به اهداف سازمانی» تعریف کرد. [۴۲]در تعریفی دیگر، مدیریت دانش عبارت است از «فلسفهای شامل مجموعهای از اصول، فرایندها، ساختارهای سازمانی و فناوریهای به کار گرفته شده که افراد را به منظور تسهیم و به کارگیری دانششان به منظور دستیابی به اهدافشان یاری میرساند» بیان میشود.
برای مثال داونپورت[۱] (۱۹۹۸) مدیریت دانش را به عنوان جمع آوری، توزیع و استفاده کارا از منابع دانش تعریف کرده است.[۴۳]
اودل و گری سون[۲] (۱۹۹۸) مدیریت دانش را به عنوان یک استراتژی که باید در یک سازمان ایجاد شود تا اطمینان حاصل شود که دانش به افراد مناسب در زمان مناسب میرسد و آن افراد آن دانش را تسهیم کرده و از اطلاعات برای اصلاح عملکرد سازمان استفاده میکنند، تعریف میکند.در واقع هدف مدیریت دانش ایجاد اطلاعات مناسب برای افراد در زمان مناسب می باشد.[۴۴]
بون فور[۳] (۲۰۰۳) مدیریت دانش را به عنوان مجموعه ای از رویه ها، زیرساخت ها و ابزارهای فنی و مدیریتی میداند که در جهت خلق، تسهیم و بکارگیری اطلاعات و دانش در درون و بیرون سازمان ها طراحی شده اند[۷].
باکویتز[۴] مدیریت دانش را چنین تعریف میکند: فرایندی که از آن طریق سازمان به ایجاد سرمایه حاصل از فکر و اندیشه اعضا و دارایی مبتنی بر دانش میپردازد.[۷]
از نظر پلتون[۵] مدیریت دانش عبارتست از یکپارچه کردن دانش، تقسیم دانش، ارزیابی و انباشت دانش و در نهایت گسترش و حفظ مهارت در سرتاسر سازمان. [۷]
کلوپولوس و فراپائولو[۶] بیان میکنند که مدیریت دانش بر به کارگیری دوباره اعمال و تجارب گذشته از طریق تمرکز بر طراحی و اجرای برنامههایی به منظور تغییر چشماندازها تاکید میکند.[۷]
ابتدائی ترین تعریف از مدیریت دانش عبارت است از:یافتن راهی جهت خلق، شناسایی، شکارو توزیع دانش سازمانی به افراد نیازمند(عبدالکریمی،۱۳۸۲).
مدیریت دانش یک رویکرد ساخت یافته برای پرداختن به فرآیندهای اصلی ایجاد، تدوین، استفاده ، اندازه گیری و حفظ دانش، و همچنین اعمال نفوذ دانش برای رقابت در بازارهای کسب و کار است.[۴۵]
بت[۷](۲۰۰۲)مدیریت دانش را فرایند تسهیل امور مربوط به دانش مانند خلق، ضبط، انتقال و استفاده از دانش میداند.به نظر وی مدیریت دانش طیفی از فعالیت ها، یادگیری، همکاری و آزمایش گرفته تا اتحاد مجموعه های مختلف کاری و اجرایی است[۷].
از نظر روبرت لوکان[۸]، مدیریت دانش عبارت است از استفاده از اطلاعات برای دستیابی به واقعیت کسب و کار[۷].
داونپورت معتقد است که دانش مخلوط سیالی از تجربیات، ارزشها، اطلاعات موجود و نگرشهای کارشناسی نظام یافته است که چارچوبی را برای ارزشیابی و بهرهگیری از تجربیات و اطلاعات جدید به دست میدهد.[۴۶] دانش در ذهن دانشور به وجود آمده و به کار میرود. دانش در سازمانها نه تنها در مدارک و ذخایر دانش بلکه در رویههای کاری، فرآیندهای سازمانی، اعمال و هنجارها مجسم میشود.
در یک تعریف خوب، مدیریت دانش عبارت از تلفیقی از کسب و ذخیره سازی دانش آشکار، همراه با مدیریت سرمایه های فکری است.(دالکر، ۲۰۰۵)[۹] [۷]
[۱] Davenport
[۲] o’dell and garyson
[۳] Boun four
[۴] bakoitze
[۵] poltone
[۶] klopuse and fapauolo
[۷] bhat
[۸] Rabert loukan
[۹] dalker
فرم در حال بارگذاری ...
[شنبه 1400-03-01] [ 02:37:00 ب.ظ ]
|