پایان نامه : تصویر فرشتگان مقرّب در دیوان مولانا و عطار و متون مقدّس |
1-1- مقدمه
شیخ فریدالدین عطار نیشابوری بعد از سنایی اولین کسی بود که پا به عرصه شعر صوفیانه گذاشت ولی زندگی وی در هالهای از افسانهها فرو رفته است که همین امر باعث عدم امکان تحقیقی جامع در مورد زندگی وی شده است.
یکی از این موارد، فهرست آثاری است که به وی منسوب داشته اند و گاهی بسیار مبالغه آمیز و دور از واقعیت بوده است و بعضی از محققان در گذشته قضاوتهای خویش در مورد شعر عطار را بر پایه همین آثار مجعول و منحول استوار ساختهاند که نتیجه آن ارائه بعضی اطلاعات ناصواب و بعضاً متناقض میباشد.
ولی امروزه صحّت انتساب بسیاری از این آثار مجعول توسط محققان رد شده است و محققان آثار مسلّم عطار را تنها شامل چهار مثنوی به نامهای منطق الطیر، الهینامه، مصیبت نامه، اسرارنامه، دیوان غزلیات و مجموعه ای به نام مختارنامه که حاوی رباعیات اوست و همچنین کتاب منثور تذکره الاولیاء میدانند. عطار که همراه سنایی و مولانا مثلث عرفان ایران را تشکیل میدهد، سراینده اشعاردلکش و پند آموز عرفانی است در واقع وی نماینده یکی از مراحل تکامل شعر عرفانی فارسی میباشد و با دقت در مثنویهای وی متوجه میشویم که کلیه ابیات وی در جهت بیان تصوف بوده است.
سیر صعودی عرفان، زهد و اخلاق بعد از عطار با ظهور مولانا جلال الدین محمد بلخی به اوج خود میرسد. اوج ناشناختهای که مولانا آن را تسخیر کرد، بعدها همچنان خاص او ماند.
وی با خلق اثر بزرگ که در واقع حاصل تمام معارف و تجارب صوفیه اسلامی است و اثر مهم تصوف و عرفان ایران، از حیث کیفیت چنان اوج و عظمت روحانی بینظیری را ارائه می کند که شکوه و بزرگی آن وصف ناپذیر است. مولانا در خلق مثنوی معنوی به سنایی حکیم توجه خاصی دارد.
«مولوی در باب سنایی به مدیران هر گونه تکریم فوق العادهای را توصیه میکرد، منکران او را به شدت نقد و رد میکرد و در حوزه یاران او الهینامه سنایی مثل قرآن جهت سوگند دادن مریدان نیز بکار میرفت». (زرین کوب، 1369، 237)
اندیشه و آیین مولوی در شش دفترش، به گونه غنیترین مکتب تصوف، و اوج ارتقای اندیشه های عرفانی سنتی ایران، آوازه خود رادر سراسر تاریخ و جهان گسترش داده و مولوی به مثابه بزرگترین چهره صمیمی و ملتهبترین جان دنیای عشق، توجه و شگفتی آشنایان این راه را به سوی خود معطوف داشته است.
دراین پژوهش سعی بر این است که چهره و تصویر ملائکهی مقرّب در شعر مولوی و عطار و همچنین متون مقدّس مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد. از آن جایی که این شاعران در اشعار خود مضمونهای بکر و ناب از فرشتگان مقرّب داشته اند؛ این پرسش به ذهنمان خطور کرد که آیا شعرای معاصر هم از این مضمون سازیها در شعر خود داشته اند؟
و یا طرز تلقی این شاعران (مولانا و عطار) با شاعران معاصر مشابه است یا نه؟
بنابر این، این ملائکهی مقرّب مانند بسیاری از مسائل اسرائیلی دیگر وارد شعر فارسی شده اند و باعث مضمون آفرینی بسیاری از شاعران گشتهاند و فرشتگان غالباً در روایتهای کتاب مقدّس یاد شده اند. باور به وجود انها بخشی از اصول جزمی است که یهودیان و مسیحیان باید آن را بپذیرند. به همین ترتیب، مسلمانان با تکیه بر قرآن، این باور را در شمار اصول ایمانی خود جای میدهند: نیکی آن است که به خدا و روز بازپسین و فرشتگان و کتاب آسمانی و پیامبران ایمان آورد.
پایان نامه حاضر به طور کلی مشتمل بر پنج فصل است که به شرح مختصر هر یک از فصول پرداخته می شود:
فصل اول: کلیات تحقیق میباشد که شامل مقدمه، عنوان تحقیق، بیان مسأله، پیشینهی تحقیق، فرضیه های تحقیق، اهداف تحقیق، روش تحقیق و محدودیتهای تحقیق میباشد.
فصل دوم : زندگینامه مولانا و عطار میباشد.
فصل سوم: ملائکه و فرشتگان و جایگاهشان در متون مقدس میباشد.
فصل چهارم: فرشتگان مقرب میباشد.
فصل پنجم : نتیجه گیری
-2- عنوان تحقیق
تصویر ملائکهی مقرّب در دیوان مولانا و عطار بجز غزلیات شمس و متون مقدّس
1-3- بیان مسأله
از عناصر اساسی تلمیح در شعر فارسی ملائکهی مقرّب خداوند (جبرئیل، اسرافیل، عزرائیل، میکائیل) میباشند، این موجودات آسمانی در ادیان سامی حضوری پررنگ و تعیین کننده داشته اند و دارند و بخشی از باورهای دینی را تشکیل دادهاند. نفوذ اسرائیلیات و باورهای مسیحی و اسلامی و اسطورهای به شعر فارسی از همان سپیده دم تاریخ شعر دری محسوس بوده است.
بنابر این ملائکهی چهارگانه همواره در تلمیحات شعرای پارسی گوی منشأ مضمون سازیهای بکر و خلاقانه بوده اند از آنجایی که شاعران کلاسیک در شعر خود استشهاد به تلمیحات دینی و اسطورهای را مد نظر داشته اند و تصاویر زیبایی از این گونه موضوعات در شعر خود آفریدهاند شایسته است که این مقوله در شعر عطار و مولانا به جز(غزلیات شمس) که از شاعران صاحب سبک قرنهای 5 ، 6 و 7 هستند و در تغییر و تحول سبک شعر فارسی نقش عمدهای را ایفا کرده اند و از پرچمداران ادبیات عرفانی محسوب میشوند مورد بررسی و ارزیابی دقیق قرار گیرد. تا نحوه استفاده و بکارگیری این موجودات و تصویری که از آنان در شعر خود ارائه دادهاند و تفاوتها و شباهتهایی را که احیاناً در نحوه مضمون سازیهای این دو شاعر به چشم میخورد بررسی شود.
1-4- اهداف تحقیق
- شناخت گوشه ای از ناشناختهها برای دوستداران عرصه علم و ادب فارسی
- پاسخ دادن به سؤالاتی که همواره دغدغهی خاطر این جانب بوده است.
- آشنا کردن ادب دوستان با جنبه های خلاق ذهن دو شاعر بزرگ و سبک ساز
- سوق دادن دوستداران علم و ادب برای توجه کردن به جنبه های کمتر شناخته شده تفکرات دو شاعر
1-5- فرضیه تحقیق
- طرز تلقی شاعران مورد بحث از ملائکه مقرّب با دگر شعرای پارسی گوی چندان متفاوت نیست.
- دو شاعر مورد بحث از سایر شاعران کلاسیک و شاعران معاصر از این موجودات در جهت اهداف خود و برای فهم مطالب به خواننده با آوردن تلمیحات و اشارههایی به این موجودات توانسته اند کار را در حدی آسانتر جلوه دهند.
- استناد، تلمیح و اشاره به این موجودات در شعر دو شاعر یاد شده به وفور یافت می شود.
1-6- پیشینه تحقیق
از آنجا که این موضوع، موضوع بدیع و تازهای به شمار میرود تحقیقات زیادی در این زمینه صورت نگرفته است. تنها مقالهای با موضوع عزرائیل توسط آقای دکتر حسن بیرق برای استفاده کنندگان دراین زمینه نگارش یافته است. که در دایره المعارف اسلامی به چاپ رسیده است.
1-7- روش تحقیق
این تحقیق بر اساس روش توصیفی- تحلیلی و بر پایه مطالعات کتابخانهای انجام شده است. نخست از طریق مطالعه و یادداشت برداری، اطلاعات جمعآوری شده و بعد به توصیف آنها پرداخته شده است. در نتیجه با توجه به فرضیه و سؤالهای تحقیق، به تحلیل اطلاعات جمعآوری شده پرداختیم.
1-8- مشکلات و محدودیتهای تحقیق
از آنجایی که کمتر کسی در این زمینه کار کرده است، طبیعتاً برای جمعآوری اطلاعات در این موضوع، با مشکلات فراوان روبرو بودم از جمله بررسی دیوانهای دو شاعر مذکور به صورت بیت به بیت و نبود منابع کافی در دسترس، اما نهایتاً با توکل به خدا و تحمّل مشکلات و همراهی استاد راهنما ومشاور توانستم کار را به اتمام برسانم.
2- زندگینامه مولانا و عطار
2-1- مولانا
« نام او باتفاق تذکره نویسان محمد و لقب او جلال الدین است و همه مورخان او را بدین نام و لقب شناختهاند و او را جز جلال الدین به لقب خداوندگار میخوانند. لیکن شهرت مولوی (بمولانای روم) مسلم است و همچنین آقای الفت اصفهانی عقیده دارد که تخلص مولوی خاموش بوده زیرا در خاتمه اکثر غزلها این کلمه را بطریق اشارت و تلمیح گنجانیده است».
(فروزانفر، 1376: 3، زوّار)
جلال الدین محمد که با القاب خداوندگار، مولانا، مولوی در میان پارسی زبانان و با نام رومی میان اهالی مغرب زمین شهرت یافته. یکی از بزرگترین متفکران جهان و یکی از شگفتیهای تبار انسانی است و این آتش افروخته در بیشه اندیشهها در دو محو تفکر و احساس که کم و بیش با هم سازگاری ندارند به مرحله ای از تعالی و گستردگی شخصیت رسیده که به دشواری میتوان دیگر بزرگان تاریخ ادب را در کنار او با او سنجید. (شفیعی کدکنی، 1318: 13)
نوشتن سرگذشت مردی چون مولانا جلال الدین محمد کار آسانی نیست. مردی که درباره او هر چه بگویند و بنویسند باز هم ناگفتهها بسیار است. بهاء ولد موعظههای خود را با سخنان صوفیان میآمیخت و به همین دلیل مجلس او گرمی و شوری داشت و او را در مقام مقایسه با فقیهان و مدرسان بلخ قرار میدادند. (استعلامی، 1383: 10)
عاشقان ایرانی و افغانی هنوز ترجیح می دهند که جلال الدین را «بلخی» بخوانند. زیرا خاندان او پیش از مهاجرت به سوی غرب، در بلخ زندگی میکردند. (بدرهای، 1377: 18)
2-1-1- مولد و نسب
« مولد مولانا شهر بلخ است و ولادتش در ششم ربیع الاول سال 604 هجری قمری اتفاق افتاد و علت شهرت او به رومی و مولاناء روم همان طول اقامت وی در شهر قونیه بوده که اقامتگاه اکثر عمر و مدفن اوست، چنانکه خود وی نیز همواره خویش را از مردم خراسان شمرده و اهل شهر خود را دوست میداشته و از آنان فارغ التحصیل نبوده است. نسبت او به گفته جامی از جانب پدر به ابوبکر صدیق میپیوندد و پدر مولانا محمد بن حسین خطیبی است که به بهاء الدین ولد معروف شده است و او را سلطان علماء لقب دادهاند. وفات او به روایت احمد رازی در سال 628 واقع گردید و بنابر این ولادت او مصادف بوده است با سال 543». (فر
فرم در حال بارگذاری ...
[سه شنبه 1399-10-02] [ 12:40:00 ق.ظ ]
|