کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



آخرین مطالب


جستجو


 



عنوان                              صفحه

چكیده. 1

مقدمه. 2

فصل اول: کلیات

1- كلیات… 5

1-1-هدف پژوهش…. 5

1-2-پیشینه‌پژوهش…. 5

1-3-روش تحقیق.. 6

فصل دوم: بحثی درباره‌ی خانقاه

2- بحثی درباره‌ی خانقاه. 8

2-1- خانقاه 8

2-2-اشكال گوناگون كلمه‌ی خانقاه 9

2-3- اجزای تركیبی خانقاه 10

2-4-تأسیس اوّلین خانقاه و سیر تاریخی آن.. 10

2-5- محّل بنّای خانقاه 14

2-6- متصوّفه‌ی ایران و استقلال خانقاه‌های ایرانی.. 14

2-7-كانون‌هایی كه قبل از احداث خانقاه، اعمال خانقاهی در آن ها اجرا می‌شد. 15

2-7-1- مسجد. 16

2-7-2- مدرسه. 17

2-7-3- دویره 17

2-7-4-صومعه. 18

2-7-5- رباط.. 18

2-7-6- آرامگاه 19

2-8-موارد استفاده از خانقاه 20

2-9-ساختار خانقاه 21

2-10-گله از خانقاه و خانقاه داری.. 22

2-11- خانقاه و علم و فرهنگ…. 22

2-11-1- ایجاد كتابخانه. 23

2-11-2- وعظ و خانقاه 23

2-11-3-تدریس علوم اسلامی در خانقاه 24

2-11-4-تفسیر قرآن در خانقاه 25

فصل سوم: ادبیات خانقاهی

3- ادبیات خانقاهی.. 27

3-1- رواج تصوّف و ادبیات… 27

3-2- وضع اوّلیه‌ی شعر عرفانی در قرن ششم.. 28

3-3-اشعار اخلاقی پیش زمینه شعر عرفانی.. 30

3-4-شعر آغازین عرفانی با مضامین موعظه و تنبیه. 31

3-5-شعرمبتنی بر شرع. 31

3-6- ادبیات خانقاهی.. 32

3-7- تنوّع در ادبیات صوفیانه‌ی خانقاهی.. 33

3-8- نثر صوفیانه. 34

3-9- شعر صوفیانه. 35

3-10- مثنوی قالب رایج ادبیات خانقاهی.. 36

3-11-شاعران خانقاهی.. 36

3-11-1-سنایی.. 37

3-11-2-عطار 39

3-11-4-مولوی.. 40

فصل چهارم: آیین، آداب و رسوم خانقاه تا قرن هشتم

4- آیین، آداب و رسوم خانقاه تا قرن هشتم.. 43

4-1- سماع و آداب آن.. 43

4-1-1-آداب نشستن قبل از شروع سماع. 43

4-1-2-اوقات سماع. 44

4-1-3-سماع به دور از چشم نامحرّمان.. 45

4-1-4-پرهیز از طعام و سفره در سماع. 45

4-1-5-اهلیّت داشتن محفل سماع. 45

4-1-6-شرایط حضور در محفل سماع. 46

4-1-7-به جای آوردن نماز استخاره قبل از حضور در محفل سماع. 46

4-1-8-مکان سماع. 46

4-1-9-حکم عدم تمایل صوفی به سماع. 47

4-1-10-شرایط تشکیل محفل سماع. 47

 

پایان نامه

 

4-1-11-پرهیز از دعوی غلبه‌ی حال در سماع. 47

4-1-12-خودداری کردن از حرکت در سماع در حضور پیر. 48

4-1-13-احکام کمک خواستن و کمک کردن در سماع. 48

4-1-14-ممانعت از  حضورجوانان بی ریش در سماع. 49

4-1-15-سماع با دف و نای و رقص…. 49

4-1-16-اجتناب از تبسّم و لهو در سماع. 50

4-1-17-سماع با اذن و حضور شیخ.. 50

4-1-18-حضور اخوان در محفل سماع. 50

4-1-19-روی در پای شیخ مالیدن در سماع. 51

4-1-20-احتراز از تكلّف در سماع. 51

4-1-21-اجتناب از سماع در حضور زنان و مردان جوان.. 52

4-1-22-ذكر به جای سماع. 52

4-1-23-قوّال مجلس سماع. 52

4-1-24-قوال از جنس سالكان.. 53

4-1-25-ضرورت قوّال ریش دار 53

4-1-26-احتراز از دخالت در كار قوّال.. 53

4-1-27-اجتناب از مدح و ذم قوّال.. 54

4-1-28-پاداش قوّال.. 54

4-1-29-خرقه دری مجلس سماع. 54

4-1-30-القا وتخریق خرقه در سماع فقط در صورت غلبه‌ی حال.. 55

4-1-31-چه نوع خرقه ای شایستگی پاره كردن در محفل سماع را داشت؟. 56

4-1-32-انواع خرقه‌های القا شده در سماع. 56

4-1-33-حكم خرقه‌ی صحیحه در سماع. 56

4-1-34-خرقه‌ی صحیح را به تبع خرقه‌ی پاره،  پاره كردن.. 57

4-1-35-خرقه صحیحه از آن جماعت… 58

4-1-36-سهیم شدن از خرقه بدون حضور در حلقه‌ی سماع. 58

4-1-37-احكام خرقه‌ی القا شده از سر غلبه‌ی حال.. 59

4-1-38-خرقه القا شده از آن درویش…. 60

4-1-39-گرفتن خرقه از قوّال با ایثار كردن چیزی هم ارزش با آن.. 61

4-1-40-هدیه كردن خرقه به قوّال در صورتی كه با میل خود آمده بود. 61

4-1-41-آوردن فدایی در میان، جهت گرفته خرقه. 61

4-1-42-قریب العهد بودن خرقه به حقّ متعال.. 62

4-1-43-خرقه و عمامه انداختن شیخ و جوانان.. 62

4-1-44-حكم خرقه و دستار افكنده شده 63

4-1-45-خرقه‌ی القا شده ازآن جماعت… 63

4-1-46-پاره كردن خرقه به متابعت شیخ و متقدم. 63

4-1-47-حكم خرقه ای كه به متا بعت خرقه‌ی شیخ القا می‌شد. 64

4-1-48-فرستادن خرقه‌های پاره شده به  سایرخانقاه ها 64

4-1-49-سهیم كردن مریدان ساكن شهر از خرقه‌های پاره شده در سماع. 65

4-1-50-حكم پاره‌های خرقه كه به درویشان و مریدان می‌رسید. 65

4-1-51-امساك شیخ در مورد خرقه‌ی القا شده‌ی خود و وظیفه‌ی مریدان در برابر او 65

4-1-52-حكم خرقه‌ی درویشی كه در سماع خود را برهنه می‌كرد. 66

4-1-53-بی نصیب بودن قوّال از خرقه. 66

4-1-54-حكم خرقه ای كه با مطایبه القامی شد. 67

4-2-آداب لباس پوشیدن صوفیان.. 67

4-2-1-تهیّه‌ی لباس از وجهی جلال.. 67

4-2-2-اقسام پوشندگان لباس…. 68

4-2-3-تهیّه‌ی لباس از تكه‌های دور انداخته. 68

4-2-4-پوشیدن لباس كم قیمت… 69

4-2-5-پوشیدن لباس‌های دون دراقتدا به انبیاء 69

4-2-6-پوشش بنابر متقضای رفق و یاری نفس…. 69

4-2-7-پوشش جهت اخفای حال.. 70

4-2-8-پوشیدن لباس فتوحی از نوع نرم و خشن.. 70

4-2-9-خرقه پوشی و گونه های آن.. 71

4-2-10-تعریف خرقه. 71

4-2-11-خرقه پوششی به تقلید اهل صفّه. 72

4-2-12-فواید خرقه. 72

4-2-13-اجزای ترکیبی خرقه. 73

4-2-14-خرقه نشان شایستگی درویش…. 74

4-2-15-امتحان ورودی برای دریافت خرقه. 75

4-2-16-خرقه ی ارادت، خرقه‌ی تبرّک وخرقه‌ی ولایت… 75

4-2-17-محدودیت در خرقه دادن.. 76

4-2-18-خرقه پوششی نشان سر سپردگی برابر مراد و پیر. 76

4-2-19-خرقه‌ی دوتایی صوفیان.. 77

4-2-20-خرقه‌ی آستین كوتاه 77

4-2-21-خرقه‌ی هزار میخی.. 78

4-2-22-دلق صوفیان.. 78

4-2-23-اقسام دلق.. 78

4-2-24-دلق ملمع.. 79

4-2-25-شیوه‌ی پوشیدن خرقه. 80

4-2-26-اوصاف پوشاننده‌ی خرقه. 80

4-2-27-اوصاف درویش خرقه گیرنده 81

4-2-28-اختیار رنگ خرقه بر حسب سیرت و باطن.. 81

4-2-29-اختیار خرقه‌ی كبود. 82

4-2-30- انتخاب جنس و رنگ خرقه به صلا حدید شیخ.. 84

4-2-31-احتراز از فروختن خرقه. 84

4-3-درآمد خانقاه ها 85

4-3-1-توکّل سالکان.. 85

4-3-2-مسئله‌ی فقر صوفیان.. 87

4-3-3-در یوزه وگدایی کردن.. 87

4-3-4-درآمد صوفیان شاغل.. 88

4-3-5-وام گیری.. 89

4-3-6-فتوح.. 90

4-3-7-كمك رجال سیاسی.. 91

4-3-8-بهره وری از ثروت اعضای توانگر. 91

4-3-9-نذور 92

4-3-10-مخالفان كمك پذیری صوفیان.. 93

4-4-آداب مریدپذیری.. 94

4-4-1-مرید پذیری قراردادی.. 95

4-4-2-آداب تلقین ذكر به مرید قراردادی.. 96

4-4-3-مسامحت در پذیرش مرید. 96

4-4-4-سخت‌گیری در پذیرش مرید. 97

4-5-تجرّد و تأهل صوفیان.. 99

4-5-1-آفت تجرّد صوفیان.. 99

4-5-2-آداب سالكان مجرّد. 99

4-5-3-ادب سالك متأهل.. 100

4-5-4-توجّه به وقت جهت ادای فرایض و هم نشینی با سایر اخوان.. 101

4-6-آیین سرتراشی مریدان نوپا 101

4-7-شیوه‌ی بیعت با شیخ.. 102

4-8-آداب مرید در خدمت شیخ خانقاه 103

4-8-1-طلب شیخ.. 104

4-8-2-توبه‌ی نصوح كردن.. 105

4-8-3-زهد اختیار كردن و مرقّعه پوشیدن.. 105

4-8-4-اظهار اسرار با شیخ.. 105

4-8-5-دعای استخاره قبل از زیارت شیخ.. 106

4-8-6-گردن نهادن حكم شیخ در مورد خطاها 106

4-8-7-غسل كردن و وضوگرفتن قبل از زیارت شیخ.. 107

4-8-8-ترك هر گونه خواسته و اراده 107

4-8-9-احتراز از اعتراض بر شیخ.. 107

4-8-10-ضرورت نگاه نكردن به جوانب در محضر شیخ.. 108

4-8-11-ادب نگاه نكردن به شیخ.. 108

4-8-12-اطاعت از شیخ بدون تعلّل و درنگ…. 109

4-8-13-احترام به شیخ.. 109

4-8-14-ادب صحبت كردن با صدای آهسته. 110

4-8-15-ضرورت گرفتن اذن و رخصت از شیخ.. 110

4-9-آداب شیخی در خانقاه 111

4-9-1-رعایت آداب نشستن بر منصب شیخی.. 111

4-9-2-امتحان كردن مرید. 112

4-9-3-آگاه نكردن مرید از چگونگی زیستن شیخ.. 112

4-9-4-تنبیه كردن مریدی كه بدون رخصت از خلوت گاه بیرون می‌آمد. 113

4-9-5-كوتاهی نكردن در حقّ مریدان.. 113

4-9-6-بازخواست كردن مریدان.. 114

4-9-7-ضرورت رخصت دادن شیخ به مریدان.. 114

4-9-8-اغماض از خطاهای مریدان.. 114

4-9-9-تنبیه كردن مرید جهت آوردن دلایل عقلی و رجوع نكردن به سخنان شیخ.. 115

4-9-10-تنزّه از مال مریدان.. 115

4-9-11-اخراج مرید از خانقاه جهت بی حرمتی به شیخ.. 116

4-9-12-رفق و مدارا با مریدان.. 116

4-9-13-منع مرید از ملاقات با شیخ دیگر. 117

4-9-14-منع مرید از هم صحبت شدن با اصحاب دیگر. 117

4-9-15-محدودیت شیخ در ملاقات با اصحاب و خواص…. 118

4-9-16-داشتن خلصت ایثار 119

4-9-17-نماز خواندن شیخ در خلوتگاه مرید مبتدی.. 119

4-10-خلافت و نمایندگی مشایخ.. 120

4-10-1-انتخاب جانشین توسّط مشایخ.. 120

4-10-2-امتحان كردن مرید جهت جانشینی.. 121

4-10-3-تأثیر روابط خویشاوندی در انتخاب جانشین.. 121

4-10-4-مطیع بودن شیوخ انتخابی.. 122

4-11-تنبیه انظباطی مریدان.. 122

4-11-1-ماجرا 123

4-11-2-سر برهنه وارد عرصه‌ی تنبیه شدن.. 123

4-11-3-احتراز از سخن بیهوده در ماجرا 124

4-11-4-تمیز بودن درویشان و دوری از تكبّر و درشتی در ماجرا 124

4-11-5-همّت كردن مقدّم اصحاب در عرصه‌ی تنبیه قبل از سایرین.. 124

4-11-6-پاره كردن خرقه‌ی درویش خاطی در تنبیه ماجرا 125

4-11-7-نمونه‌های تنبیه ماجرا 125

11-8-غرامت و پای‌ماچان.. 126

4-11-9-بازگرفتن خرقه از درویش خاطی.. 126

4-11-10-ادب كردن درویش خاطی توسّط شیخ و خادم. 127

4-11-11-آوردن چیزی به میان درویشان بعد از استغفار 127

4-11-12-حكم كردن در مورد هر چیزی كه میان می‌آوردند. 128

4-11-13-بوسیدن دست مقدّم بعد از استغفار 128

4-11-14-اظهار دوستی بعد از استغفار شخص…. 129

4-11-15-صفا بعد از صلح و آشتی.. 129

4-12-آداب زیستن صوفیان با هم.. 129

4-12-1-تصرّف در مال‌یكدیگر و عدم مالكیّت… 130

4-12-2-ضرورت مهاجرت هم نشین.. 131

4-12-3-خصلت ایثار 131

4-12-4-استعمال الفاظ خاص…. 132

4-12-5-احتراز از دشمنی و كینه. 132

4-12-6-امیر كردن هم‌نشین.. 132

4-12-7-انصاف از خود دادن.. 133

4-12-8-اخی خواندن همدیگر. 134

4-12-9-احتراز از قرض و عاریت… 134

4-12-10-نصیحت كردن و پذیرفتن.. 135

4-12-11-رفتار با همنشین به اندازه درجت او 135

4-12-12-اجتناب از مدارا و اعتذار 135

4-12-13-پوشش معایب و كشف محاسن.. 136

4-12-14-غمگین شدن جهت رفیق.. 136

4-12-15-عدم بانگ زدن بر كسی.. 137

4-12-16-تغافل از خطای هم‌نشین.. 137

4-12-17-عدم تسلیم برابر اموری غیر از مسلك طریقت… 137

4-12-18-انتخاب هم‌نشین هم‌جنس…. 138

4-12-19-احتراز از نافرمانی.. 138

4-12-20-وفای به عهد هم‌نشینان.. 138

4-13-ریاضت و انواع آن در آیین تصوّف… 139

4-13-1-مبارزه با نفس…. 140

4-13-2-تحمّل گرسنگی.. 141

4-13-3-مراسم چلّه‌نشینی.. 142

4-13-4-پایه و بنیاد دینی چلّه‌نشینی.. 143

4-13-5-فایده‌ی تعیین اربعین.. 143

4-13-7-غسل كردن قبل از به چلّه نشستن.. 143

4-13-8-ادب سالك در بدو ورود به خلوت‌گاه 144

4-13-9-تقلیل طعام سالك خلوت نشین.. 144

4-13-10-تقلیل خواب سالك چلّه‌نشین.. 145

4-13-11-دل با دل شیخ داشتن سالك…. 145

4-13-12-در حالات مخوف پناه بردن به شیخ.. 146

4-13-13-دوام ذكر سالك…. 146

4-13-14-مكان و شیوه‌ی نشستن سالك چلّه‌نشین.. 147

4-13-15-بیرون نیامدن از خلوت‌گاه جهت آگاه نكردن مردم. 147

4-13-16-مداومت بر ذكر هنگام بیرون آمدن از خلوت گاه 148

4-13-17-اجتناب از اعتراض…. 148

4-13-18-سكوت اختیار كردن سالك…. 149

4-13-19-دایم الصوم بودن سالك…. 149

4-13-20-دایم الوضو بودن سالك…. 149

4-13-21-مداومت بر نفی خاطر داشتن.. 150

4-13-22-احتزار از هر گونه كینه و دشمنی و تعلّق و تملّک در این دنیا 150

4-13-23-بیرون نیامدن سالك از خلوت‌گاه 151

4-13-24-مداومت عمل سالك…. 151

4-13-25-چلّه‌نشینی چهل چله. 152

4-13-26-مراقبت از مرید در چلّه‌نشینی.. 152

4-13-27-زمان مراسم چلّه‌نشینی.. 153

4-13-28-محّل چلّه‌نشینی.. 153

4-13-29-مخالفت با چلّه‌نشینی.. 154

4-14-آداب روزه داری.. 154

4-14-1-كتمان روزه 155

4-14-2-تعجیل در صرف افطار 155

4-14-3-اجتناب از پرخوری در زمان افطار 155

4-14-4-ضرورت صرف سحری.. 156

4-14-5-تهیّه‌ی افطاری و سحری از مال حلال.. 156

4-14-6-گداختن طعام با ذكر و نماز و تلاوت قرآن.. 156

4-14-7-موارد روا بودن روزه گشودن.. 157

4-14-8-اعتكاف كردن شخص روزه دار 157

4-14-8-آداب اعتكاف شخص روزه دار 158

4-15-آداب غذا خوردن.. 158

4-15-1-نیت كردن برای طاقت عبادت… 159

4-15-2-ضرورت بر سفره طعام خوردن.. 159

4-15-3-دست شستن قبل و بعد از غذا 159

4-15-4-شروع و ختم طعام با نمك…. 160

4-15-5-شروع صرف غذا با ذكر نام حقّ متعال.. 160

4-15-6-دعا خواندن در مقدّمه‌ی طعام. 161

4-15-7-خوردن غذای حلال.. 161

4-15-8-قبل از جمع ابتدا به خوردن نكردن.. 161

4-15-9-ضرورت عذر خواهی کردن در صورت داشتن عذر 162

4-15-10-وقت تلف کردن در صرف غذا کراهت داشت… 162

4-15-11-حاضر شدن هم زمان با گستردن سفره 162

4-15-12-نخوابیدن بعد از صرف غذا، و ذکرو نماز خواندن.. 163

4-15-13-احتراز از گرفتن فتوح از زنان.. 163

4-15-14-احتراز از استدعا کردن جهت خوردن.. 163

4-15-15-احتراز از ذخیره کردن غذا 164

4-15-16-ایثار کردن غذاهای کمیاب… 164

4-15-17-احتراز از بخشیدن غذا بدون رخصت هم کاسه. 164

4-15-18-موافقت کردن درویش با اخوان در غذایی که کراهت داشت… 165

4-15-19-برداشتن غذا از جلوی خود. 165

4-15-20-آب نخوردن تا حدّ امکان.. 165

4-15-21-با سه انگشت غذا خوردن.. 166

4-15-22-استفاده از فتوح و ذخیره نکردن آن.. 166

4-15-23-ایثار کردن بر سرسفره 166

4-15-24-احتراز از نگاه کردن به دیگران.. 167

4-15-25-انصاف داشتن سر سفره 167

4-15-26-احتراز از لیسیدن دست در حین صرف طعام. 167

4-15-27-احتراز از جفت خوردن، خوردنی های قابل شمارش…. 168

4-15-28-احتراز از پاک کردن دست و کاسه باسفره 168

4-15-29-ردّ نکردن لقمه‌ای که سر سفره بخشیده می‌شد. 168

4-15-30-روزی یکبار غذا خوردن.. 169

4-15-31-با سمت راست لقمه خاییدن.. 169

4-15-32-مسکین وار بر سر سفره نشستن.. 169

4-15-33-عیب و ایراد نگرفتن.. 169

4-15-34-اجتماع بر طعام. 170

4-15-35-اجتناب از میان غذا خوردن.. 170

4-15-36-پاک کردن و خوردن لقمه ی افتاده 171

4-15-37-تعلّل کردن بر سفره 171

4-15-38-نان خورش طلب نکردن.. 172

4-15-39-اجتناب از دمیدن بر غذا 172

4-15-40-لقمه گرفتن با دست راست… 172

4-15-41-بدون دعوت سر سفره حاضر نشدن.. 172

4-15-42-وارد نشدن بر جماعت در حین صرف طعام. 173

4-15-43-سلام نگفتن بر سفره 173

4-15-44-سپاس حقّ متعال بعداز صرف غذا 173

4-15-45-لیسیدن انگشتان.. 174

4-15-46-دست شستن و آداب آن.. 174

4-15-47-آداب صابون گرفتن.. 175

4-15-48-دعاكردن خادم دست شوی.. 175

4-15-49-خلال کردن و آداب آن.. 175

4-15-50-آداب آب خوردن.. 176

4-16-ارزش مقوله‌ی سفر. 177

4-16-1-اجبار كردن مرید به مسافر. 178

4-16-2-هدف صوفیان از سیر و سفر. 178

4-16-3-طلب علم مسافر. 178

4-16-4-زیارت مشایخ در سفر. 179

4-16-5-تعظیم كردن به ‌یاران قبل از رهسپار شدن.. 180

4-16-6-امیر كردن‌یكی از جماعت… 180

4-16-7-آگاه کردن اخوان و وداع با آنها 180

4-16-8-ضرورت رخصت از والدین وشیخ جهت مسافرت… 181

4-16-9-خواندن نماز استخاره قبل از رهسپار شدن.. 181

4-16-10-نماز خواندن جهت وداع با منزل.. 181

4-16-11-وداع با برادران و اصحاب… 182

4-16-12-تهی بودن دست راست مسافر در نزدیكی منزل‌یا هر اقامتگاهی.. 182

4-16-13-موافقت كردن با رفقا در طول سفر. 183

4-16-14-احتراز از اذیت كردن راحله. 183

4-16-15-سلام كردن بر احیاء و اموات… 183

4-16-16-دعا خواندن مسافر در نزدیكی منزل.. 184

4-16-17-صرف كردن غذا و عوض كردن لباس و مهیّا كردن سجّاده قبل از رسیدن به شهر 184

4-16-18-تكبیر گفتن مسافر در گردنه ها 184

4-16-19-زمان مسافرت صوفی.. 185

4-16-20-آداب سوار شدن بر مركب… 185

4-16-21-احتراز از گدایی و سؤال.. 186

4-16-22-ضرورت مسافر با اخوان و اصحاب… 186

4-16-23-بدرقه كردن صوفی مسافر. 186

4-16-24-تهی بودن دست راست مسافر قبل از مسافرت… 187

4-16-25-آداب حمل وسایل.. 187

4-16-26-غسل کردن مسافر. 188

4-16-27-پیاده روی کردن مسافر  در طول سفر. 188

4-16-28-حمل کردن اسباب اخوان در طول سفر. 188

4-16-29-ضرورت داشتن رکوه 189

4-16-30-صوفی مسافر باید هر اقامتگاهی را از آن خود می‌دانست… 189

4-16-31-مسافرت بدون زاد و توشه. 190

4-16-32-احتراز صوفی از سفر کردن به مکانی که یک بار سفر کرده بود. 190

4-16-33-وداع کردن مقیمان با مسافر. 190

4-16-34-رعایت ادب برابر مشایخ و مکان متبرّکه در طول سفر. 190

4-17-آداب ورود به خانقاه 191

4-17-1-منتظر نشستن مسافر جلوی خانقاه جهت پذیرایی از او 191

4-17-2-ورود به خانقاه با پای راست… 192

4-17-3-تقبل و بوسیدن دست شیخ خانقاه 192

4-17-4-ادب اوّل سلام نکردن بر جماعت خانقاه نشین.. 192

4-17-5-اوّل نماز خواندن، بعد سلام کردن به اهل خانقاه 193

4-17-6-ادب شانه کردن محاسن بعد از خواندن نماز سلام. 193

4-17-7-آداب باز کردن کشکول.. 193

4-17-8-رعایت آداب پاک کردن موزه و گذاشتن کشکول و … 194

4-17-9-تهی بودن دست راست مسافر. 194

4-17-10-آوردن حقّ القدوم. 194

4-17-11-خروج مسافر از خانقاه  به اذن شیخ.. 195

4-17-12-زمان ورود مسافر به خانقاه 195

4-17-13-مکروه بودن ورود مسافر به خانقاه بعد از نماز عصر. 196

4-17-14-رعایت ادب در آوردن پاپوش…. 196

4-17-15-مدّت زمان اقامت مسافر صوفی در خانقاه 196

4-17-17-تجدید وضو کردن مسافری که وضو داشت… 198

4-17-18-پرهیز از سلام کردن بی‌جا 198

4-17-19-تنها نرفتن درویش مسافر به کانون خانقاه 198

4-17-20-احتراز از سبقت گرفتن در سخن گفتن.. 199

4-17-21-طلب خدمت خانقاهی.. 199

4-17-22-احتراز از اظهار علم و علوم در خانقاه 199

4-17-23-ورود مسافر به خانقاه طبق سنّت… 200

4-17-24-بازجویی از مسافر جهت ممانعت از سوءاستفاده از خانقاه‌ها 200

4-17-25-عمل کردن درویش به حکم جمع.. 200

4-18-آداب ورود صوفی مسافر به شهر. 201

4-18-1-خواندن دو رکعت نماز در بدو ورود به شهر. 201

4-18-2-غسل کردن و استعمال بوی خوش مسافر. 201

4-18-3-نیّت زیارت دوستان حق متعال كردن.. 202

4-18-4-سلام کردن به احیاء و اموات شهر. 202

4-18-5-دعا خواندن قبل از وارد شدن به شهر. 202

4-18-6-مقیم شدن در محضر شیخ یا موضع فقرا‌یا دوستداران اهل طریقت… 203

4-18-7-ترجیح دادن موضعی که از لحاظ طهارت و آب برتری داشت… 203

4-19-در آداب خواب… 203

4-19-1-مسواک كردن و وضو گرفتن قبل از خواب… 204

4-19-2-نیّت کردن برای قیام بعد از خواب… 204

4-19-3-پنداشتن خواب به عنوان مرگ و بعث… 204

4-19-4-دعا خواندن هنگام تقلّبات… 205

4-19-5-وصیّت کردن قبل از خواب… 205

4-19-6-توبه از تمام معاصی گذشته. 205

4-19-7-ضرورت خوابیدان در زمان غلبه‌ی خواب… 206

4-19-8-عدم تکلّف در فراش…. 206

4-19-9-رو به قبله خوابیدن.. 206

4-19-10-خواندن دعا و سوره هایی از قرآن قبل از خواب… 207

4-20-مجلس عُرس صوفیان.. 208

4-21-آداب سؤال و گدایی.. 210

4-21-1-گدایی کردن به شرط ضرورت… 210

4-21-2-احتراز از افراد متکبّر و هم چنین تواضع کردن در امر سؤال.. 210

4-21-3-سؤال کردن را منبع در آمد به شمار نیاوردن.. 211

4-21-4-سؤال کردن جهت خواری نفس…. 211

4-21-5-قصد نداشتن قبل از زمان ضرورت سؤال.. 212

4-21-6-دستاویز نکردن زاهدی در امر سؤال.. 212

4-21-7-سؤال کردن جهت پرداخت وام خانقاهی.. 212

4-21-8-سؤال کردن جهت رفاه خانقاه نشینان.. 212

4-21-9-سؤال نکردن از زنان و مردم بازار 213

4-21-10-احتراز از بی نصیب گذاشتن گدا 213

4-21-11-ظرف گدایی.. 213

4-22-آداب برخی وسایل شخصی مانند سجّاده، ابریق و عصا 214

4-22-1-داشتن سجّاده‌ی خاص…. 214

4-22-2-پیوسته بر سجّاده بودن: 215

4-22-3-دایم الذکر بودن برسجّاده 215

4-22-4-باوقار و رو به قبله نشستن بر سجّاده 215

4-22-5-حاضر نشدن با پای خیس بر سجّاده 215

4-22-6-احتراز از نشستن بر سجّاده ی دیگری.. 216

4-22-7-ضرورت حمل ابریق.. 216

4-22-8-ابریق به دست چپ گرفتن.. 216

4-22-9-ابریق به دست راست گرفتن.. 217

4-22-10-ممانعت ازورود صوفی بدون ابریق به خانقاه 217

4-22-11-آیین عصاداری درویشان.. 218

4-22-12-گذاشتن عصا کنار سجّاده 218

4-22-13-گذاشتن عصا رو به قبله. 218

4-22-14-مایل گرفتن عصا 218

4-23-آیین های دیگر طبقات خانقاهی.. 219

4-23-1-خادمان خانقاه 219

4-23-2-آداب فرّاشی.. 220

4-23-2-1-تمیز نگه داشتن متوّضا و مهیّا کردن آب گرم… 221

4-23-4-آداب آشپز. 221

4-23-4-1-خیانت نکردن آشپز به سایر اخوان.. 221

4-23-4-2-وظایف سایر اخوان مقابل زحمات آشپز. 222

4-23-5-آداب سماط گستردن.. 222

4-23-6-رعایت ترتیب جهت پهن کردن سماط.. 222

4-23-7-ندا دادن جهت صرف طعام. 223

4-23-8-آداب جمع کردن سماط.. 223

4-23-9-رعایت آداب توزیع خلال توسّط خادم. 223

4-23-10-نیّت کردن خادم دست شوی برای پاک گردانیدن دل خود از تباهی و فساد. 224

4-23-11-شروع کردن خادم دست شوی از شیخ و متقدم. 224

4-23-12-ادب خادم دست شوی در صورتی که درویشان یک جنس بودند. 224

4-23-13-آداب ساقی.. 225

4-23-13-1-سیراب کردن اخوان قبل از خود. 225

4-23-13-2-پاکیزه نگه داشتن سقّا خانه. 226

4-24-پذیرایی در خانقاه 226

4-24-1-استقبال کردن از مسافر با بشاشت و گشاده‌رویی.. 227

4-24-2-به پیشواز مسافر آمدن.. 227

4-24-3-قیام کردن جهت استقبال.. 228

4-24-4-طعام آوردن برای مسافر. 228

4-24-5-احتراز از دستاویز کردن مسافر جهت گدایی و طمع.. 228

4-24-6-مالیدن دست و پای مسافر. 229

4-24-7-اجتناب از پرسیدن در مورد مشخصّات مهمان.. 229

4-24-8-به گرمابه بردن مسافر. 230

4-24-9-عدم تمایل مسافر به زیارت کسی.. 230

4-24-10-آگاه نبودن مسافر از نظامات خانقاهی و اخراج نکردن او از خانقاه 230

4-24-11-اهلیّت نداشتن مسافر و بیرون کردن او از خانقاه 231

4-24-12-در‌یوزه کردن خادمان.. 231

4-25-آداب به گرمابه رفتن.. 232

4-25-1-پرداخت مزد حمّامی.. 232

4-25-2-سالک باید در بدو ورود  به حمّام پای چپ را مقدّم می‌کرد. 232

4-25-3-نیّت کردن برای پاکی و طهارت جهت نماز خواندن.. 233

4-25-4-احتراز از نماز خواندن در حمّام. 233

4-25-5-حكم سخن گفتن در حمّام. 233

4-25-6-سپاس حقّ متعال بعد از حمّام کردن.. 234

4-25-7-تصوّر کردن دوزخ در حمّام. 234

4-25-8-غروب به حمّام رفتن مکروه است… 235

4-25-9-احتراز از قرائت قرآن در حمّام. 235

4-25-10-احتراز از سلام کردن در حال رفتن به حمّام. 235

4-25-11-قناعت در حمّام. 236

4-25-12-ضرورت خلوت بودن حمّام. 236

4-25-13-پرداخت مزد بیشتر به حمّامی جهت خالی کردن حمّام. 236

4-25-14-ضرورت پوشیدن شلوار در حمّام. 237

4-25-15-صلّا دادن جهت حمّام کردن دسته جمعی.. 237

4-25-16-رعایت آداب حمّام دسته جمعی.. 237

4-25-17-به کار گرفتن دلّاک در حمّام. 238

4-25-18-بیرون آمدن از حمّام با پای راست… 238

4-25-19-رعایت کردن آداب حمّام از راه طب… 239

نتیجه‌گیری.. 240

فهرست منابع.. 242

ABSTRACT: 246

چكیده

در این رساله چنان که از عنوان آن پیداست به بحث و بررسی آیین، آداب و رسوم خانقاه تا قرن هشتم پرداخته شده است. قبل از ورود به بحث اصلی، در باب خانقاه مطالبی به رشته تحریر در آمده است. یک فصل از این رساله هم به موضوع ادبیات خانقاهی اختصاص یافته است. در فصل چهارم این رساله که مربوط به آیین ها و رسوم خانقاهی است، تمامی این آیین و رسوم از کتب معتبر اهل تصوف و خانقاه نشینان استخراج گردیده و تعریف شده است. شیوه ی ترتیب این آیین ها برحسب اهمیّت آنها صورت گرفته است. مثلا اوّلین آیین «سماع» است چون بیشترین آداب و رسوم در این کتاب ها مربوط به سماع و شیوه ی اجرای این رسم صوفیانه بوده است، در ضمن بعد از تعریف این آیین ها موارد وشواهد به صورت مستند به کتاب های اصلی ارجاع داده شده است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1399-10-02] [ 12:29:00 ق.ظ ]




 عنوان …………………………………………………………………………………………………………………………… صفحه

 چکیده …………………………………………………………………………………………………………………………………. 1

 مقدمه ………………………………………………………………………………………………………………………………….. 2

 فصل اول کلیات ……………………………………………………………………………………. 6

1-1. هدف تحقیق ………………………………………………………………………………………………………………. 7

1-2.  روش تحقیق………………………………………………………………………………………………………………. 7

1-3 پیشینه ی تحقیق………………………………………………………………………………………………………… 7

فصل دوم : دهخدا و آثار و افکار او …………………………………………………………… 9

2-1- دهخدا………………………………………………………………………………………………………………………. 10

2-2- دهخدا و آثار و افکار او ………………………………………………………………………………………….. 13

 فصل سوم : دهخدا و اوضاع و احوال سیاسی و اجتماعی واقتصادی زمان او … 18

3-1- اوضاع سیاسی و اجتماعی …………………………………………………………………………………….. 19

3-2- اوضاع  سیاسی  و اجتماعی واقتصادی زمان دهخدا …………………………………………… 19

3-3- اوضاع اقتصادی ………………………………………………………………………………………………………. 22

3-4- کوششها و مبارزه های روشنفکران و روحانیون زمان دهخدا  ……………………………. 24

3-5- قرارگرفتن روشنفکران و روحانیون همراه مردم در برابر دولت ………………………….. 26

3-6- شورش مردم در 22 ذی الحجه و پذیرفتن مشروطه و سرانجام آن……………………. 31

فصل چهارم : طنز و نقد و بررسی آن در مجموعه مقالات چرند و پرند  …….. 35

4-1- طنز از نظر لغوی،اصطلاحی و موضوعی  ………………………………………………………….. 36

4-2- هدف از آوردن طنز ………………………………………………………………………………………….. …53

4-3-ورود طنز در آثار ادبی ……………………………………………………………………………………………55

4-4-انواع طنز از نظر مضامین  …………………………………………………………. 57

4-4- 1-طنز فردی ……………………………………………………………………………………………………….. 57

 4-4-2- طنزهای خصوصی …………………………………………………………………………………………. 58

4-4- 3-طنز فلسفی ……………………………………………………………………………………………………… 58

4-4-4- طنزهای اجتماعی ………………………………………………………………………………………….. 58

4-4-5- طنز سیاسی ……………………………………………………………………………………………………. 59

4-4- 6-طنز خانوادگی …………………………………………………………………………………………………. 59

 4-5- : زمینه های طنز  ……………………………………………………………………. 59

4-5-1- طنز و زمینه جامعه شناختی آن ………………………………………………………………….. 59

4-5- 2-طنز و زمینه های اخلاقی آن ………………………………………………………………………… 60

4-5- 3-طنز و زمینه های تاریخی آن ………………………………………………………………………… 60

4-5- 4-طنز و زمینه های هنری آن ………………………………………………………………………….. 60

فصل پنجم :مقاله نویسی در روزنامه ها و مجلات و تاثیر آنها بر جامعه …………….62

5-1- : مقاله نویسی  در روزنامه ها و مجلات …………………………………………. 63

5-2- : تاثیر مقالات دهخدا بر جامعه …………………………………………………….. 68

  5-3-اعتقاد مردم به اشعار و نوشته های ظنز آمیز دهخدا………………………..81

فصل ششم : ویژگی های نثر دهخدا در مجموعه مقالات طنز آمیزچرند و پرند 86

6-1- نثر دهخدا پلی است بین عامیانه نویسی و قصه نویسی و روزنامه نویسی ……… 87

6-2-  مقایسه نثر طنز آمیز مقالات چرند و پرند با نثر معاصر و غیره ……………………… 88

6-3- نمونه ای  از نثر طنز آمیز دهخدا ……………………………………………………………………… 90

6-4- تقلید از نثر متداول زبان ساده و اصطلاحات زیبا …………………………………………………         ..92

6-5-  واژه های عامیانه در نثر طنز آمیزچرند و پرند ………………………………………………… 96

6-6- از ویژگی دیگر دهخدا در نثر حذف علامت مفعول بی واسطه «را» در جملات 98

6-7- به کار گرفتن افعال مرکب در زبان مردم ………………………………………………………….. 98

6-8- اصطلاحات عامیانه در نثر طنز آمیز دهخدا ……………………………………………………… 99

6-9- به کاربردن  ضرب المثلهای فارسی در نثر طنز آمیز چرند و پرند ……………….. 100

6-10- ضرب المثلها و عبارات عربی در نثر طنز آمیز چرند و پرند………………………… 101

6-11- استفاده از کلمات و زبان اروپای در نثر طنز آمیز چرند و پرند ………………….. 103

6-12- شگردهای علامه دهخدا در بیان مطالب طنز آمیز ……………………………………… 105

6-12-1- کنایه …………………………………………………………………………………………………………… 105

6-12-2- ضرب المثلها ………………………………………………………………………………………………. 109

6-12-3- مجاز ……………………………………………………………………………………………………………. 110

6-12-4- استعاره ……………………………………………………………………………………………………….. 110

6-12-5- تمثیل …………………………………………………………………………………………………………. 110

6-12-6-  ادبیات فلوکلوریک …………………………………………………………………………………….. 111

6-12-7- زبان محاوره ای ………………………………………………………………………………………….. 111

6-12-8- بزرگ نمایی ( اغراق )………………………………………………………………………………… 111

6-12-9- ضرب المثلها و عبارات عامیانه در طنز دهخدا ……………………………………….. 112

6-12-10- تشبیه به حیوانات …………………………………………………………………………………… 112

6-12-11- ذم شبیه به مدح  …………………………………………………………………………………… 113

 

پایان نامه و مقاله

 

6-12-12- تحقیر ……………………………………………………………………………………………………….. 113

6-12-13- شیوه و شگردهای دهخدا حمله او به تابوها ی قرون وسطایی ایران …. 114

فصل هفتم  :  نتیجه گیری  ……………………………………………………………….. 126

منابع و مآخذ…………………………………………………………………………………………….129

چكیده

طنز سابقه ای طولانی در نظم و نثر دارد و در ادبیات این مرز و بوم مانند سایر ملل جهان دارای جایگاه خاص و ویژه ای است.

دهخدا یکی از بزرگانی است که با آثار طنز آمیز خود جایگاه ویژه ای در ادبیّات فارسی مخصوصاً طنز نویسی دارد گر چه کسانی مانند عبید زاکانی و… قبل از او در طنز نویسی دستی داشته اند ولی سخن دهخدا و طنز او چون به زبان گفتاری و عامیانه نزدیک است با اقبال بیشتری روبرو بوده است .

 در این اثر به سیر و حوادث زندگی دهخدا و آثار و اوضاع و احوال او و تاریخچه طنز،چگونگی به وجودن آمدن طنز و سابقه طنز درایران نگاهی انداخته اند و به بررسی شگردهاو زمینه های طنزو پیشینه ی آن مخصوصاً در زمان مشروطه پرداخته و مقالات طنز آمیز دهخدا را در چرند و پرند مورد بررسی قرار داده ایم .

واژه‌ی های كلیدی: دهخدا ، چرند و پرند ، طنز ، مشروطه،مقالات.

 

مقدمه

«توّجه جدی بشر به مسائل زبانی از زمانی شروع شدکه او پی بردتنها راه رسیدن به مقصود ، نبرد فیزیکی و جسمانی نیست. در این راستا ، او به فکر استفاده از استعدادهای  بالقوه ی فکری و زبانی خود شد.»

« داستان ها گفت و شعرها سرود و سعی کرد با قصّه ها و حکایت ها ، مفاهیم ذهنی خود را به شنونده هایش انتقال دهد. این داستان ها که بی شک در ابتدا ساده و بی  آلایش  و مطابق با واقعیات بودند کم کم مزیّن به صنایعی  شدند که داستان سرا و شاعر و حکایت پرداز به طور خودآگاه یا ناخودآگاه در آثار خود گنجانده اند. با تکامل فکری بشر افرادی پیدا شدند که صنایع نهفته در این آثار را کشف و به طبقه  بندی آنها پرداختند. این صنایع ادبی که اکنون مجله های قطور با عنوان اصطلاحات ادبی را به خود اختصاص داده اند به اعتراف  محققین هنوز به طور کامل شناسایی نشده اند.»

« یکی از صنایع و تمهیدات ادبی  که ریشه در یونان باستان و قرون پیش از میلاد دارد ، صنعت « طنز » می باشد، که در نوشته های منثور و منظوم  بکار رفته است. آن طور که تاریخ مکتوب نشان می دهد شاعرانی طنز پرداز از جمله ،آرکیلوکوس ( قرن هشتم پیش از میلاد )، هیپوناکس   ( قرن ششم پیش از میلاد) و ارسیتوفان ( قرن پنجم پیش از میلاد ) در یونان باستان وجود داشته اند که با کلام طنز آمیز خود ، افراد  مورد طنز  را وادار به خودکشی  کرده اند.»

( چراغی ؛1390،صص 54-52)

 امّا با توجه به کتب و نوشته های موجود، چه فارسی و چه انگلیسی، کلام طنز آمیز و هدف طنز پرداز را به طور خلاصه می توان چنین تعریف کرد: طنزپرداز با بهره گرفتن از طنز، خود را موظف می داند  که نادرستی ها و کجرویهای اجتماعی را مورد انتقاد قرار  دهد و برای رسیدن به یک جامعه ی مطلوب و ایده آل، انحراف ها را به باد تمسخر واستهزاء بگیردکه در این راه او از شگردهای متفاوتی چون مستقیم گویی و غیر مستقیم گویی ( از قبیل در لفافه گویی، دروغ گویی، کم و زیاد گویی ، اغراق ، ایهام وکنایه ) استفاده می کند.

مثال اصل کنایه: جمله کنایی « فلانی دوست واقعی است » ( که به منظور مخالف بکارگرفته شده است) را ناقص اصل  کیفیت می داند چون گوینده مطلبی را بیان کرده که خود می دانسته دروغ است.طنز در مورد  آدم ها است؛ پس باید نوعی شخصیت سازی در کار باشد. ساده ترین نوع آن توصیف توسط مؤلف است.یکی از مهمترین راه ها برای بررسی وشناخت هر دوره ی تاریخی ، بررسی  مطبوعات آن دوره است . بررسی مطبوعات می تواند ، جهش فکری  و تغییرات جامعه را به طور قابل قبولی نشان دهد. افکاری که در عصر نهضت مشروطه در ایران پیدا شد، پربارترین روزگار طنز ایران ، در دوران جنبش مشروطه است. طنز دوره ی مشروطه به علت اجتماعی بودن از اهمیت ویژه ای برخوردار می باشد و بهتر است به عنوان یک نوع ادبی مورد بررسی قرار گیرد. در حقیقت طنز این دوره یکی از ابزارهای اصلی و موثر در تحولات سیاسی است . در طنز های این دوره به دلیل رسالتی که طنز نویسان بر دوش خود احساس می کردند، به همه ی جوانب سیاسی و اجتماعی که به جامعه مربوط می شد و از ساختار متنوعی برخوردار بود ، می پرداختند . طنزی  که در دوران مشروطه بوجود آمد، طنزی است  که مقاصد انقلابی و آزادی خواهی و منافع تمام اقشار جامعه را مد نظر داشته و از کینه توزی های شخصی جدا می باشد، همچنین اهداف متعالی انسانی را دنبال می کند.

 با صدور فرمان مشروطه تاریخ ایران  چه از نظر سیاسی و چه از نظر اجتماعی وارد مرحله ی جدیدی شد.در اصل می توان گفت : که این فرمان ، مهر تأییدی برمبارزات روشنفکران بود. صدور فرمان مشروطه بر اثر عوامل متعددی بود که امکان داشت  این عوامل چه از درون و چه ازبیرون تاثیر داشته باشند ولی به هر حال باعث شد که  محیط سیاسی و اجتماعی جامعه را همراه با روزنامه نگاری دگرگون کند.

 اگر چه به خوبی این موضوع مشاهده می شود که با صدور فرمان مشروطیت رشدی در روزنامه نگاری بوجود آمد و قلم در خدمت بیداری مردم و جامعه قرار گرفت. امّا مشخّص است که بعضی از روزنامه ها، تأثیرشان بیشتر از بقیه ی روزنامه ها می باشد و آن هم روزنامه های طنز است.

«شکوفایی طنز و طنز نویسی در گرو رواج نقدها و انتقادهای سیاسی  و اجتماعی و ارتقای سطح فرهنگی مردم و توسعه ی دانش عمومی خوانندگان نشریات است. با بررسی مقالات و مطبوعات از جهات مختلف از جمله بررسی طنز در مقالات و مطبوعات هر دوره می توان، نمایشگر اوضاع و احوال سیاسی، اجتماعی و فرهنگی آن دوره باشیم»

 ( همان ؛1390صص: 58-57)

در روزگاری که نابسامانی و بیداد بر جامعه ی ایرانی حاکم بود دهخدا که روشنفکری توانا و همنشین و همدرد عامه ی مردم ستم کشیده ی ایران بود با قلم توانای خود مبارزه بر علیه استبداد و استعمار زمان و شاهان بی کفایت و والیان بی لیاقت را آغاز کرد دهخدا با مقالات طنز آمیز خود اوضاع سیاسی و اجتماعی آن زمان را به گونه ای  بیان می کند که اکنون گوئی از دریچه ای به گذشته وقایع را آن گونه که هستند می بینیم.

این رساله با توجه به احساس نیازی که در این زمینه  می شد اقدام به بررسی  مقالات دهخدا  در چرند و پرند كرده و در یک مقدمه و هفت  فصل گرد آوری  شده است .

 در فصل اول : نگارنده کلیّات طرح را  که مشتمل بر پیکره بندی تحقیق است ارائه داده و به ترتیب هدف تحقیق، روش تحقیق و پیشینه ی تحقیق  را مشخص کرده است .

 فصل دوم: به طور اجمال نگاهی به آثار و افکار دهخدا انداخته است.

در فصل سوم: دهخدا و اوضاع و احوال سیاسی زمان او .

 در فصل چهارم:  طنز و نقد و بررسی آن در  مجوعه ی  مقالات چرند و پرند پرداخته است.

 در فصل پنجم:  مقاله نویسی در روزنامه ها و مجلات و تاثیر آنها بر جامعه مورد بررسی قرار گرفته است .

در فصل ششم :  ضمن بیان نمونه هایی از چرند و پرند به ویژگی های نثر دهخدا دراثر مذکور پرداخته شده است.

 در فصل هفتم : که فصل نتیجه گیری است آراء پژوهنده و یافته های تحقیق ارائه  گردیده و نگارنده نظریات خود را که نتیجه ی بررسی است بیان کرده است.

1-1.هدف تحقیق: 

 هدف از این تحقیق، نقد و بررسی شیوه های طنز در مجموعه مقالات چرند و پرند و غنی تر کردن آثار انتقادی،به ویژه نقدهایی است که درباره ی طنز نویسی در مقالات دهخدا به کار رفته و نمودن راهی است برای کسانی که می خواهند به نکته های تازه ای در باب فهم عمیق تر آثار طنز آمیز و انتقادی دست یابند.

 1-2.روش تحقیق :

 این تحقیق به روش کتاب خانه ای است.  و نگارنده کوشیده است برای شناخت دقیق تر و جزیی تر  علامه علی اکبر دهخدا ، رفتار، گفتار، کردار، طنز، مقالات و آثار او را  مورد پژوهش قرار دهد. و با توجه به آثار  مختلف به نقد و بررسی طنز در مجموعه  مقالات چرند و پرند بپردازد . 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:28:00 ق.ظ ]




چكیده1

مقدمه2

 فصل اول: کلیات

1-1- اهداف تحقیق.. 6

1-2- ضرورت تحقیق.. 6

1-3-پیشینه‌تحقیق.. 7

1-4- روش تحقیق.. 7

 

فصل دوم: قصه‌های بازنویسی شده

 

2-1- مَتَتی.. 9

2-2- زن “لیلی” درست کن.. 18

2-3- سر اره و پا تیشه29

2-4- “کَچَلَک”37

2-5- دختر دال.. 52

2-6- علی سینا 59

2-7- مهرهی مار68

2-8- بز و میش…. 75

2-9- گنجشک ناقلا.. 78

2-10- درویش احمد.. 83

2-11- ولی کور100

2-12- دست و پا چوبی یا قصه دو برادر103

2-13- پند پدر109

2-15- سه شاهزاده120

 

فصل سوم:  معرفی و تحلیل شخصیتها

 

3-1- قهرمان.. 132

3-2- زنان.. 134

3-3- پیرزنان.. 138

3-4- دختران.. 139

3-5- موجودات فرا زمینی.. 144

3-6- دیو146

 

فصل چهارم: تحلیل مضامین قصه‌ها

 

4-1 محتوا و مضمون قصه‌ها 149

4-2-1- باورهای قومی در قصه‌ها 152

4-1-2- روابط خانوادگی در قصه‌ها 154

4-2- مضمون قصه‌ی دختر دال.. 155

4-3- مفهوم عشق در قصه ها 157

4-4- تحلیل قصه‌ی سر اره و پا تیشه161

4-5- تحلیل قصه‌ی متتی.. 163

 

فصل پنجم: نتیجه گیری و پیشنهادها و فهرست منابع و مآخذ

 

5-1- نتیجه گیری.. 168

منابع و مآخذ.. 170

ABSTRACT.. 173

چكیده

 

قصه‌های محلی یكی از شاخه‌های ادبیات عامیانه است كه در فرهنگ عامیانه‌ی همه ملت‌ها دیده می‌شود. این قصه‌ها به شكل روایی اندیشه‌ها و جهان ‌بینی ملت‌ها را بیان می‌كنند. كهگیلویه و بویراحمد، با قدمت تاریخی چند هزارساله گنجینه‌ی بی همتایی از فرهنگ عامیانه است و قصه‌های محلی آن، از كهن‌ترین نمونه‌های تفكر و تخیل مردم این استان است كه كیفیت و مباحث ذهنی و غم و اندوه آن‌ ها را نشان می‌دهد و به منزله‌ی سند معتبر و سودمندی از تاریخ اجتماعی این مردم است.

تحلیل این قصه‌ها نشان می‌دهد که وضعیت اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و جغرافیایی استان در بوجود آمدن قصه‌ها نقش داشته است.

پژوهشگر ابتدا چند قصه از قصه‌های رایج استان را گردآوری و بازنویسی كرده است و سپس به معرفی و تحلیل قصه پرداخته و در پایان كار رایج‌ترین قصه‌ی محلی استان را به طور جداگانه تحلیل و بررسی كرده است.

واژه‌ی‌های كلیدی: فرهنگ عامیانه، ادبیات عامیانه، کهگیلویه و بویراحمد، قصه‌های محلی.

 مقدمه

“قصه در اصطلاح بی معنی حکایت و سرگذشت است. اثری که تأکید اصلی آن بر پایه‌ی حوادث شگفت انگیز و خارق العاده است.

در گذشته قصه برای اقوامی که خط نداشتند، نوعی تاریخ نگاری بود و امروز نیز در نگارش تاریخ اجتماعی جامعه‌ها به منزله‌ی سندی معتبر و سودمند

مقالات و پایان نامه ارشد

 به کار می‌رود.

قصه بیان واقعه در امتداد زمان است. سالیان درازی است که زندگی و آداب و رسوم جامعه‌ی ما با هزاران قصه مملو و ممزوج شده‌است. قصه‌ها با هر محیط اجتماعی و محلی انطباق می‌یابند. “(آموزگار، 1389، ص 67).

قصه‌های محلی استان کهگیلویه و بویراحمد یکی از شاخه‌های ادبیات عامیانه یا همان فولکلوراست که به طور شفاهی از نسلی به نسل دیگر منتقل می‌شود. این قصه‌ها روایت آرزوها، باورها و تجربه‌ها و غم و اندوه نیاکان این قوم است که با چاشنی خیال، طنز، تمثیل و رمز در قالب قصه بیان شده است.

بخش عمده‌ای از ادبیات عامیانه‌ی استان، قصه هایی است که قدمت بعضی از آن‌ ها به گذشته‌های دور و حتی پیش از تاریخ برمی گردد که سینه به سینه از گذشتگان به آیندگان رسیده است. نیاکان و اجداد ما دور چاله‌ها یا زیر لحاف‌های کرسی، در چله‌ی زمستان، شروع به متیل گفتن می‌کردند و کودکان با اشتیاق فراوان با صدای شرشر باران آن‌ ها را در سینه‌ی خود حفظ می‌کردند تا روزی آن‌ ها هم راویان این قصه‌ها باشند.

قصه‌های محلی استان کهگیلویه و بویراحمد از کهن‌ترین نمونه‌های تفکر و تخیل مردم این استان است که کیفیت و مباحث ذهنی و غم و اندوه این قوم را نشان می‌دهد. تحلیل این قصه‌ها نشان می‌دهد که وضعیت اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و جغرافیایی استان در بوجود آمدن قصه‌ها، نقش موثری داشته است به طوری که به جرأت می‌توان گفت هدف از خلق بسیاری از قصه‌ها نه فقط سرگرمی، بلکه وحدت قوم و قبیله و بازگو کردن اهداف سیاسی خود به زبان رمز با بیانی زیرکانه، بوده است.

فضای قصه‌ها ساده و ابتدایی است و شخصیت پردازی در این قصه‌ها بسیار کم رنگ است.

اساس این قصه‌ها بر پایه‌ی پیام اخلاقی، حفظ خوبی، دوری از بدی و به طورکلی حفظ زندگی و ساختن یک زندگی ایده آل، بنا شده است.

قصه‌هایی که در استان روایت می‌شوند، بی شمارند تا آنجا که برای بیان یک نکته‌ی اخلاقی، قصه‌ای هر چند کوتاه، برای آن خلق شده‌است و این بیانگر ذهن خلاق سازندگان این آثار است.

محتوای اکثر قصه ها، روابط اجتماعی رایج بین مردم بوده است. آنچه که به عنوان محتوای قصه‌ها بیان می‌شود همان مفهوم زندگی مردم اجتماع است که با بیانی اغراق آمیز به صورت قصه به روایت در آمده است.

قصه‌های رایج در استان گاه با چندین روایت، بیان شده‌اند. این اختلاف روایت، شاید به علت کوچ اقوام کهن لر از منطقه‌ای به منطقه‌ی دیگر و تغییر قصه در طول زمان باشد و یا علت آن به روایت کنندگان آن برگردد، چرا که گاهی بعضی از آنان سلیقه‌ای عمل کرده و هر آنچه از نظرشان زیباتر و یا هیجان آورتر می‌بود به قصه‌ اضافه یا قسمتی از آن را حذف کرده‌اند.

گاهی نیز دیده می‌شود به علت کهولت سن راویان و فراموشی شدن قسمتی از قصه، قسمتی از یک قصه در قصه‌ای دیگر گنجانده شده و یا یک قصه‌ی بلند به چند قصه تبدیل شده‌است. اما آنچه که مهم و موردنظر است، اصل قصه‌هاست که با چندین روایت و با وجود اختلاف، باز هم پا برجا و دست نخورده باقی مانده است.

از میان قصه‌های رایج در استان، می‌توان به وفور، قصه هایی از ملانصرالدین، بهلول، قصه هایی از شاهنامه، کلیله و دمنه، مرزبان نامه، و قصه‌های قرآن را شنید.

علاوه برآن‌ ها، قصه‌های بسیار کوتاهی نیز، در استان رایج است که هر کدام در برگیرنده-ی یک نکته‌ی اخلاقی است که تعمق در این قصه‌ها لازم و ضروری است.

کار پژوهشگر در این پژوهش، جمع‌ آوری و بازنویسی تعدادی از قصه‌های بلند و تخیل-آمیز منطقه‌ی باشت و گچساران از استان کهگیلویه و بویراحمد است که علاوه بر جذاب بودن محتوا و مضمون آن‌ ها، از محبوبیت خاصی نیز بین مردم برخوردار بوده است.

پژوهشگر ابتدا قصه‌هایی از قصه‌گوهای روستاهای مختلف این مناطق جمع‌ آوری و بعداز بازنگری، کامل شده‌ی آن‌ ها را نزد چند نفر که تمامی قصه‌ها را به طور کامل و بدون تحریف و حذف به یاد داشتند، بازنویسی کرده است.

تمام قصه‌های این پژوهش به صورت کامل و بدون تحریف و حذف توسط زنده یاد آقای علی درودفرد، آقای امین محبی و آقای سید غفار کشاورز و خانم مرضیه سلیمانی روایت شده‌اند که پژوهشگر کمال تشکر از تمامی این عزیزان را دارد.

این روایان‌گاه با پیچ و خم و فراز و نشیب‌های قصه، آن چنان شنونده را مسحور قدرت روایی خود می‌ساختند که گوی جهانی تازه برای مخاطب خود خلق می‌کردند. جهانی که تمام صحنه‌ها و افراد قصه را جلوی چشم او به تصویر در می‌آورند.

– اهداف تحقیق

 1- کوشش برای ثبت و ضبط و ترویج ادبیات شفاهی‌گویش لری برای به دست آوردن هویت ملی خویش در برابر فرهنگ‌های جهانی.

2- کوشش برای ثبت و ضبط ادبیات شفاهی‌گویش لری برای جلوگیری از زوال و میرایی آن در گذر زمان.

3- کوشش برای شناخت یک گونه‌ی کمتر شناخته شده‌ی ادب محلی در جهت غنا بخشیدن به ادب رسمی کشور.

-2- ضرورت تحقیق

ساده و بی پیرایه بودن این نوع از ادبیات عامیانه، یکی از دلایل عدم توجه به آن است و این بی‌توجهی یا کم‌توجهی و عدم بازنویسی و بازنگری به‌آن، به ‌‌خود ‌‌بیگانگی به فرهنگ محلی می‌ انجامد و این گنجینه‌های ارزشمند در دل صاحبان خود مدفون خواهند شد.

علاوه براین نباید نقش آموزشی این قصه‌ها را در استحکام رفتارهای اجتماعی، تحکیم اصول اخلاقی نادیده گرفت. ثبت این قصه‌ها باعث پایداری فرهنگ قومی و محلی استان می‌شود.

1-3-پیشینه‌تحقیق

علاقه مندان به ادب محلی در استان کهگیلویه و بویراحمد فراوانند. این گرایش باعث شده است که گام هایی در جمع آوری و حفظ ادبیات مردم استان، هم گام با سایر نقاط ایران برداشته شود، اما هنوز گامی اساسی در جمع آوری و بازنویسی و تحلیل قصه‌های استان، برداشته نشده است. البته کار ارزنده‌ای آقای حسین آذر شب در جمع آوری 109 قصه‌ی محلی حائز اهمیت است. همچنین روایت قصه‌ی مشهور گنجشک در کتاب فرهنگ عامیانه‌ی عشایر بویراحمدی و کهگیلویه، از منوچهر لمعه و پایان نامه‌ی خانم مهین تاج صادق نیا فارغ التحصیل از دانشگاه آزاد یاسوج، نگاهی گذرا به قصه‌های استان داشته است.

1- آذر شب، حسین، (1379)، افسانه‌های مردم کهگیلویه و بویراحمد، شیراز، انتشارات تخت جمشید.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:28:00 ق.ظ ]




فهرست مطالب

عنوان                                                                                                    صفحه

چکیده…………………………………………………………………………………………………………………………………………. 1

 فصل اول: کلیات

1-1- مقدمه ……………………………………………………………………………………………………………………………… 3

1-2- هدف تحقیق……………………………………………………………………………………………………………………. 5

1-3- پیشینه ی تحقیق……………………………………………………………………………………………………………. 5

1-4- روش تحقیق…………………………………………………………………………………………………………………….. 6

 

فصل دوم: زندگی نامه ی مولانا

2-1- نام، تخلص………………………………………………………………………………………………………………………… 8

2-2- ولادت و زادگاه مولانا………………………………………………………………………………………………………. 8

2-3- قدیمی ترین منبع نام مولانا…………………………………………………………………………………………… 9

2-4- نسب و خاندان مولانا……………………………………………………………………………………………………….. 9

2-5- هجرت یا فرار از بلخ………………………………………………………………………………………………………… 9

2-6-آثار مولانا ………………………………………………………………………………………………………………………….. 10

2-7- وفات و مدفن مولانا…………………………………………………………………………………………………………. 11

 

فصل سوم: سیری اجمالی در شرح نویسی و شرح حال شارحان مثنوی

3-1- اولین شارحان مثنوی……………………………………………………………………………………………………… 14

3-2- قدیمی ترین شارح مثنوی……………………………………………………………………………………………… 15

3-3- شروح مثنوی از آغاز……………………………………………………………………………………………………….. 16

3-3-1- شرح های قرن نهم…………………………………………………………………………………………………….. 16

3-3-2- شرح های قرن دهم تا سیزدهم………………………………………………………………………………… 16

3-4- شرح حال شارحان…………………………………………………………………………………………………………… 17

3-4-1- اسماعیل آنقروی…………………………………………………………………………………………………………. 17

3-4-2- رینولد نیکلسون …………………………………………………………………………………………………………. 19

3-4-2- 1- آثار نیکلسون…………………………………………………………………………………………………………. 20

3-4-2-2- بررسی ویژگی ها و نقد و تحلیل شرح نیکلسون…………………………………………………. 23

3-4-3- بدیع الزمان فروزانفر……………………………………………………………………………………………………. 24

3-4-3-1- بررسی شرح فروزانفر……………………………………………………………………………………………… 25

3-4-4- عبدالباقی گولپینارلی ………………………………………………………………………………………………… 26

3-4-5- محمد استعلامی…………………………………………………………………………………………………………. 29

3-4-6- کریم زمانی………………………………………………………………………………………………………………….. 30

 

فصل چهارم: مقایسه ی شروح بر ابیات بحث بر انگیز

1-بشنو این نی چون حکایت می کند……………………………………………………………………………………… 33

2- کز نیستان تا مرا ببریده اند…………………………………………………………………………………………………. 37

3- سینه خواهم شرحه شرحه از فراق……………………………………………………………………………………. 39

4- هر کسی کو دور ماند از اصل خویش…………………………………………………………………………………. 41

5- من به هر جمعیّتی نالان شدم……………………………………………………………………………………………. 43

6- هر کسی از ظن خود شد یار من………………………………………………………………………………………… 45

7- سرّ من از ناله ی من دور نیست…………………………………………………………………………………………. 48

8- تن زجان و جان زتن مستور نیست……………………………………………………………………………………. 50

9- آتش است این بانگ نای و نیست باد…………………………………………………………………………………. 52

10- آتش عشق است کاندر نی فتاد………………………………………………………………………………………… 54

11- نی، حریف هر که از یاری برید…………………………………………………………………………………………. 56

12- همچو نی، زهری و تریاقی که دید؟………………………………………………………………………………… 59

13- نی، حدیث راه پرخون می کند………………………………………………………………………………………… 60

14- محرم این هوش جز بیهوش نیست ……………………………………………………………………………….. 62

15- در غم ما، روزها بیگاه شد ……………………………………………………………………………………………….. 64

16- روزها گر رفت، گو: رو باک نیست…………………………………………………………………………………….. 66

17- هر که جز ماهی ز آبش سیر شد…………………………………………………………………………………….. 68

18- در نیابد حال پخته هیچ خام……………………………………………………………………………………………. 70

19- ای دوای نخوت و ناموس ما………………………………………………………………………………………………. 71

20- با لب دمساز خود گر جفتمی…………………………………………………………………………………………… 73

21- من چگونه هوش دارم پیش وپس…………………………………………………………………………………… 75

22- آینه ات دانی چرا غماز نیست………………………………………………………………………………………….. 77

23- اتفاقاً شاه روزی شد سوار………………………………………………………………………………………………….. 79

 

پایان نامه و مقاله

 

24- می رسید از دور مانند هلال…………………………………………………………………………………………….. 80

25- نیست وش باشد خیال اندر روان……………………………………………………………………………………… 80

26- آن خیالاتی که دام اولیاست…………………………………………………………………………………………….. 83

27- از خدا جوییم توفیق ادب…………………………………………………………………………………………………. 85

28- گرچه تفسیر زبان روشن گر است……………………………………………………………………………………. 88

29- از وی ار سایه نشانی می دهد………………………………………………………………………………………….. 90

30- سایه خود آرد تو را همچون سمر……………………………………………………………………………………. 90

31- خود غریبی در جهان چون شمس نیست……………………………………………………………………….. 92

32- این نفس جان در تنم بر تافته ست…………………………………………………………………………………. 94

33- عشق هایی کز پی رنگی بود…………………………………………………………………………………………….. 95

34- کاش کان هم ننگ بودی یکسری……………………………………………………………………………………. 97

35- وهم موسی با همه نور و هنر…………………………………………………………………………………………… 99

36- آن گل سرخ است، تو خونش مخوان……………………………………………………………………………….. 101

37- حرف ظرف آمد درو معنی چو آب………………………………………………………………………………….. 102

38- بحر تلخ و بحر شیرین در جهان……………………………………………………………………………………….. 104

39- گه چنین بنماید و گه ضد این………………………………………………………………………………………… 107

40- بس ستاره‌ی آتش از آهن جهید ……………………………………………………………………………………. 109

41- رفته در صحرای بی چون، جانشان………………………………………………………………………………….. 111

42- کَیفَ مدَّ الظلُّ نقش اولیاست……………………………………………………………………………………………. 112

43- بس دل چون کوه را انگیخت او……………………………………………………………………………………….. 114

44- از سبب سوزیش من سوداییم………………………………………………………………………………………….. 116

45- ما عدم هاییم و هستی های ما………………………………………………………………………………………… 118

46- باد ما و بود ما از داد تست………………………………………………………………………………………………… 120

47- لذت هستی نمودی نیست را……………………………………………………………………………………………. 122

48- این نه جبر، این معنی جبّاری است………………………………………………………………………………… 123

49- زاری ما شد دلیل اضطرار…………………………………………………………………………………………………. 127

50- ور توگویی غافل است از جبر او……………………………………………………………………………………….. 127

51- هست این را خوش جواب ار بشنوی………………………………………………………………………………. 127

52- آن زمان که می شوی بیمار تو…………………………………………………………………………………………. 127

53- می نماید بر تو زشتی گنه………………………………………………………………………………………………… 127

54- انبیا در کار دنیا جبری اند………………………………………………………………………………………………… 131

55- او نماید هم به دل ها خویش را………………………………………………………………………………………. 132

56- نیکوان را هست میراث از خوش آب ……………………………………………………………………………… 133

57- اختران اند از ورای اختران……………………………………………………………………………………………….. 136

58- دامهاشان مرغ گردونی گرفت……………………………………………………………………………………………. 138

59- جان زپیدایی و نزدیکی است گم……………………………………………………………………………………… 140

60- از شراب قهر، چون مستی دهی……………………………………………………………………………………….. 142

61- لفظ جبرم، عشق را بی صبر کرد…………………………………………………………………………………….. 144

62- این، معیت با حق است و جبر نیست……………………………………………………………………………… 146

63- ور به خواب آییم، مستان وییم…………………………………………………………………………………………. 148

64- این چه بلبل؟ این نهنگ آتشی است………………………………………………………………………………. 150

65-عاشق کلّ است و خود کلّ است او…………………………………………………………………………………… 151

66- فعل را در غیب، اثرها زادنی است……………………………………………………………………………………. 154

67- اولیا را هست قدرت از اله…………………………………………………………………………………………………. 156

68- بسته درهای موالید از سبب……………………………………………………………………………………………… 158

69- آن دمی کز آدمش کردم نهان………………………………………………………………………………………….. 160

70- آن دمی را که نگفتم با خلیل…………………………………………………………………………………………… 160

71- آن دمی کز وی مسیحا دم نزد…………………………………………………………………………………………. 160

72- آنکه او شاه است، او بی کار نیست………………………………………………………………………………….. 163

73- چون به طوفی، خود به طوفی مرتدی……………………………………………………………………………… 165

74- بهر این مؤمن همی گوید زبیم………………………………………………………………………………………… 167

75- گفت پیغمبر که: زن بر عاقلان…………………………………………………………………………………………. 169

76- پرتو حقّ است آن، معشوق نیست……………………………………………………………………………………. 171

77- موسی و فرعون معنی را رهی………………………………………………………………………………………….. 173

78- زان تعلق کرد با جسمی اله……………………………………………………………………………………………… 175

79- تنگتر آمد خیالات از عدم………………………………………………………………………………………………… 176

80- گفت المعنی هو اللّه شیخ دین………………………………………………………………………………………… 178

81- واگشایم هفت سوراخ نفاق………………………………………………………………………………………………… 180

82- مدّتی معکوس باشد کارها………………………………………………………………………………………………… 182

83- تا که بس سلطان و عالب همّتی………………………………………………………………………………………. 182

84- زاجنحه ی نور ثلاث أو رباع……………………………………………………………………………………………… 184

85- این سخن پایان ندارد، زید کو؟………………………………………………………………………………………… 186

86- زید را اکنون نیابی، کو گریخت………………………………………………………………………………………… 186

87- حمله آرند از عدم، سوی وجود………………………………………………………………………………………… 187

88- سر چه می پیچی؟ کنی نادیده ای………………………………………………………………………………….. 188

89- در عدم، افشرده بودی پای خویش…………………………………………………………………………………… 188

90- خلق را دو دیده در خاک و ممات……………………………………………………………………………………. 189

91- جهد کن تا صد گمان گردد نود……………………………………………………………………………………….. 189

92- در مروّت ابر موسی ای به تیه …………………………………………………………………………………………. 192

93- سال ها گر ظن دود با پای خویش …………………………………………………………………………………. 193

94- چون جنین را نوبت تدبیر رو……………………………………………………………………………………………. 193

95- سال‌ها گر ظن دود با پای خویش …………………………………………………………………………………… 195

96- باز باش ای باب رحمت تا ابد……………………………………………………………………………………………. 195

97- مر جفا گر را چنین ها میدهم…………………………………………………………………………………………. 198

98- مرگ بی مرگی بود ما را حلال…………………………………………………………………………………………. 200

99-آن که او تن را بدین سان پی کند……………………………………………………………………………………. 202

100- ای دریغا لقمه یی دو خورده شد…………………………………………………………………………………… 204

 

فصل پنجم: نتیجه گیری و پیشنهادها

نتیجه‌گیری و پیشنهادها ………………………………………………………………………………………………………….. 206

فهرست منابع……………………………………………………………………………………………………………………………… 209

چکیده ی انگلیسی…………………………………………………………………………………………………………………….. 212

چکیده:

     مولانا جلال­الدین محمد بلخی معروف به ملّای روم و مولوی رومی، در ششم ربیع الاوّل سال604 هجری قمری در بلخ به دنیا آمد و در سال 672 ه.ق در قونیه وفات یافت. مولوی یکی از بزرگان نام­آور در عرصه­ تصوّف اسلامی قرون میانه است. کتاب نام­آور وی، مثنوی، از امّهات آثار عرفانی در ادبیات فارسی و بل ادبیات جهان است که از ابتدا توجّه بسیاری را به خود جلب کرد و شروح گونه­گونی بر آن نگاشته شد.

در این پژوهش ، ابتدا مختصری از زندگی­نامه­ی مولانا و سپس بحثی کوتاه در مورد سیر شرح نویسی و شرح حال شارحان مذکور به­دست داده شده و سپس به بررسی ابیات مهم و بحث­بر­انگیز دفتر اول مثنوی پرداخته شده است.

می توان گفت بهره­ گیری شارحان از مثنوی و دیگر آثار مولانا در شرح ابیات مثنوی،که معیار اصلی نگارنده در بررسی مثنوی و شروح آن است،یکسان و در یک سطح نیست. این رساله می­کوشد با تکیه بر ابیات مشابه مثنوی، برخی نکات مغفول در بررسی و شرح این کتاب بزرگ را متذکر شود.

واژه های کلیدی: مولوی، مثنوی، دفتر اول، شرح و بررسی.

1-1- مقدمه:

از آن زمان که حضرت مولانا ناله‌ی نی بریده شده از نیستان را به وسیله‌ی حسام الدین بر روی صفحه‌ی سفید بی روح کاغذ شرحه شرحه بیان کرد تا به ‌این زمان که در هر کجا و هر لحظه‌ای تشنگان علم و ادب همچون بلبلی هر نفس آن ابیات را چه چه می‌زنند سال‌های زیادی می‌گذرد اما همچنان تشنگی درک و فهم این چشمه‌ی خروشان نامحدود در اکثر خلایق(چه ادب دوستان و چه مردم عادی) باقی مانده است.

« مثنوی که مولوی، « معراج جان» ، و« نردبان آسمان» و صیقل ارواحش خوانده بود و دیگران آن را « تالی کتاب آسمانی، و قرآن زبان پهلوی، و عصاره‌ی معارف بشری» و بیان « للایات البینات و تبیان للسنن النبویات » (سبزواری، بی تا: 9) دانسته‌اند « همچنان از نور ماه بر گذشته است و بی هراس و اعتنا به بانگ سگان و زوزه‌ی ددان، ظلال ظلام را دریده و شبروان را به سوی چشمه‌ی مشرق اشراق و معنویت رهنمون ساخته است.» ( شجری، 1386: 14)

درک اشعار مولانا ، به دلیل سر درگمی‌در فهم و درستی ابیات مشکل و بحث برانگیز شروح مختلف مثنوی، که هر کدام به نوعی درستی نظر و ایده‌ی خود را بر دیگری ارجح می‌دانند نگارنده را بر آن داشت تا در راستای انجام پایان نامه‌ی دوره‌ی کارشناسی ارشد خویش، به  بررسی  و مقایسه‌ی شروح مثنوی مولوی بر ابیات بحث برانگیز دفتر اول ( با تکیه بر شروح انقروی، نیکلسون، گولپینارلی، فروزانفر، استعلامی‌و زمانی) از بین بی نهایت  شرح های این کتاب بپردازد.

این بررسی ابتدا به صورت مطالعه‌ی کلی و مستمر صورت گرفت. طی این مطالعه  ابیات مشکل و قابل بحث شارحان را از بین ابیات دیگر مجزا کرده ؛ و سپس نظریه‌های کلی هر شارح را بیان کرده و در نهایت، نظر‌ی اجمالی در خصوص بهتر بودن هرکدام از شروح، با ذکردلایلی از خود مثنوی و دیگر شاعران داده شده است. در این قسمت، کلیه ی ابیات نی نامه، به دلیل اینکه شالوده‌ی مثنوی بوده، هرچند که چند بیتی از آن آسان و بدون بحث بوده اند؛ ذکر شده است. و  انتخاب این ابیات بر اساس گفته ی کریم زمانی و دیگر شارحانی همچون انقروی و فروزانفر بوده که در کتاب خود، ابیات مشکل و بحث برانگیز را ذکر کرده اند. مراد از بحث برانگیز بودن در جنبه- های تأویلی ابیات نیست(چه از این لحاظ قاطبه ی ابیات مثنوی بحث برانگیزند.) بلکه مراد، بحث برانگیزی از جهت معنای اولیه و نهایتاً تفسیری کلام است.

 با توجه به اینکه انتخاب نسخه‌ی صحیح و معتبر مثنوی در صحت شرح و دوری از اشکالات و انحرافاتی که بعضاً شارحان بدان گرفتار شده‌اند بسیار مؤثر است، و  نسخه‌ی قونیه تنها پنج سال از درگذشت مولانا(672) و در حضور حسام الدین چلبی و سلطان ولد تصحیح و کتابت شده است، از نظر بسیاری از محققان و مصححان امروزی، صحیح ترین و معتبرترین نسخه به حساب می‌آید. بنابراین شماره گذاری ابیات بر طبق این نسخه صورت گرفته است. و نکته‌ی دیگر این که در بررسی ابیات از بیت 3014 به بعد به دلیل فوت فروزانفر و شرح نشدن ابیات، از شرح شهیدی که شرح ادامه‌ی ابیات را انجام داده- هرچند که از لحاظ شیوه‌ی شرح ابیات با فروزانفر متفاوت عمل کرده است استفاده شده است.

به طور کلی مطالب این رساله در 4 فصل تدوین و گردآوری گردیده است:

فصل اول: کلیات. ( فصل حاضر)، این فصل شامل مقدمه، روش تحقیق و پیشینه‌تحقیق و هدف تحقیق است.

فصل دوم: زندگی نامه‌ی مولانا. در این فصل همانند دیگر مولانا شناسان به بررسی نام،  تخلص، نسب، خاندان و قدیمی‌ترین منبع نام مولانا و…. پرداخته شده است.

فصل سوم: سیری اجمالی در شرح نویسی و شرح حال شارحان. در این فصل ابتدا به بررسی شرح‌های مثنوی از آغاز تاکنون پرداخته شده و سپس ‌اندکی از شرح حال شارحان مورد بحث در این تحقیق بیان شده است.

فصل چهارم: بررسی ابیات بحث برانگیز دفتر اول مثنوی. در این بخش که حجم اصلی و کلی تحقیق را شامل می‌شود؛ به تحلیل مقایسه ای بر روی ابیات بحث برانگیز پرداخته شده است.

1-2- اهداف تحقیق:

آنچه در این پژوهش مورد نظر می‌باشد را در دو هدف کلی و اساسی مد نظر قرار خواهیم داد:

1-  بررسی تطبیقی ابیات بحث برانگیز دفتر اول مثنوی در جهت حصول تصویری واضح از سیر تحول تاریخی شروح عرفانی یکی از مهم‌ترین کتب ادب فارسی.

2- حصول انتقادی معنایی درست از ابیات بحث بر انگیز دفتر اول مثنوی و یا حداقل کوشش در راه یافتن نزدیک‌ترین معنی به ذهن و ابیات مولوی.

1-3- پیشینه‌تحقیق:

تاکنون شرح‌های  فراوانی در جهت درست خواندن و درست فهمیدن و توضیح مطالب گوناگون علمی، فقهی، ادبی، کلامی‌و تفسیری مثنوی توسط استادان و محققان بزرگی همچون بدیع الزمان فروزانفر،  جلال الدین همایی، سید صادق گوهرین، عبد الحسین زرین کوب، محمد استعلامی‌و ایران شناس بزرگ انگلیسی، رینولد الن نیکلسون، در دسترس علاقه مندان قرار گرفته است. هر کدام از این شارحان، از دیدگاه‌های مختلف و تحت تأثیر مکاتب فکری رایج در روزگار خود و از چشم‌انداز ذهن خویش به شرح و تفسیر ابیات کتاب مستطاب مولوی پرداخته‌اند. اما تاکنون اثری که به مقایسه‌ی این شروح بپردازد، به سامان نرسیده است. در ذیل معرفی مختصری از شروح چند گانه ارائه می‌کنیم:

1-انقروی، اسماعیل:1380،شرح کبیر انقروی بر مثنوی مولوی، ترجمه‌ی عصمت ستار زاده، تهران، برگ زرین.

2-نیکلسون، رینولد الین:1374، شرح مثنوی معنوی مولوی، ترجمه و تعلیق حسن لاهوتی، تهران، انتشارات علمی‌و فرهنگی.

3-گولپینارلی، عبد الباقی: 1371، نثر و شرح مثنوی شریف، ترجمه و توضیح توفیق ه. سبحانی، تهران، فرهنگ و ارشاد اسلامی.

4-فروزانفر، بدیع الزمان: 1382، شرح مثنوی شریف، تهران، شرکت انتشارات علمی‌و فرهنگی، سه جلد.

5- مولانا، جلال الدین محمد بلخی: 1369،مثنوی معنوی، تصحیح محمد استعلامی، تهران، زوار، شش جلد.

6- زمانی ،کریم: 1378، شرح جامع مثنوی معنوی، تهران ، اطلاعات.

1-4- روش تحقیق:

روش تحقیق بنا بر روش معمول در حوزه‌ی علوم انسانی و ادبیات تطبیقی، به صورت کتابخانه‌ای است. به‌این صورت که ابتدا کتاب‌ها و منابع معتبر و مرتبط با موضوع را جمع آوری و سپس مطالعه کرده و آنگاه مطالب مهم در قالب فیش دسته بندی کرده و در نهایت همه مطالب را به رشته‌ تحریردر می‌آوریم.

 2- زندگی نامه‌ی مولانا

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:27:00 ق.ظ ]




 عنوان             صفحه

چكیده 1

مقدمه  2

فصل اول  4

کلیات تحقیق  4

1- کلیات تحقیق  5

1-1- بیان مسأله  5

1-2-سؤال تحقیق  5

1-3-فرضیه  5

1-4-اهمیّت تحقیق  6

1-5- هدف از انتخاب موضوع  6

1-6- پیشینه  تحقیق  7

1-7- روش تحقیق  8

فصل دوم  9

موقعیّت،تاریخی وفرهنگی  9

دوگونه ی زبانی سادات و دیلی  9

2- موقعیّت،تاریخی و فرهنگی دوگونه ی زبانی سادات و دیلی  10

2-1- محدوده ی جغرافیایی استان کهگیلویه و بویراحمد  10

2-2- پیشینه ی کوه گیلویه  11

2-3- پیشینه ی تاریخی دیل  14

2-4- پیشینه ی تاریخی بویراحمد  16

2-5- اوضاع فرهنگی، مذهب و باورهای مردم استان  16

2-6- مشاغل ونحوه ی زندگی مردم استان  17

2 -7- گویش مردم استان  17

فصل سوم  18

نشانه ها و فرایندآوای  18

3- نشانه ها و فرایندآوای  19

3-1- نشانه ها 19

3-1-1- هم خوان ها 19

3-2- فرایندها و تغییرات واجی در دو گونه ی زبانی مورد بررسی  20

3-3- برخی ازتفاوت های واجی  21

3- 4- تفاوت های هم خوانی  22

3 -5- تفاوت های واکه ای  25

فصل چهارم  28

صرف دستگاه فعلی  28

4- صرف دستگاه فعلی  29

4 -1- دستگاه فعلی  29

4-2- زمان های فعل  33

4-2- 2- زمان گذشته  33

4-2- 3- زمان آینده 33

4-2-1-  زمان حال  34

4-2-1-1- حال ساده 34

4-2-1-2- حال اخباری  34

4-2-1-3- حال التزامی  35

4-2-1-4- حال مستمر 35

4 -2-2-1- گذشته ی ساده 36

4-2-2-2- گذشته ی استمراری  36

4-2-2-3- گذشته ی نقلی  36

4-2-2-4- گذشته ی بعید  37

4-2-2-5- گذشته ی التزامی  37

4-2-2-6- گذشته ی مستمر 38

4-2- 3- زمان آینده 38

4 -3 – شروع صرف افعال  40

4-3-1- آمدن  40

4-3-1-1-  زمان حال  40

4-3-1-1-1- حال ساده 40

4-3-1-1-3- حال التزامی  41

4-3-1-1-4-حال مستمر 41

4-3-1-2-  گذشته  42

4-3-1-2-1- گذشته ی ساده 42

 

پایان نامه

 

4-3-1-2-2-گذشته ی استمراری  42

4-3-1-2-3- گذشته ی نقلی  43

4-3-1-2-4-گذشته ی بعید  43

4-3-1-2-5- گذشته ی التزامی  43

4-3-1-2-6- گذشته ی مستمر 44

4-3-1-3-  زمان آینده 44

4-3-2-1- زمان حال  45

4-3-2-1-1- حال ساده 45

4-3-2-1-2-حال اخباری  45

4-3-2-1-3-حال التزامی  46

4-3-2-1-4-حال مستمر 46

4-3-2-2- گذشته  47

4-3-2-2-1-گذشته ی ساده 47

4-3-2-2-2- گذشته ی استمراری  47

4-3-2-2-3-گذشته ی نقلی  48

4-3-2-2-4-گذشته ی بعید  48

4-3-2-2-5-گذشته ی التزامی  48

4-3-2-2-6-گذشته ی مستمر 49

4-3-2-3-آینده 49

4-3-3-خوابیدن  50

4-3-3-1-زمان حال  50

4-3-3-1-1-حال ساده 50

4-3-3-1-2-حال اخباری  50

4-3-3-1-3-حال التزامی  50

4-3-3-1-4-حال مستمر 50

4-3-3-2-گذشته  51

4-3-3-2-1-گذشته ی ساده 51

4-3-3-2-2-گذشته ی استمراری  51

4-3-3-2-3-گذشته ی نقلی  52

4-3-3-2-4-گذشته ی بعید  52

4-3-3-2-5-گذشته ی التزامی  53

4-3-3-2-6-گذشته ی مستمر 53

4-3-3-3- آینده 54

4-3-4- دادن  54

4-3-4-1-زمان حال  54

4-3-4-1-1- حال ساده 54

4-3-4-1-2- حال اخباری  54

4-3-4-1-3- صورت مجهول فعل دادن ، حال اخباری  54

4-3-4-1-4- حال التزامی  55

4-3-4-1-5- حال مستمر 55

4-3-4-2- زمان گذشته  56

4-3-4-2-1- گذشته ی ساده 56

4-3-4-2-2-گذشته ی استمراری  56

4-3-4-2-3-گذشته ی نقلی  56

4-3-4-2-4-گذشته ی بعید  56

4-3-4-2-5-گذشته ی التزامی  57

4-3-4-2-6-گذشته ی مستمر 57

4-3-4-3-آینده 57

4-3-5- دیدن  58

4-3-5-1- زمان حال  58

4-3-5-1-1-حال ساده 58

4-3-5-1-2-حال اخباری  58

4-3-5-1-3- حال التزامی  59

4-3-5-1-4- حال مستمر 59

4-3-5-2- زمان گذشته  60

4-3-5-2-1-گذشته ی ساده 60

4-3-5-2-2- گذشته ی استمراری  60

4-3-5-2-3-گذشته ی نقلی  60

4-3-5-2-4-گذشته ی بعید  61

4-3-5-2-5-گذشته ی التزامی  61

4-3-5-2-6- گذشته ی مستمر 61

4-3-5-3-آینده 62

4-3-6-رفتن  62

4-3-6-1- زمان حال  62

4-3-6-1-1- حال ساده 62

4-3-6-1-2- حال اخباری  62

4-3-6-1-3-حال التزامی  63

4-3-6-1-4-حال مستمر 63

4-3-6-2-زمان گذشته  64

4-3-6-2-1-گذشته ی ساده 64

4-3-6-2-2-گذشته ی استمراری  64

4-3-6-2-3-گذشته ی نقلی  64

4-3-6-2-4-گذشته ی بعید  65

4-3-6-2-5-گذشته ی التزامی  65

4-3-6-2-6-گذشته ی مستمر 66

4-3-6-3-آینده 66

4-3-7-شکستن  66

4-3-7-1-حال  66

4-3-7-1-1-حال ساده 66

4-3-7-1-2-حال اخباری  67

4-3-7-1-3- حال التزامی  67

4-3-7-1-4-حال مستمر 67

4-3-7-2-1-گذشته ی ساده 68

4-3-7-2-2- گذشته ی استمراری  68

4-3-7-2-3- گذشته ی نقلی  69

4-3-7-2-4- گذشته ی بعید  69

4-3-7-2-5-  گذشته ی التزامی  70

4-3-7-2-6- گذشته ی مستمر 71

4-3-7-3- آینده 71

4-3-8- شنیدن  71

4-3-8-1-حال  71

4-3-8-1-1- حال ساده 71

4-3-8-1-2-حال اخباری  72

4-3-8-1-3- حال التزامی  72

4-3-8-1-4-حال مستمر 72

4-3-8-2-گذشته  73

4-3-8-2-1-گذشته ی ساده 73

4-3-8-2-2-گذشته ی استمراری  73

4-3-8-2-3-گذشته ی نقلی  74

4-3-8-2-4-گذشته ی بعید  74

4-3-8-2-5-گذشته ی التزامی  75

4-3-8-2-6-گذشته ی مستمر 75

4-3-8-3-آینده 76

4-3-9-گذاشتن  76

4-3-9-1-حال  76

4-3-9-1-1-حال ساده 76

4-3-9-1-2-حال اخباری  76

4-3-9-1-3-حال التزامی  76

4-3-9-1-4-حال مستمر 77

4-3-9-2- گذشته  77

4-3-9-2-1-گذشته ی ساده 77

4-3-9-2-2-گذشته ی استمراری  78

4-3-9-2-3-گذشته ی نقلی  78

4-3-9-2-4-گذشته ی بعید  78

4-3-9-2-5-گذشته ی التزامی  79

4-3-9-2-6-گذشته ی مستمر 79

4-3-9-3-آینده 80

4-3-10-نشستن  80

4-3-10-1-حال  80

4-3-10-1-1-حال ساده 80

4-3-10-1-2-حال اخباری  80

4-3-10-1-3-حال التزامی  80

4-3-10-1-4-حال مستمر 81

4-3-10-2-گذشته  81

4-3-10-2-1-گذشته ی ساده 81

4-3-10-2-2-گذشته ی استمراری  82

4-3-10-2-3-گذشته ی نقلی  82

4-3-10-2-4-گذشته ی بعید  82

4-3-10-2-5-گذشته ی التزامی  83

4-3-10-2-6-گذشته ی مستمر 83

4-3-10-3-آینده 83

فصل پنجم  85

نتیجه گیری  85

5- نتایج حاصل از پژوهش    85

منابع  94

چكیده

در این نوشتارمقایسه­ دستگاه فعلی دوگونه ی زبانی سادات رضاتوفیقی و دیلی مورد بررسی قرارگرفته است . و تلاش شده است، تشریح صرف دستگاه فعلی بین دو منطقه از استان از دیدگاه زبان شناسی مورد مطالعه قرار گیرد . برای این که زمینه ی مناسب این مقایسه فراهم شود ­، فصلی به موقعیّت جغرافیایی این دو منطقه اختصاص داده شده است . در فصل سوّم ، نشانه ها و فرایندهای آوایی ، تفاوت ها وشباهت های این دو منطقه ،در خصوص واژگان غیر فعلی بیان شده اند . افزون بر این ، فعل در زمان های مختلف صرف شده است. نگارنده در این راستا با صورت هایی از افعال که کاربرد ندارند مواجه شده است پس برای فهم بهتر واژگان و درک تلّفظ اصیل آن ها برمبنای آوانگاری نگاشته شده اند . روش تحقیق دراین پژوهش به صورت میدانی بوده است و نگارنده با مراجعه ی مستقیم به افراد بومی منطقه مطالب را جمع آوری و طبقه بندی کرده است . هدف از این تحقیق: بالا بردن سطح آشنایی و شناساندن نحوه ادا و صرف فعل و حفظ صحیح گونه های فعلی در این دو منطقه می باشد .

واژه های کلیدی­: صرف فعل ، گویش ، سادات رضاتوفیقی و منطقه ی دیل .

مقدمه

زبان، شناسنامه و هویّت تاریخی یک فرد ،گروه اجتماع یا یک ملّت را بیان می کند. از آن جایی که انسان ازنخستین روزهای حیات ، نیازمند به ارتباط می باشد لذا زبان تنها را بط و تفسیر کننده ی او با عالم پیرامون خود است.در بین گویش های جنوب غربی ،لری ، از نظر ساختاری بزرگ ترین رابطه را با زبان فارسی دارد .گویش دراصطلاح زبان شناسان :«به شکل‌هایی از یک زبان گفته می‌شود که تفاوت‌هایی آوایی یا دستوری دارند اما استفاده‌ کنندگان دوگونه زبانی متفاوت هم‌چنان بتوانند نسبتاً آسان درک مطلب کنند.»اگر وجه ممیزه ی بین دوگونه دریک زبان عمدتاً درسطح واژگان و تا حدودی درسطح ساختار (نحو) باشد ، این دوگونه متفاوت ازیک زبانند .گونه های زبانی عبارتنداز:الف:گونه ای از زبان که به مکان جغرافیایی وابسته ‌است.(گونه ی جغرافیایی)ب: گونه ای که مربوط به طبقه ی اجتماعی خاصی است­ (گونه ی اجتماعی) پ:گونه ای که مربوط به ادوارگذشته‌ است­.(گونه ی تاریخی)­ ت­:گونه ای که به آن گونه ی معیارگویند و یک گروه یا ملیّتی با آن تکلّم می کنند.» پژوهش مورد بررسی درحیطه ی گونه ی جغرافیایی می باشد .گونه های محلی، منبع بسیار غنی برای پژوهشهای زبانی، ادبی، جامعه شناسی و تاریخی می باشند و ساختار آن ها به شیوه ای می باشد که درکلیّات باهم نکات مشترک فراوان دارند ولی درجزئیّات تفاوت هایی دارند یعنی (ازمنطقه ای به منطقه ای وازروستایی به روستایی وحتّی ازخانواده ای به خانواده ی دیگر.) این نا همگونی که زاییده ی ذهن پویا وهنر مندانه ی باریک اندیشان است و طی روندی کند وتدریجی صیقل یافته وتاب پایداری پیدا کرده ، جزئی ازساختارشخصیّتی متکلّمین می باشد . طبق نظریّات علم روان شناسی ، شخصیّت بردو گونه است : یکی فردی ودیگری جمعی . شخصیّت فردی ، همان (personalit) است که فردی را از سایر افراد جدا می کند . شخصیّت جمعی ، همان(Charaeter) یعنی مجموعه ی ویژگی های فرهنگی متشابه ومتقارن است که قومی را از اقوام ، مثل برخی از اطلاق های رایج درعرف جامعه نظیر……فلانی ها ثابت قدمند ،……فلانی ها خسیسند، …..ظاهر بینند و… .لذا گویش ها هم که بخشی ازهویّت اجتماعی جوامع به شمار می روند ،از تنوّ ع و تکثّر لازم برخوردارند .این سرمایه ها را که در ورای قرون و اعصار، سینه به سینه ونسل به نسل حافظه ها را درنوردیدند تا به ما رسیده اند، باید پاس داشت وبه آیندگان انتقال داد . از دیرباز مقایسه ی آثار ادبی امری ظریف بوده است که لازمه ی پرداختن به آن توجّه و ژرف اندیشی دقیقی رامی طلبد . لذا دراین نوشته صرف تعدادی فعل که بین دوگویش« سادات رضاتوفیقی که یکی از طوایف بزرگ سادات درشهرستان کهگیلویه است ، با گویش منطقه ی دیل درمحدوده ی دهستان بخش مرکزی ، واقع درجنوب شرقی شهرستان گچساران می باشد» ، به صورت مقایسه ای مورد بررسی قرارگرفته و با زبان فارسی معیار نیز سنجیده شده است .در زمینه سابقه و پیشینه ی مكتوب درمورد نحوه ی بیان درمنطقه ی  سادات رضا توفیقی( به عنوان یکی ازمناطق مورد مطالعه) منبعی موجود نمی باشد . لذا ،این پژوهش ، شاید بتواند درآینده کمک اندکی به پژوهندگان زبان وادب فارسی در این منطقه  باشد. نگارنده كوشیده است با مراجعه به آثار مشابه و كمك گرفتن ازافراد صاحب نظر و با تجربه ای كه در این راه می توانستندكمك کار و هدایتگرخوبی باشند ، به اضافه ی اطّلاعات شخصی خود و غور و تعمّق درمحاورات مردم دو منطقه ، این پ‍ژوهش را تقدیم نماید وهم چنین در این راه از هدایت و ارشاد نكته پردازان و اندیشمندان بی نیاز نخواهند بود.دراین پژوهش صرف افعال مستعمل و مورد استفاده دردوگویش به ترتیب حروف الفبایی نوشته شده اند.برای این که پژوهش به نتیجه ی بهتری منتهی شود ، نمونه فعل فارسی معیارهم با این دو گونه ی زبانی مقایسه شده است .این شیوه میزان تغییرات وتحولّات دستگاه فعلی را درمقایسه با فارسی معیار دراختیارخوانندگان قرار می دهد .هر فعل در زمان(حال ،گذشته وآینده )و امر و نهی صرف شده اند. بدیهی است كه نقد و كنكاش براصالت و غنایی یک اثر می افزاید و درمقام پاسخ گویی و دفاع توان بیشتری به آن می بخشد. با این امیدكه برحمایت و جاودانگی آن افزوده گردد هرچند که هیچ كاری مصون از خطا و كاستی نیست وادعای كمال و بسندگی خالی ازخود درست بینی نخواهد بود .

1- کلیات تحقیق

 1-1- بیان مسأله

    از آن جا که گویش های موجود در ایران  بازمانده ی زبان های کهن هستندلذا شناخت گونه های محلی منطقه ی خاص،خود در حیطه ی زبان شناسی اهمیّت دارد که به بررسی ماهیّت و پراگندگی آن ها می پردازد .این شاخه از علم هر چندکه قدمت چندانی ندارد ولی منبعی بسیارغنی برای پژوهش های زبانی،ادبی،جامعه شناسی،مردم شناسی وتاریخی می باشد. واژگان هر زبان بازگوکننده ی ادب وفرهنگ قومی و محلی هر منطقه به حساب می آیند . گویش استان کهگیلویه وبویراحمد به غیر از موارد اندک(منطقه ی دیل و مناطق ترک نشین) به زبان لری می باشد .اختلاف درحوزه ی واژگان ، صرف فعل و نحوه ی عبارت در بسیاری از منطقه ها کاملأ مشهود و محسوس است .هدف ، بررسی ومقایسه ی لحن ادای صرف فعل بین سادات رضاتوفیقی شهرستان کهگیلویه و منطقه ی«دیل»واقع درشهرستان گچساران است. بررسی ودقّت درشیوه ی صرف دستگاه فعلی بین گویشوران دومنطقه به وضوح نشان می دهد که گونه های صرف افعال با دیگر مناطق هم جوار نیز می تواند متفاوت باشد .به دلیل این وجوه تفاوت های معنی دار و نظر به این که مقوله ی صرف فعل دراصطلاح زبان شناسان بسیار گسترده می باشد ، لذا نگارنده که خود یکی ازگویشوران سادات رضاتوفیقی می باشد بر آن است تا دستگاه فعلی این دو منطقه رامورد بررسی و مقایسه قرار دهد .و نتیجه ی پژوهش های میدانی ایشان موضوع شکل گرفته ی رساله ی حاضر شده است.

1-2-سؤال تحقیق

آیا از نظر زبان شناسی لحن ادای واژگان در گویش سادات رضاتوفیقی شهرستان کهگیلویه و منطقه ی دیل واقع در گچساران یکسان می باشد؟

1-3-فرضیه

درعلم زبان شناسی با توجه به مبحث صرف فعل به نظرمی رسد ازلحاظ مبنایی بین دوگونه ی زبانی اختلاف وجود دارد و پژوهش مورد مطالعه گوشه هایی از این موارد را بیان می دارد . مقایسه ی این مباحث می تواند منبعی باشد برای استفاده ی دیگر گویشوران دو منطقه ازاستان . دراین پژوهش تلاش شده است، ضمن تشریح صرف فعل ، مطالبی نیز در بیان دیدگاه علم زبان شناسی ، مبانی و محدودیت های آن مورد بررسی قرارگیرد .

1-4-اهمیّت تحقیق

با مقایسه ی گونه های مختلف زبانی درمناطق مختلف استان ، می توان به دیدگاهای ظریف و مو شكافانه ای پی برد ، چراكه این امر برای کنکاش در زبان شناسی بسیارارزشمندخواهد بود . چنان که همگان واقفند نوشتار قادر به نگارش همه ی وجوه و صورت های گفتار نیست .بعضی از اصوات ، صداها و الفاظ موجود درگفتارهیچ گاه قابل نوشتن نیستندو بر عكس ،زبان نوشتار قابل ضبط،ثبت ،باقی ماندن و انتقال مكانی و زبانی می باشدومی تواند مبنای آموزش و استفاده قرارگیرد.بایددانست که زبان گفتار بسیار وسیع تر و تواناتر از زبان نوشتاراست و به طوری که نوشتارقادر به نگارش همه ی وجوه و صورتهای گفتار نیست .یعنی نوشتار واضح و روشن است به گونه ای که فهم آن آسان ترازگفتار می باشد

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:26:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم