پایان نامه ارشد تربیت بدنی گرایش مدیریت ورزشی: رابطه مؤلفه های مدیریت دانش و هوش سازمانی در هیئت های ورزشی استان کرمان |
چکیده …………………………………………1
فصل اول: کلیات تحقیق
1-1- مقدمه……………………………………… 3
1-2- بیان مسئله……………………………………… 4
1-3- ضرورت و اهمیت تحقیق………………………………………. 6
1-4- اهداف پژوهش………………………………………… 8
1-4-1 هدف کلی………………………………………. 8
1-4-2 اهداف اختصاصی………………………………………. 8
1-5- فرضیه های تحقیق………………………………………. 9
6-1- محدودیت های تحقیق………………………………………. 9
1-7- پیشفرضهای تحقیق………………………………………. 9
1-8- قلمرو تحقیق………………………………………. 9
1-9- تعریف واژه ها و اصطلاحات تحقیق…………………….. 10
1-9-1 تعریف مفهومی واژه های تحقیق……………………….. 10
1-9-2 تعریف عملیاتی واژه های تحقیق……………………….. 10
فصل دوم: ادبیات و پیشینه تحقیق
2-1- مقدمه……………………………………… 12
2-2- هیئتهای ورزشی………………………………………. 12
2-2-1 تعریف هیئت……………………………………….. 12
2-2-2 وظایف هیئت……………………………………….. 13
2-2-3 ارکان هیئت……………………………………….. 13
2-2-3-1 ترکیب مجمع………………………………………. 14
2-2-3-1-1 وظایف مجمع………………………………………. 14
2-2-3-2 ترکیب هیئت رئیسه……………………………………… 14
2-2-3-2-1 وظایف هیئت رئیسه……………………………15
2-2-3-3 رئیس هیئت……………………………………….. 15
2-2-3-3-1 وظایف رئیس هیئت…………………………… 15
2-2-3-4 وظایف نایب رئیس هیئت رئیس………………….. 16
2-2-3-5 وظایف دبیر هیئت…………………………………… 16
2-2-3-6 درآمد و هزینه های هیئت استان……………….. 16
2-2-4 هیئت شهرستانها و شهرها ………………………..17
2-3- مدیریت دانش………………………………………… 17
2-3-1 تعاریف مدیریت دانش…………………………. 18
2-3-2 انواع دانش………………………………………… 19
2-3-3 سیستم های مدیریت دانش…………………. 20
2-3-4 اهمیت مدیریت دانش…………………………. 21
2-3-5 کارکرد مدیریت دانش…………………………. 21
2-3-6 مراحل مدیریت دانش………………………….. 22
2-3-7 مدلهای دانش و مدیریت دانش………………….. 22
2-3-7-1 مدل مفهومی مدیریت دانش………………….. 23
2-3-7-2 مدل حلزونی دانش………………………………… 23
2-3-7-3 الگوی هفتگانه مدیریت دانش………………… 24
2-3-8 مدل نیومن در مدیریت دانش…………………… 26
2-3-8-1 خلق و اکتساب دانش………………………….. 26
2-3-8-2 تسهیم دانش………………………………………… 26
2-3-8-3 سازماندهی و ذخیره سازی دانش……………… 27
2-3-8-4 کاربرد دانش………………………………………… 27
2-3-9 ابزارهای مدیریت دانش…………………………….. 29
2-3-9-1 ابزار سازماندهی دانش…………………………… 29
2-3-9-2 ابزار اخذ دانش………………………………………… 29
2-3-9-3 ابزار ارزیابی دانش………………………………………… 29
2-3-9-4 بزار تسهیم دانش………………………………………… 30
2-3-9-5 ابزار ذخیرهسازی و ارائه دانش………………………. 30
2-4- هوش سازمانی………………………………………. 31
2-4-1 تعاریف هوش سازمانی………………………………………. 32
2-4-2 مؤلفه های هوش سازمانی…………………………………. 33
2-4-2-1 بینش راهبردی………………………………………. 33
2-4-2-2 سرنوشت مشترك……………………………………….. 34
2-4-2-3 تغییرگرایی………………………………………. 34
2-4-2-4 روحیة سازمانی………………………………………. 34
2-4-2-5 اتحاد و توافق………………………………………. 34
2-4-2-6 عملكرد سازمانی………………………………………. 35
2-4-2-7 فناوری اطلاعات و ارتباطات……………………………… 35
2-4-3 دیدگاه های هوش سازمانی……………………………….. 35
2-4-3-1 هوش سازمانی از دیدگاه ماتسودا……………………35
2-4-3-2 هوش سازمانی از دیدگاه ویلیام هلال………………… 35
2-4-3-3 هوش سازمانی از دیدگاه مكمستر…………………… 36
2-4-3-4 هوش سازمانی از دیدگاه کارل آلبرخت…………… 36
2-4-3-5 دیدگاه معرفت شناختی………………………………. 37
2-4-4 چهار توانمندساز کلیدی هوش سازمانی…………….. 37
2-4-4-1 رهبران فکری………………………………………. 38
2-4-4-2 انجمن های ذینفع………………………………………. 38
2-4-4-3 ادهوکراسی………………………………………. 38
2-4-4-4 سکوی دانش………………………………………… 38
2-4-5 دلایل استفاده از هوش سازمانی در سازمان ها …………39
2-5- پیشینه تحقیق………………………………………. 39
2-5-1 تحقیقات انجام شده در داخل کشور………………….39
2-5-2 تحقیقات انجام شده در خارج از کشور…………….. 46
2-6 جمع بندی………………………………………. 51
فصل سوم: روش شناسی تحقیق
3-1- مقدمه……………………………………… 54
3-2- روش تحقیق………………………………………. 54
3-3- جامعه آماری………………………………………. 54
3-4- نمونه آماری………………………………………. 54
3-5- روش جمعآوری داده ها……………………………………… 55
3-6- متغیرهای تحقیق………………………………………. 55
3-7- روش و ابزار گردآوری داده ها………………………… 55
3-8- روشهای آماری تحقیق………………………………………. 56
فصل چهارم: تحلیل یافته های تحقیق
4-1- مقدمه……………………………………… 58
4-2- یافته های پژوهش………………………………………… 58
4-2-1 یافته های توصیفی………………………………………. 58
4-2-2 بررسی فرضیه پژوهش………………………………… 61
4-2-2-1 فرضیه اول………………………………………. 61
4-2-2-2 فرضیه دوم……………………………………… 62
4-2-2-3 فرضیه سوم……………………………………… 62
4-2-2-4 فرضیه چهارم……………………………………… 63
4-2-2-5 فرضیه پنجم………………………………………. 63
4-2-2-6 فرضیه ششم………………………………………. 64
فصل پنجم: بحث و نتیجه گیری
5-1- مقدمه……………………………………… 67
5-2- خلاصه تحقیق………………………………………. 67
5-3- بحث و نتیجه گیری………………………………………. 69
5-4- پیشنهادهای تحقیق. ………………………………………77
5-4-1 پیشنهادهای مبتنی بر یافته های تحقیق……………. 77
5-4-2 پیشنهادهایی برای محققان دیگر…………………….. 78
منابع و مآخذ………………………………………. 79
فهرست منابع فارسی………………………………………. 79
فهرست منابع لاتین………………………………………. 82
پیوست ها……………………………………… 84
پیوست الف) پرسشنامه هوش سازمانی……………… 84
پیوست ب) پرسشنامه مدیریت دانش…………………. 87
چکیده انگلیسی………………………………………87
چکیده:
هدف از این تحقیق بررسی ارتباط بین مؤلفه های مدیریت دانش و هوش سازمانی در کارکنان هیئتهای ورزشی استان کرمان بود. جامعه آماری این تحقیق را کلیه کارکنان هیئتهای ورزشی استان کرمان(120نفر) تشکیل میدادند، که نمونه این تحقیق نیز برابر با کل جامعه (کل شمار) بود. از بین پرسشنامه های توزیع شده تعداد 114 پرسشنامه برگشت داده شد. برای سنجش میزان مدیریت دانش نمونههای تحقیق از پرسشنامه مدیریت دانش با الگوگیری از کار خامدا (خامدا، 1388) استفاده شد. این پرسشنامه نیز دارای چهار قسمت خلق و اکتساب دانش، تسهیم دانش، سازماندهی و ذخیره سازی دانش و کاربرد دانش بود. بعلاوه برای سنجش و اندازه گیری میزان هوش سازمانی از پرسشنامه هوش سازمانی آلبرشت (2003) که شامل 36 سؤال است و هوش سازمانی کل و هفت مؤلفه آن را مورد سنجش قرار می دهد، استفاده شد. روایی پرسشنامه ها به تأیید اساتید و متخصصین مدیریت ورزشی رسید. پایایی پرسشنامه ها با بهره گرفتن از آلفای کرونباخ برای پرسشنامه مدیریت دانش(89/0) و برای پرسشنامه هوش سازمانی (90/0) به دست آمد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون آماری ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. یافته های تحقیق نشان داد بین مدیریت دانش و همچنین مؤلفه های آن با هوش سازمانی ارتباط معنی داری وجود دارد. بهعلاوه نتایج آزمون رگرسیون نشان داد، مدیریت دانش می تواند پیش بین مناسبی برای هوش سازمانی باشد. استفاده از هوش سازمانی می تواند قدرت رقابت پذیری یک سازمان را افزایش دهد و از دیگر سازمان ها متمایز نماید، که یکی از این عوامل می تواند ارتقاء مدیریت دانش در سازمان باشد.
فصل اول: کلیات تحقیق
1-1- مقدمه
فناوریهای نوین با سرعتی سرسامآور در حال پیشرفت هستند، به طوری كه جوامع به صورت عام و بازار به صورت خاص با شتابی وصف ناپذیربه دنبال ترفندهایی میگردند كه بقایشان را در این عرصه آشفته و متلاطم تضمین كنند. سازمانها باید بپذیرند كه فلسفه حیاتشان تغییركرده است و دیگر زنده بودن به معنای رسیدن به وضعیت سوددهی مداوم نمی باشد و باید به دنبال رقابت و ابزار آن باشند، چرا كه امروزه كمتر شركتی در این عرصه به صورت سنتی و به دور از قواعد جدید بازی كسب و كار میكند و برای اینكه بتواند پا به پای رقبا باقی ماند یا شاید به سختی و با مهارت بسیـار بتـواند یک قدم از آنها پیش گرفت، میبایستی به قواعد بازی كاملاً مسلط بوده تا شاید روزی بتوان خود یک قاعده جدید انگاشت. بنابراین تسلط بر فناوریها وابزارهای جدید در كسب و كار یک الزام و ضرورتی اجتناب ناپذیر تلقی شود (باقری 1389، 5).
یكی از ابزارهای بینظیر و جدید به منظور بقا در میان رقبای خویش استفاده از هوش سازمان میباشد. هوش سازمانی به عنوان راهبردی مهم و ضروری برای حفظ مزیت رقابتی سازمانها و صنایع توسعه یافته و به عنوان یک ضرورت برای دستیابی به بهرهوری بیشتر در سازمانها و صنایع كوچك و بزرگ مطرح شده است. شناسایی هوش سازمانی این امکان را به سازمان میدهد که بتواند نیاز به تغییرات را تشخیص دهد و امکان بهینه سازی فرایند و بهبود عملکرد خود و زیر مجموعه وابسته را فراهم سازد و با به کارگیری راه حلهای هوش سازمانی می تواند میزان تعهد کارکنان نسبت به سازمان را افزایش داده و زمینه مناسبی جهت شکوفایی استعدادهای بالقوه کارکنان و افزایش بهرهوری در سازمان را فراهم نمایند. بررسی های محققان نشان داده است که هوش سازمانی تحت تأثیر یک سری عوامل تعیینکننده مانند مدیریت دانش، فرهنگ، استراتژی های سازمانی و ساختار سازمانی میباشد، که توجه به آنها می تواند گامی مهم در جهت بهبود کارایی و اثر بخشی و افزایش هوش سازمانی در سازمان باشد (کهنسال 1388، 12).
همانگونه که بیان شد یکی از عوامل مؤثر و تأثیرگذار بر هوش سازمانی، مدیریت دانش میباشد.
مدیریت دانش از طریق اطلاعات و دانش به برنامه ریزی، هدایت و تصمیم گیری صحیح درسازمان كمك میكند. دانش می تواند در سازمان توزیع شود و مهمتر آنكه برای اتخاذ تصمیمات مناسب باشد و از این طریق منجر به كسب رقابتی برای سازمان گردد و در نهایت میزان هوش سازمانی را به صورت چشمگیر افزایش دهد .
هوش سازمانی سبب می شود كه سازمانها آگاهتر در بازار رقابتی ظاهر شوند و همانند انسانها كه از طریق هوش خود با محیط به ارتباط می پردازد و از دانش وتجربه خود برای حل مشكلات استفاده میكنند. سازمانها نیز در كسب و كار از طریق ابزارها، چهارچوبها و روشهای هوش سازمانی به صورت هوشمندانه به تطبیق با محیط، حل مشكلات، كاهش هزینهها و افزایش سود می پردازد. سرمایه گذاری در این زمینه سبب كسب مزیت رقابتی برای سازمان می شود. از سوی دیگر مدیریت دانش به عنوان فرایندی منسجم دانش ضمنی و صریح را برای نیل به این هوشمندی فراهم میسازد واین تعامل به صورت مستقیم و یا غیر مستقیم حاصل میگردد. مدیریت دانش از طریق گامهای خود به صورت متمایز با چرخه هوشمندی سازمان ارتباط برقرار میكند و از طریق ایجاد و كسب دانش به هدایت و برنامه ریزی بهتر و دقیقتر هوشمندی كمك میكند. در این مسیر، دانش صریح از كل سازمان گردآوری و در اختیار برنامه ریزان و هدایتگران سازمانی قرار میگیرد. این دانش میتوان در قالب الكترونیكی به عنوان ورودی برای ابزارهای سازمان باهوش مورد استفاده قرار گیرد (بیک زاده و همکاران 1389، 19).
دانش و تجربه افراد در كنار هم ، بویژه در تنظیمات سازمانی موجب توسعه هوش سازمانی میگردد. هدف كلیدی هوش سازمانی نگهداشتن سازمان در وضعیت مناسب اطلاعاتی و ایجاد آمادگی برای سازمان در مقابل چالشها است. اتحاد و هم افزایی میان هوش سازمانی و مدیریت دانش به تعیین جریان دانش و شكافها برای ارزیابی بهتر موقعیتی كه سازمان در آن قرار دارد، آنچه لازم است بداند و آنچه بهتر است دنبال كند، كمك میكند. مدیریت دانش از طریق مدیریت بهتر ایدهها، افزایش توانمندی و بهرهوری كاركنان و رهبری مؤثر دانش می تواند منجر به افزایش هوش سازمانی گردد. بنابراین مدیریت دانش از طریق تزریق اطلاعات و دانش در سازمانها به هوش سازمانی در فرایند تصمیمگیری، برنامه ریزی، هدف گذاری كمك میكند (طاهری 1389، 23). بنابراین هدف از تحقیق حاضر بررسی ارتباط بین مؤلفه های مدیریت دانش و هوش سازمانی در کارکنان هیآتهای ورزشی استان کرمان بود.
2-1- بیان مسئله
دانش سازمانی به زعم غالب مدیران موفق دنیا، یکی از مهمترین سرمایه شرکتهای سده بیست و یکم محسوب می شود که مدیریت بهینه آن موجب ارتقا سطح کیفی سازمان میگردد(شاهین 1390، 19). مدیریت دانش فرایندی است که به سازمانها در شناسایی، انتخاب، سازماندهی، انتشار و انتقال اطلاعات مهم و مهارت هایی که بخشی از سابقه سازمان هستند و عموماً به صورت ساختار نیافته در سازمان وجود دارند، یاری میرساند (ستاری قهفرخی 1386، 8). در واقع مدیریت دانش”فرایند نظاممند و یکپارچه هماهنگی در سطح سازمانی به منظور دستیابی به اهداف سازمانی است”، که هدف از فعالیتهای آن در سازمان، اطمینان از رشد و تداوم فعالیتها در جهت حفظ دانش حیاتی در تمام سطوح، به کارگیری دانش موجود در تمام چرخهها، ترکیب دانش در جهت هم افزایی، کسب مداوم دانش مربوطه و توسعه دانش جدید از طریق یادگیری مداوم است که به وسیله تجارب درونی و دانش بیرونی ایجاد می شود (کان یی وونگ 2005، 13). از طرفی دیگر امروزه صحبت از انواع مختلف هوش است. در هر مورد، هوش به توانایی دریافت، درك و كاربرد نمادها و سمبلها كه نوعی توانایی انتزاعی است، اشاره دارد. امروزه هوش، پیشوند بسیاری از مفاهیم مدیریتی شده است و این نشان دهنده تغییر نگاه سازمانها و متفكران سازمانی از هوش تستی بر رویكردهای نوین به مقوله هوش است. یكی از انواع هوش، هوش سازمانی است. هوش سازمانی یعنی داشتن دانشی فراگیر از همه عواملی كه بر سازمان مؤثر است. داشتن دانشی عمیق نسبت به همه عوامل مثل مشتریان، رقبا، محیط اقتصادی، عملیات و فرایندی سازمانی كه تأثیر زیادی بر كیفیت تصمیمات مدیریتی در سازمان میگذارد، وما را برای تصمیم گیری سازمانی توانمند میسازد(ابرزی 1385، 30). ایده و مفهوم هوش سازمانی مهم است چرا که پارادایم های جزیی دیگری همچون مدیریت دانش را در بر میگیرد. تمرکز اصلی هوش سازمانی بر دانش میباشد، تا آنجایی که هوش سازمانی درحقیقت قابلیت یک سازمان درافزایش اطلاعات، نوآوری، دانش عمومی و عمل مؤثر بر پایه ایجاد دانش است (یالس 2005، 52).
در سالهای اخیر مدیریت دانش به موضوعی مهم و حیاتی برای موفقیت سازمانها تبدیل شده است. به گونه ای که اثربخشی آنها در گرو ایجاد، ذخیرهسازی، انتقال و بکارگیری به هنگام دانش میباشد. با این وجود بسیاری از سازمانها آمادگی لازم را برای بهره گیری موفقیتآمیز از استراتژی مدیریت دانش ندارند(ستاری قهفرخی 1386، 21). امروزه با اطمینان كامل میتوان ادعا كرد كه شناسایی و استفاده از هوش سازمانی می تواند قدرت رقابت پذیری یک سازمان را افزایش دهد و از دیگر سازمانها متمایز نماید. ضرورت بررسی هوش سازمانی در حال حاضر پاسخ به شرایط فعلی و نیاز مدیران است. سازمان با بهره گیری از هوش سازمانی، اثربخشی استفاده از ساختارهای اطلاعاتی موجود را در راستای اهداف خویش افزایش داده و اطلاعات از حالت عملیاتی و محدود شده به استفاده در لایه های اجرایی سازمان برای استفاده مدیران توسعه داده می شود. با توجه به اینكه مدیران در سازمانهایی فعالیت میكنند كه متأثر از محیط داخلی و خارجی خود میباشند و در مقابل پاسخگویی به مسایل و مشكلات خود مثل انسانها نیازمند قدرت یادگیری هستند. بنابراین مسئله هوش سازمانی می تواند در این مهم كمك شایانی به مدیران كرده و آنها را قادر سازد تا با توجه به حافظة سازمانی خود پاسخگوی نیازها و مشكلات و عكس العمل به موقع به تغییرات محیطی باشند. بنابراین مدیران برای پیشبرد اهداف سازمانی و دستیابی به آنها نیاز به هوش سازمانی دارند كه بتوانند با اتكای به آن عملكرد خود را بهبود بخشند(بیک زاده و همکاران 1389، 48). امروزه صنعت ورزش به عنوان یکی از پردرآمدترین و تأثیرگذارترین صنایع در چرخه اقتصاد یک کشور شناخته شده است که حتی در روزهای رکود شدید اقتصادی، نسبت به دیگر صنایع از رکود کمتری برخوردار بوده است. از این رو سازمانهای ورزشی باید بکوشند تا در این محیط پر تلاطم از یکدیگر عقب نیفتند تا مشتریان خود که همانا تماشاگران، سهامداران، ورزشکاران، مربیان هستند را از دست ندهند. هیـأتهای ورزشی هر استان نیز تلاش می کنند با ارتقا و بهبود دائم سطح عملکرد خود بتوانند به نحو مؤثرتری در نیل به اهداف خود گام بردارند. یکی از مهمترین استراتژی هایی که می تواند در شرایط کنونی تاثیر بسزایی در این زمینه داشته باشد، مدیریت دانش است. ایجاد زمینه و پیش شرطهای سازمانی مناسب از جمله هوش سازمانی مناسب، اولین اقدامی است که باید برای پیادهسازی موفقیتآمیز این استراتژی انجام شود.
بنابراین پژوهش حاضر به منظور فراهم سازی شواهدی از رابطه بین زیر سیستم مدیریت دانش و هوش سازمانی انجام خواهد گرفت و به دنبال تحقق اهداف زیر است:
1- آیا بین مدیریت دانش با هوش سازمانی در جامعه ی مورد مطالعه رابطه معناداری وجود دارد؟
2- آیا بین زیر سیستمهای مدیریت دانش با هوش سازمانی در جامعه مورد مطالعه رابطه معناداری وجود دارد؟
3- آیا مؤلفه های مدیریت دانش قادر به پیش بینی هوش سازمانی در جامعه مورد مطالعه میباشند؟
3-1- ضرورت و اهمیت تحقیق
فرم در حال بارگذاری ...
[سه شنبه 1399-10-02] [ 12:54:00 ق.ظ ]
|