جوزف و لاینلی (۲۰۰۶) این تغییرات مثبت را تغییر در روابط بین فردی (قدرشناسی بیشتر از اعضای خانواده و دوستان، صمیمیت و نوع دوستی) تغییر نظر به خود (پذیرش ضعف ها و محدویت های خود، احساس خردمندی، قوی بودن) و تغییر در فلسفه ی زندگی (اعم از احساس معنا، فانی دانستن دنیا و زندگی، تازگی روزهای زندگی) می‌داند. این دو نظریه پرداز با اعمال اصلاحاتی، «نشانه های رشد پس ضربه ای» را شامل، مواردی چون تغییر در امکان ارتباط بیشتر با دیگران، تغییر در امکانات جدید برای ظهور یک دگردیسی در اهداف، تغییر در توانمندی فردی، تغییر در هویت، تغییراتی در ابعاد معنای زندگی و اساس روحانی زندگی و تغییراتی در اندریافت از زندگی، شامل، ظهور تغییر در برخی از نظام های باوری، معرفی کرده‌اند (جوزف و لاینلی،۲۰۰۸).

 

زولنر و مارکر (۲۰۰۶) نشانه های ارائه شده به عنوان تغییرات مثبت ناشی از قرار گرفتن در یک حادثه ی فلاکت بار را افزایش سطح قدرشناسی از زندگی، تنظیم اصول و مبانی جدید برای زندگی احساس افزایش قدرتشخصی، تعیین و تشخیص توانایی‌های جدید توسعه و بهبود روابط صمیمی و یا تغییرات مثبت روانى می دانند. به طورکلی می توان گزارشات رشد در افراد دچار ضربه شده را در پنج گروه تغییرات درک شده در خود[۳۰۰]، مثل، خودکارآمدی و خودتأییدی بالا، روابط تغییر یافته با دیگران، روحانیت افزایش یافته یا تغییر در فلسفه زندگی خودآگاهی بالاتر از امکانات قبلی و یک اندریافت بزرگتر از زندگی طبقه بندی کرد (گروباف و ریسیک، ۲۰۰۷).

 

معنویت و مذهب که گاهی افراد آن ها را با عنوان سلامت معنوی و اعمال مذهبی تعبیر می‌کنند با هم همپوشانی دارند، ‌به این ترتیب که هر دو چارچوب هایی را ارائه می‌دهند که از طریق آن ها، انسان می‌تواند معنی، هدف و ارزش‌های متعالی زندگی خود را درک کند. معنویت به مثابه آگاهی از هستی یا نیرویی فراتر از جنبه‌های مادی زندگی است و احساس عمیقی از وحدت یا پیوند با کائنات را به وجود می آورد. مذهب به تشویق مناسک روزمره مثل نماز وروزه تمایل دارد، اما معنویت سطوح جدید معنی ورای تمام عملکردها را جستجو می‌کند. اکثر افراد معنوی مذهبی هستند، ولی عکس آن صادق نیست. بسیاری از مردم به معنویت از طریق مذهب دست می‌یابند. با توجه به متفاوت بودن افراد، آنچه ممکن است برای فرد یا حساس راحتی و آرامش ایجاد کند، ممکن است برای دیگری کارایی نداشته باشد. ‌بنابرین‏، نیایش، خواندن کتاب‌های مقدس و آسمانی، یا حضور در مراسم مذهبی و یا مکان های مذهبی، از جمله منابعی هستند که بعضی افراد مذهبی با برخورداری از آن ها می‌توانند در مواجهه با حوادث تنش زای زندگی، آسیب کمتری متحمل شوند. نتایج پژوهش مک کلاین[۳۰۱]و همکاران (۲۰۰۳) نشان داد که سلامت معنوی، اثر قوی بر ناامیدی پایان زندگی در بیماران مبتلا به سرطان دارد. برای بیماران مبتلا به سرطان، که در مراحل انتهایی بیماری خود قرار دارند، آرامش معنوی و مذهبی، ممکن است حتی از سلامت جسمی و روانی، مهم تر باشد. ابرایت[۳۰۲]و لیون[۳۰۳](۲۰۰۲) در مطالعات خود نشان دادند ارتباط بین افراد مهم زندگی مثل پدر، مادر و همسر، منابع حمایتی، راهکارهایی مثل تمرکز فکر روی چیزهای دیگر به جای سرطان، فعالیت های فیزیکی یا ورزشی، بازی و سرگرمی به عنوان عوامل مهم در امید بیماران سرطانی مشخص شده اند.

 

سلامت معنوی و مذهبی می‌تواند کیفیت زندگی را بهبود بخشد. چگونگی رابطه ی معنویت و مذهب با سلامت انسان به روشنی مشخص نیست. برخی از بررسی‌ ها نشان داده‌اند که باورها و اعمال معنوی یا مذهبی باعث ایجاد حالت روانی مثبت در بیمار شده و به وی کمک می‌کنند تا احساس بهتری داشته باشد و همچنین، باعث دلخوشی اعضایی از خانواده که مراقبت از بیمار را بر عهده دارند می‌شود.

 

سلامت معنوی و مذهبی می‌تواند با کاهش اضطراب، افسردگی، خشم و ناراحتی، کاهش احساس انزوا (احساس تنهایی) و خطر اقدام به خودکشی، عدم استفاده از مشروبات الکلی و مواد مخدر، پایین‌تر آوردن فشار خون و خطر ابتلا به بیماری‌های قلبی، کمک به سازگاری بیمار با عوارض سرطان و درمان آن، افزایش توانایی لذت بردن از زندگی در طول درمان سرطان، ایجاد حس رشد شخصیتی در بیمار در نتیجه کنار آمدن با سرطان، افرایش احساسات مثبتی (از قبیل، امیدواری و خوش‌بینی، رهایی از احساس حسرت خوردن، خشنودی از زندگی، احساس آرامش درونی)، به بهبود سلامت جسمی ‌و کیفیت زندگی بیماران کمک کند. سلامت معنوی و مذهبی همچنین کمک می‌کند بیمار عمر طولانی‌تری داشته باشد.

 

دلسردی معنوی می‌تواند بر سلامت جسمی ‌فرد نیز تأثیر بگذارد. دلسردی معنوی می‌تواند موجب شود که بیماران سخت‌تر با سرطان و درمان آن کنار بیایند. ممکن است بهیاران به‌ منظور تقویت مسائل معنوی بیماران، آن ها را تشویق به ملاقات و گفت‌ و گو با افراد معتمد مذهبی یا معنوی بکنند. این کار می‌تواند سلامت جسمانی، کیفیت زندگی و توانایی سازگاری بیماران را بهبود بخشد.

 

معنویت و مذهب، از مسائل کاملاً خصوصی هستند. بیماران از پزشکان و بهیاران انتظار دارند که به باورها و مسائل معنوی و مذهبی آن ها احترام بگذارند. بیماران مبتلا به سرطانی که با تکیه بر معنویت، تلاش به سازگاری با بیماری می‌کنند، باید بتوانند بر روی حمایت گروه بهیاری حساب کنند. این حمایت شامل ارائه اطلاعاتی درباره افراد یا گروه‌هایی که می‌توانند پاسخ‌گوی نیازهای معنوی یا مذهبی وی باشند نیز می‌شود. بیمارانی که نخواهند به هیچ وجه درباره مسائل معنوی حرف بزنند نیز از گروه بهیاری انتظار دارند که به خواسته‌هایشان احترام بگذارند.

 

ارزش‌های مذهبی و معنوی برای بیمارانی که در حال کنار آمدن با سرطان هستند، اهمیت دارد. اغلب کلمه‌های معنویت و مذهب به‌جای یکدیگر استفاده می‌شود، اما برای بسیاری این دو، معنای متفاوتی دارند. می‌توان مذهب را به‌ عنوان مجموعه‌ای از باورها و اعمال مشخص تعریف کرد، که معمولاً توسط مردم اجرا می‌شود و مورد تأیید آن ها است. تعریف معنویت، می‌تواند به شکل حس صلح‌جویی و آرامش‌طلبی هر فرد، هدفمندی وی و نحوه ارتباطش با دیگران، و باورهایی مربوط به معنای زندگی در نزد وی باشد. ممکن است بتوان معنویت را در یک مذهب یا به روش‌های دیگری یافت یا بیان کرد. شدت اعتقادات و درجه معنویت در افراد متفاوت است.

 

بسیاری از بیماران مبتلا به سرطان با تکیه بر باورها و اعمال مذهبی یا معنوی برای کنار آمدن با بیماریشان تلاش می‌کنند. ‌به این کار، سازگاری معنوی می‌گویند. بسیاری از مراقبت‌کنندگان نیز به سازگاری معنوی باور دارند. هر کس، با توجه به آداب و سنن فرهنگی و مذهبیش، نیازهای معنوی متفاوتی دارد. بعضی از بیماران و اعضایی از خانواده‌شان که مراقبت از آن ها را بر عهده دارند از پزشک انتظار دارند درباره مسائل معنوی با آن ها صحبت کند، اما ندانند که این موضوع را باید به چه شکلی مطرح کنند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...