راهنمای پایان نامه در مورد توانمندسازی کارکنان |
Section 1.01 توانمندسازی کارکنان
اصول توانمندسازی، از دیدگاه کارشناسان به این ترتیب میباشد:
۱) برای اجرای توانمندسازی هیچ فرمول جادوئی یا دستورالعمل استاندارد وجود ندارد.
۲) توانمندسازی، وسیلهای برای رسیدن به هدف است نه اینکه خود هدف باشد. به کارکنان کمک میکند بتوانند کار را به طور مطلوب انجام دهد.
۳) توانمندسازی را باید مدیریت کرد، انجام داد و مطمئن بود که در حال اجراست.
۴) توانمندسازی وقتی خوب عمل میکند که مبتنی بر ارزشها باشد.
۵) اعتماد و تعهد، دو نکته کلیدی محسوب میشود. با اهمیت به کارکنان میتوان بر مشارکت، وفاداری و تلاشهای آنان افزود.
۶) لازم است مدیران و سرپرستان، همانند کارکنان توانمند شوند.
۷) با تعریف مرزهای کاری میتوان حدود اختیارات کارکنان را روشن کرد، با حذف موانع، این شرایط فراهم میشود.
۸) ارتباطات و اطلاعات دو ویژگی حیاتی برای توانمندسازی هستند.
۹) آموزش توانمندسازی، فراتر از اقدامات اصلاحی است.
۱۰) پیگیری و روانسازی، بیش از کنترل و نظارت موثر است.
۱۱) قدردانی از افراد برای موفقیتهای آنی لازم است.
۱۲) اختصاص وقت کافی و صبورانه برای توانمندسازی. چون فرایند دشواری است و به سادگی نمیتوان باورها، خط مشیها، روشهای کاری، ساختار سازمانی و رفتارها را تغییر داد (مصلحی و همکاران، ۱۳۹۱)
Section 1.02 ۲-۱-۹- ابزارهای توانمندسازی
به منظور توانمندسازی کارکنان سازمانهای کسب و کار به بسترسازی اولیه و مناسب در محیط سازمان نیاز است. در سازمانهایی که در آن فاکتورهای تاثیرگذار در توانمندسازی به طور کامل و درست اجرا میشود، میتوان اطمینان داشت که بهترین استفاده از منابع انسانی صورت میگیرد و در نتیجه سازمان به سوی سرآمدی حرکت میکند. ولی برای اجرای توانمندسازی از چه فنون و ابزاری میتوان استفاده کرد؟ از سوی صاحبنظران و کارشناسان منابع انسانی ابزارهای مختلفی برای توانمندسازی افراد پیشنهاد شده است که در اینجا به اهم آنها اشاره میگردد:
(a) ۱)رهبری منابع انسانی
رهبری سازمان باید اطمینان حاصل کند که ارزشها و سیستمهای لازم را برای توانمندسازی موفق و پایدار منابع انسانی، مدنظر قرار داده است. زمانی که تغییر و بهبود در سازمان مورد نیاز است، مدیریت ارشد سازمان باید شخصاً از منابع در دسترس برای کمک به توانمندسازی، ترغیب و مشارکت منابع انسانی استفاده کند. رهبران سازمان باید از راه اقدامها و رفتارهای خود از فرایندهای توانمندسازی منابع انسانی حمایت کرده و آن را تسریع و تسهیل کند .ساز و کارهای عملیاتی مدیریت منابع انسانی در این زمینه به شرح زیر است:
- به وجود آوردن جو یادگیری
- ایجاد خوداثربخشی در سرمایههای انسانی
- رهبری خلاق سرمایههای انسانی
- بوجود آوردن شرایط و بسترهای مناسب توانمندسازی
- اعتمادسازی
- ایجاد خودباوردی در کارکنان
- تفویض اختیار به کارکنان
Section 1.03 ۲) خط مشی و استراتژی (راهبرد)
سازمانهای موفق، خط مشی و راهبرد خود را براساس تمرکز بر طرفهای ذینفع و مبتنی بر توانمندی منابع انسانی خود اجرا میکنند و فرایندهای توانمندسازی منابع انسانی خود را برای اجرای خط مشی و راهبرد سازمان، بهبود داده و مدیریت میکنند.
Section 1.04 ۳) فرایندهای توانمندسازی
مدیریت منابع انسانی سازمان، منابع انسانی را در سطح فردی، تیمی و سازمانی برای دستیابی به هدفهای راهبردی سازمان مدیریت میکند و فرایندهای مرتبط با توانمندسازی منابع انسانی را به نحوی طراحی، مدیریت و بهبود میبخشد که رضایت کامل ذینفعان را در پی داشته و ارزش افزوده برای آنان ایجاد کند. ابزارهای فرایند توان افزایی کارکنان عبارتند از:
لایه برداری مدیریتی[۱]، لایههای مدیریت میانی موجود میان کارگران خط اول و مدیریت عالی – یعنی سرپرستان، بازرسان و کمک سرپرستان- را حذف میکند. این کار در عمل، گستره حوزه کنترلی مدیران ارشد را افزایش میدهد.
تمرکز زدایی سازمانی، کنترل را از مدیران سطوح بالای سازمانها به واحدهای خط اول منتقل میکند. این کار به معنای مدیریت مبتنی بر جایگاه[۲] در درون یک سازمان است. به عنوان نمونهای عالی از استفاده از این ابزار، میتوانیم از فرماندهی جنگهای هوایی، یعنی سازمانی با بیش از ۳۰۰ اسکادران مستقل، نام ببریم.
درهم شکستن بخشهای عملیاتی[۳]، که میتواند واحدهای بوروکراتیک و فرایندهای کاری مبتنی بر تخصص عملیاتی را حذف کند و وظایف یاد شده را به گروههای کاری خط اول، که برای ارائه خدمت به مشتریان خود پاسخگو هستند، منتقل کند.
وجود گروههای کاری، که شامل گروههایی از کارکنان است که به منظور کسب هدفهای عملکردی مشترک با یکدیگر همکاری میکنند.
وجود گروههای کاری خودگردان[۴]، به گروههای کاریی گفته میشود که خود نظارت بر کار خود را بر عهده دارند.
وجود همکاری میان مدیریت-کارگران[۵]، که به شکل موافقت نامههای بسته شده میان مدیران و اتحادیههای کارگری، به منظور همکاری در بهبود عملکرد سازمانی و شرایط کار تحقق مییابد. این دو گروه از راه این موافقت نامهها توافق میکنند تا به منظور حل مسائل با یکدیگر همکاری کنند.
وجود برنامههای اخذ پیشنهادهای کارکنان[۶] ،ساز و کاری رسمی را در اختیار کارکنان قرار میدهد که در چارچوب آن میتوانند عقاید خود را در مورد نحوه بهبود عملکردها با مدیران ارشد در میان گذارند. در این روشها معمولاً بخشی از صرفه جوییهای مالی ناشی از پیشنهاد کارکنان به آنها داده میشود.
[۱]. management delayering
[۲]. site-based management
[۳]. Breaking up functional silos
[۴]. Self-managed work teams
[۵]. Labor-management partnerships
[۶]. Employee suggestion programs
فرم در حال بارگذاری ...
[شنبه 1400-03-01] [ 02:33:00 ب.ظ ]
|