کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



آخرین مطالب


جستجو


 



 

« نساوکم حرث لکم …» ؛ زنان محل بذرافشانی شما هستند… ( بقره : ۲۲۳) ؛« بذر و زمین هر دو ، در تولید نقش مهمی دارند و زن و مرد نیز در نسل آینده نقش دارند » ( قرائتی ۱۳۸۲: ۴۴۹) .

 

« … و لهنّ مثل الذی علیهن بالمعروف و للرجال علیهنّ درجه الله عزیز حکیم » ؛ … برای زنان همانند وظایفی که بر دوش آن ها‌ است ، حقوق شایسته ای قرار داده شده و مردان بر آنان برتری دارند و خداوند توانا و حکیم است ( بقره : ۲۲۸).

 

« برای زنان است بر شوهران از حقوق مانند آنچه شوهران بر آنان دارند. این بیان از جمله های بسیار جالب قرآن است که جامع فواید زیادی است و منظور ، حقوقی است که زنان بر شوهران دارند از قبیل نیکی معاشرت با آنان ، ضرر نزدن به آن ها ، مساوات در قسمت بیتوته ، نفقه و لباس . همان‌ طور که متقابلاً مردها بر همسرانشان حقوقی دارند مانند لزوم اطاعت زن از مرد در چیزهایی که خدا واجب ‌کرده‌است ( مانند حق آمیزش ، عدم خروج از منزل بدون اجازه ی شوهر ) و اینکه کسی را به خود راه ندهند و نطفه و فرزند شوهر را به طور صحیح رعایت کند » ( طبرسی ۱۳۷۴ : ۸ ، بنقل از زاهدی فر،۱۳۸۹).

 

سوء خلق

 

با توجه به اینکه حسن خلق ، زمینه را برای گفت و گوی مسالمت آمیز و تبادل احساسات مثبت و عاطفی و احترام متقابل ، فراهم می‌کند ، سوء خلق بالعکس ، راه تفهیم و تفاهم منطقی را می بندد، احساسات و عصبانیت ها ، مدیریت عقل را مخدوش می‌کند و در نتیجه با بی ثباتی خانواده مواجه می‌شویم که امکان فروپاشی آن ، به راحتی وجود دارد.

 

۱-« …ولاتمسکوهن ضرارا لتعتدوا و من یفعل ذلک فقد ظلم نفسه و لا تتخذوا آیات الله هزواً …» ؛ و هیچ گاه به خاطر زیان رساندن و تعدّی کردن آن ها را نگاه ندارید و کسی که چنین کند به خویشتن ستم ‌کرده‌است و آیات خدا را به استهزاء نگیرید…( بقره : ۲۳۱).

 

۲-« … فان اطعنکم فلا تبغوا علین سبیلا ان الله کان علیا کبیرا» ؛ … اگر از شما پیروزی کردند راهی برای تعدی بر آن ها نجویید ، خداوند بلند مرتبه و بزرگ است ( نساء ۳۴).

 

۳-« … لا تخرجوهن من بیوتهن …» ؛ … آن ها را از خانه هایشان بیرون نکنید…(طلاق : ۱).

 

دنیاخواهی و دنیاگرایی

 

اگر هر کدام از زن و شوهر به ویژه زن به جلوه های فریبنده ی دنیا ، دلبندد و در پی آن ، دیگری را آزار دهد ، علاوه بر اینکه در پیشگاه خداوند متعال ، مؤاخذه خواهد شد امکان از دست دادن زندگی خانوادگی خود را نیز دارد.

 

در آیات مربوط به طلاق ، یک آیه وجود دارد که اینگونه به مسئله پرداخته است:

 

« یا ایها النّبی قل لازواجک ان کنتنّ تردن الحیوه الدّنیا و زینتها فعالین أمتّکنّ أسرّحکنّ سراحاً جمیلاً » ؛ ای پیامبر به همسرانت بگو که اگر شما زندگانی و زیب و زیور دنیا را طالبید بیایید تا من مهر شما را پرداخته و همه را به خوبی و خرسندی طلاق دهم. ( احزاب : ۲۸) .

 

همسران پیامبر (ص) بعد از پاره ای از غزوات که غنائم سرشاری در اختیار مسلمین قرار گرفت تقاضاهای مختلفی از پیامبر (ص) ‌در مورد افزایش نفقه داشتند. پیامبر (ص) می‌دانستند که تسلیم شدن در برابر اینگونه درخواست ها که معمولاً پایانی ندارد چه عواقبی دارد و از انجام این خواسته ها سر باز زدند و یک ماه تمام از آن ها کناره گیری نمودند ، تا اینکه این آیه نازل شد و با لحن قاطعی به آن ها هشدار داد که اگر زندگی پر زرق و برق می خواهید می توانید از پیامبر (ص) جدا شوید.

 

کراهت داشتن

 

غالباً طلاق ، زمانی رخ می‌دهد که کراهتی از دو طرف و یا از یک طرف وجود داشته باشد . آیات طلاق نیز، به مواردی اشاره می‌کند که ظهور بیشتری در خصوص کراهت دارند:

 

« … و لا یحلّ لکم أن تأخذوا ممّا آتیتموهنّ شیئاً الاّ أن یخافا أالاّ یقیما حدودالله فان خفتم ألاّ یقیما حدودالله فلا جناح علیه‌ ما فیما افتدت به …» ؛ … و برای شما حلال نیست که چیزی از آنچه به آن ها داده اید پس بگیرید مگر اینکه دو همسر بترسند که حدود الهی را برپا ندارند. پس اگر بترسید که آن دو حدود الهی را رعایت نکنند مانعی بر آن ها نیست که زن ( برای آزادی خود ) فدیه و عوضی بپردازد … ( بقره : ۲۲۹) .

 

« شاید دلالت آیه بر مشروعیت مبارات ظهور بیشتری داشته باشد تا بر مشروعیت خلع ؛ به دلیل این که آیه ، « خوف » را به هر دو نسبت داده است ، کما اینکه احتمال دارد « خوف » بالأصاله به زوجه اختصاص داشته باشد و بالعرض به زوج ، در نتیجه آیه ناظر به خلع هم باشد» ( سبحانی ۱۳۸۵ : ۴۰۹ بنقل از زاهدی فر، ۱۳۸۹) .

 

«لازمه ی اعراض ، کراهت داشتن است . در صورتی که زوجین به هر دلیلی ، از همسرشان کراهت داشته باشند و در نتیجه از یکدیگر اعراض کنند و همچنین در میان آن دو صلح برقرار نشود ، توسط خداوند متعال مجوز طلاق ، صادر می شود : « و ان یتفرّقا یغن الله کلّاً من سعته …» ؛ اما اگر از هم جدا شوند ، خداوند هر کدام از آن ها را با فضل و کرم خود بی نیاز می‌کند…»(همان : ۱۳۰) و این یعنی « کراهت » عاملی برای طلاق است (زاهدی فر،۱۳۸۹).

 

فصل سوم : عوامل اجتماعی و حقوقی مؤثر در افزایش طلاق

 

فصل سوم

 

عوامل اجتماعی و حقوقی مؤثر در افزایش طلاق

 

عوامل اجتماعی مؤثر در افزایش طلاق

 

طرح مطلب

 

این پژوهش در صدد شناسایی برخی از عوامل بازدارنده ی طلاق است و هم چنین عواملی که باعث تسهیل در روند طلاق می‌شوند در آن بررسی می‌گردد . بخشی از عوامل افزایش طلاق ، جنبه ی اجتماعی و بخشی دیگر جنبه ی حقوقی دارند . رویکردهای نظری اجتماعی سعی دارند تا از نگاه متغیرهایی نظیر استقلال اقتصادی زن ، به واسطه ی حضور وی در بازار کار و اشتغال رسمی و نیز حمایت ها و پشتوانه های مالی که زنان قبل از طلاق بدان امید دارند ، به قضیه طلاق نگاه کنند . استقلال اقتصادی زن و از این رو تأمین مالی او می‌تواند با طلاق در ارتباط باشد .

 

از منظر تحولات اجتماعی که زمینه مشارکت زنان در بازار کار را فراهم ‌کرده‌است و در پی آن ، زنان از نقش های سنتی شان به نقش های جدیدی روی آورده اند ، که به آن ها آزادی عمل ناشی از تأمین مالی داده است . این تأمین مالی می‌تواند به آن ها توانایی به چالش کشانده مردان به هنگام بروز تعارض و اختلاف زناشویی را بدهد . هم چنین حمایت های تصوری یا واقعی تأمین مالی از سوی والدین می‌تواند در بروز تعارضات و اختلافات زناشویی مؤثر واقع گردد . ضمناً عوامل زمینه ای و اجتماعی نظیر سن زوجین در موقع ازدواج به ‌عنوان تسهیل کننده ی طلاق قابل بررسی می‌باشد (دوگراف و ماتیجز، ۲۰۰۶ بنقل از عیسی زاده ، بلالی، قدسی، ۱۳۹۰).

 

عوامل اجتماعی

 

تعلق شهری

 

شهر نشینی به ‌عنوان شیوه ای از زندگی ، در بردارنده ی تغییراتی وسیع در زندگی و به خصوص در حیطه ی روابط اجتماعی افراد است . از نظر رابرت پارک ، «طلاق» یکی از پیامدهای شهر نشینی است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[دوشنبه 1401-09-21] [ 09:13:00 ب.ظ ]





همچنین می توان این امر را با توجه به اصل ۱۶۷ قانون اساسی که مقرر می‌دارد:«قاضی موظف است کوشش کند حکم هر دعوا رادر قوانین مدونه بیابد و اگر نیابد با استناد به منابع معتبر اسلامی یا فتاوی معتبر حکم قضیه را صادر نماید و نمی تواند به بهانه سکوت یا نقص یا اجمال یا تعارض قوانین مدونه از رسیدگی به دعوا و صدور حکم امتناع ورزد» استنباط کرد.


د – بیع کالی به کالی

هرگاه بیعی که مبیع آن کلی فی الذمه و تسلیم آن مدت دار باشد و ثمن آن نیز کلی فی الذمه و تأدیه آن مدت دار باشد به چنین بیعی «کالی به کالی»می‌گویند که به اجماع فقهای امامیه باطل است.[۱۲۱]

کالی یا کالئی اسم فاعل از باب کلا است و به معنی انتظار کشیدن ،مراقب بودن است.و از آن جهت که هم برای تسلیم مبیع و تأدیه ثمن مدت تعیین می شود و هر دو طرف معامله انتظار می کشند تا بعد از مدت تعیین شده مالی را که براثر عقد تحصیل کرده‌اند ،به دست آورند بیع کالی به کالی گفته می شود.‌بنابرین‏ بیع کالی به کالی بیعی است که مبیع و ثمن هر دو ،هم کلی و هم موجل باشد .پس اگر مبیع یا ثمن یا هر دو عین معین باشد و برای تسلیم مهلتی معین گردد بیع کالی به کالی محسوب نمی شود.بر خی از فقها اعتقاد دارند بیع کالی به کالی ،بیع مؤجل به مؤجل است.[۱۲۲] و ‌به این دلیل آن را باطل می دانند که آن را نوعی از بیع دین به دین تلقی کرده‌اند و چون در بطلان بیع دین به دین تردید ندارند آن را باطل شمرده اند.[۱۲۳]


درحالی که بیع دین به دین با بیع کالی به کالی تفاوت دارد و منع فروش دین به دین دلیل محکمی برای بطلان بیع کالی به کالی نیست.در بیع کالی به کالی عقد بیع سبب دین است و از پیش دینی وجود ندارد ‌بنابرین‏ نمی تواند آن را بیع دین به دین نامید و باطل دانست.به نظر برخی از حقوق دانان [۱۲۴]در قانون مدنی دلیلی بر بطلان بودن بیع کالی به کالی موجود نیست و برای صحت ادعای خود سه دلیل ابراز نموده اند:

– ماده ۱۰قانون مدنی که به موجب آن همه قراردادها نافذ است مگر آنکه خلاف صریح قانون باشد.

– اصل بر صحت قراردادها است.

– سکوت قانون‌گذار در مقام بیان که به معنای عدم اصرار قانون گذار از اعلام بطلان بیع کالی به کالی است.

با توجه به اصل ۱۶۷ قانون اساسی که درمواردی که قانون سکوت ‌کرده‌است باید به فتاوی معتبر و منابع فقهی مراجعه کرد طبق نظر فقهای امامیه ناگزیر از پذیرش بطلان چنین بیعی هستیم.ولی این گفته را با توجه به ماده ۱۰ قانون مدنی و همچنین چون این نوع بیع دربین مردم و بویژه در روابط تجاری رایج است و نشان دهنده نیاز جامعه به آن است، نمی توان به آسانی پذیرفت.‌بنابرین‏ به دلیل مقتضیات زمان باید به دنبال راه حل و اجتهاد جدیدی در این خصوص بود.تا بتوانیم مبنای فقهی آن را توجیه کرد .به قول صاحب جواهر لفظ کالی به کالی در نصوص ما وارد نشده است.آنچه در نصوص آمده است دلالت بر منع بیع دین به دین دارد و می توان گفت که غرض از بیع دین به دین این است که به هنگام انعقاد بیع ،مبیع دین باشد بر ذمه مشتری و ثمن دین باشد بر ذمه بایع و بیع بر این دو دین واقع شود.نه اینکه بیع سبب دین شدن ثمن و مثمن گردد یعنی بعد از بیع ،ثمن و مثمن به صورت دین در آیند.

بند چهارم : نحوه احتساب مواعد مقرر


گاهی طرفین معامله زمان تسلیم مبیع را دقیقاً به روز مشخص می‌کنند. به عنوان مثال تعیین می‌کنند که مبیع در فلان روز از فلان ماه در فلان سال تسلیم گردد.که در این صورت باید مبیع در همان زمان تعیین شده تسلیم گردد.منتهای مراتب در ساعت معقول و متعارفی تسلیم باید انجام شود . چنان که اگر تسلیم در نیمه شب یا اینکه اگر خریدار یک مؤسسه‌ دولتی باشد تسلیم در غیر ساعات اداری آن ها ،اصولاً غیر معقول تلقی می شود و نمی تواند در این ساعات انجام گیرد مگر اینکه خلاف آن تراضی شود یا عرف چنین اقتضاء نماید.اما در بعضی از موارد که برای تسلیم مبیع موعدی مقرر می دارند ،تعیین تاریخ دقیق نیاز به تعبیر دارد. چنانچه شرط می نمایند مبیع دو ماه یا سه ماه دیگر تسلیم شود یا فلان هفته تسلیم گردد. [۱۲۵]

بند پنجم: مواردی که اجل تسلیم مبیع کلی حال می‌گردد


الف) فوت بایع

اگر در عقد بیعی ،مبیع کلی فی الذمه و تسلیم آن موجل باشد در صورت فوت بایع ،تسلیم آن حال می‌گردد.این امر را می توان از ماده ۲۳۱ قانون امور حسبی استنباط کرد که مقرر می‌دارد:«دیون موجل متوفی بعد از فوت حال می شود».

دلیل این امر این است که بعد از فوت مدیون،دیونی را که بر عهده دارد به ترکه تعلق می‌گیرد . و می توان گفت که ترکه وثیقه عمومی دیون متوفی می‌باشد. واگر دیون موجل به همان صورت باقی بماند ورثه متوفی تا زمان اجل نمی توانند در ترکه تصرف کنند که سبب ضرر ورثه خواهد بود.

‌بنابرین‏ قبل از اینکه ترکه تقسیم شود،مبیع کلی ای را که بایع متوفی به موجب عقد بیع متعهد به تسلیم آن به مشتری بوده،از ترکه تأمین و به وی تسلیم می‌گردد.همان‌ طور که گفتیم این در صورتی است که مبیع کلی موجل باشد ولی اگر مبیع عین معین یا کلی در معین و تسلیم آن موجل باشد،پس از فوت بایع حال نمی شود زیرا دین نمی باشد و در اختیار ورثه متوفی می‌باشد که تا در موعد مقرر تسلیم مشتری شود

ب) ورشکستگی بایع

با توجه به ماده ۴۲۱ قانون تجارت که مقرر می‌دارد:«همین که حکم ورشکستگی صادر شد قروض موجل با رعایت تخفیفات مقتضیه نسبت به مدت، به قروض حال مبدل می شود».می توان استنباط کرد که با ورشکستگی بایع دیون موجل او،حال می شود.‌به این علت که اگر دیون موجل او حال نشود،سبب به تأخیر افتادن امر تصفیه تا موعد مقرر می شود که موجب ضرر طلبکاران خواهد شد و اگر دارایی ورشکسته بدون در نظر گرفتن این دیون موجل تصفیه شود،ممکن است که در موعد مقرر چیزی برای این طلبکاران که بتوانند طلب خود را بگیرند،باقی نمی ماند.

‌بنابرین‏ اگر بایع تاجر باشد و مبیع کلی فی الذمه که تسلیم آن موجل باشد و ورشکسته گردد، تسلیم مبیع موجل،حال می‌گردد. و امکان تسلیم مبیع به میزانی که از اموال ورشکسته به مشتری تعلق می‌گیرد به وی فراهم خواهد شد.

این نکته قابل ذکر است که اگر مبیع عین معین و تسلیم آن موجل باشد با ورشکسته شدن بایع ای که تاجر است ،اجل آن حال نمی شود چون مبیع عین معین به موجب عقد به ملکیت مشتری در می‌آید و این مبیع جزء اموال ورشکسته نیست.البته این امر یعنی حال شدن دیون موجل در صورت ورشکستگی زمانی اجرا می شود که بایع تاجر باشد و اگر بایع تاجر نباشد و مفلس گردد قابلیت اجرا ندارد.

بند ششم: عواملی که سبب عدم اجرای تسلیم در موعد مقرر می‌گردد.


الف) وجود حق حبس

هر یک از بایع یا مشتری می‌تواند اجرای تعهد خود را ،که تسلیم مبیع یا تأدیه ثمن می‌باشد را منوط به اجرای تعهد از سوی طرف دیگر نماید که ‌به این حق ،حق حبس گفته می شود. پس بایع می‌تواند با بهره گرفتن از حق حبس از اجرای فوری تعهد خود ،که تسلیم مبیع می‌باشد خودداری ورزد.

ب) معلق بودن بیع

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:45:00 ب.ظ ]




 

شوومینگ ( ۲۰۰۴ ) در تحقیقی ، ۱۸۶ معلم مرد و ۱۸۹معلم زن را از نظر هوش هیجانی مورد مقایسه قرار دادند ، تحلیل حاصل از این تحقیق نشان داد که زنان علاوه بر اینکه هوش هیجانی بالاتری را نسبت به مردان نشان دادند ، نمرات بالاتری را نیز در خود آگاهی و همدلی به دست آوردند. (به نقل از معماریان،۱۳۸۷)

 

جوزف کیاروچی ، فرانک پی دینز ، استفن اندرسون ( ۲۰۰۰ ) برای فهم رابطه هوش هیجانی ، استرس و سلامت روان مطالعه ای بر روی ۳۰۲ نفر از دانشجویان به روش مقطعی انجام دادند . نتایج این مطالعات نشان می‌دهد که برخی از اشکال هوش هیجانی ممکن است افراد را از استرس محافظت کرده و منجر به سازگاری و تطابق بهتر آن ها شود . این تحقیق نشان می‌دهد افرادی که به ویژه در مدیریت و اداره عواطف و هیجانات دیگران عملکرد خوبی دارند از حمایت اجتماعی خوبی برخوردارند و با وجود این حمایت ، احساس رضایت مندی بیشتری دارند . این حمایت ممکن است آن ها را از افسردگی و افکار خودکشی محافظت نماید . (همان منبع)

 

کیم (۲۰۰۳) در پژوهشی که بر روی ۲۲۰نفر از دانش آموزان دبیرستانهای شهر سوال کره جنوبی انجام داد ‌به این نتیجه رسید که بین خود ‌کارآمدی عمومی ،افسردگی ،اضطراب،حساسیت ‌و خصومت رابطه معنی دار وجود دارد . ( به نقل ازصبوری،۱۳۸۶)

 

بارساد(۲۰۰۰) هوش هیجانی و اثرات آن بر رهبری گروه را، مورد بررسی قرار داد.هدف این پژوهش توانایی به کار گیری هیجانات یا تولید هیجان‌ها برای تسهیل حل مسئله در کارایی اعضای گروه می‌باشد .یافته های پژوهش نشان داد که گسترش هیجانهای مثبت در داخل گروه ها،همکاری و مشارکت اعضای گروه را تسهیل کرده ،تعارض را کاهش داده و میزان کارایی اعضای گروه را بهبود می بخشد.

 

مایک انیولا و بیوساری(۲۰۰۷) پژوهشی با عنوان « تأثیرهوش عاطفی در پیشرفت خودکارامدی دانشجویان دانشکده فدرال آموزش (ویژه) oyo در نیجریه که به تازگی از نظر بینایی دچارمشکل شده اند»انجام داده‌اند. این مطالعه به بررسی به کارگیری هوش هیجانی (EQ)در پیشرفت خودکارامدی دانشجویان که به تازگی از نظر بینایی آسیب دیده اند ، می پردازد. بیست و هشت نفر از این دانشجویان که دارای مشکل بینایی هستند ودراین مطالعه و تحقیق شرکت نموده اند، ۱۹ نفر از آن ها مرد و ۴نفر زن می‌باشند که در محدوده سنی ۱۸الی ۲۳ سال و میانگین سن آن ها ۵/۲۰سال می‌باشد. سه فرضیه شکل گرفته و در سطح ۰۵/۰ آلفا آزمایش شده است . این نتایج حاکی ازآن است که تفاوت‌های مهمی در سطح پیشرفت گروه تحت درمان و گروه کنترل وجود دارد. همچنین موضوعات مردان و زنان تفاوت مهمی در واکنش های آن ها نسبت به درمان ایجاد می‌کند.موضوعات در خصوص سال آغاز نابینایی نشانگر اختلاف مهم در واکنشها نسبت به موضوعات می‌باشد. ‌بنابرین‏ ، برنامه هوش عاطفی ، برنامۀ مؤثری برای کنترل خودکارامدی می‌باشد.

 

ساموئل (۲۰۰۷) پژوهشی با عنوان «روابط هوش هیجانی و خودکارامدی در تاثیر نگرشهای میان معلمان دورۀ دبیرستان در جنوب غربی نیجریه» انجام داده است.هدف اصلی این تحقیق بررسی روابط میان هوش هیجانی و خودکارامدی در تاثیر نگرشهای معلمان دوره دبیرستان در جنوب غربی نیجریه است. این نمونه شامل ۴۷۵ معلم دورۀ دبیرستان (مردان ۲۳۰۲، زنان = ۲۴۵) می‌باشد که به طور تصادفی از جنوب غربی نیجریه انتخاب شده اند .ارزیابی‌های از فرم اطلاعات جمعیت شناختی ، تعهدات سازمانی ، هوش هیجانی ، خودکارامدی وکشمکشهای کارخانوادگی برروی معلمان صورت گرفت . اطلاعات جمع‌ آوری شده با بهره گرفتن از چندین تجزیه و تحلیل اولیه از نظر سلسله مراتبی مورد بررسی قرار گرفت .ولی فاقد آزمایش مربوط به سن ، جنس و کار بود . اجرای این یافته ها جهت انتخاب ، آموزش ، مشاوره و حفظ معلمان مورد بحث بوده است . نتایج حاکی ازآن است که هوش هیجانی وخودکارامدی معلمان منجر به ارتقاء و بهبود نگرشهای کاری آن ها می شود.

 

آدلی وآدیمو(۲۰۰۸) پژوهشی با عنوان « هوش هیجانی، خودکارامدی و مذهبیت به عنوان ارزیابی کننده های آرامش روانی میان جوانان و دانش آموزان دورۀ دبیرستان در کشور نیجریه» انجان داده‌اند.این مقاله به هوش هیجانی ، خودکارامدی و مذهبیت به عنوان ارزیابی کننده های آرامش روانی میان دانش آموزان دورۀ دبیرستان می پردازد . در این تحقیق ، نمونه گیری تصادفی طبقه بندی شده ،برای انتخاب ۲۹۲جوان از ده ( ۱۰) دبیرستان نیجریه مورد استفاده قرار گرفته است . سن نمونه ها بین ۱۳_۲۰ سال می‌باشد . چهار ابزار به کارگرفته در این تحقیق به ترتیب عبارتنداز: شاخص کلی خودکارامدی ، شاخص ارزیابی تجلی آرامش ؛ قانون و Wong،شاخص هوش هیجانی ( WLEIS) ؛ و شاخص مذهبی. این نتایج نشان می‌دهد که سه متغییر به عنوان یک طرح می‌توانند در پیش‌بینی آسایش روانی جوانان مؤثر باشند .‌بر اساس این یافته ها، پیشنهاد می شود که دبیران تلاش کنند تا اصول هوش هیجانی را ‌به این دانش آموزان بیاموزند مشاوران و روانشناسان مدرسه برنامه هایی را برای تشویق هوش هیجانی و خودکارامدی مطرح می‌کنند .

 

سودالیس و همکاران(۲۰۰۷) پژوهشی با عنوان «ویژگی هوش هیجانی و هیجانات وابسته به تصمیم»انجام داده‌اند.اگرچه تحقیق معتبر تجربی بروابستگی هیجانات در فرایند های تصمیم گیری تأکید می ورزد ، ولی تفاوت‌های شخصی در درک و تجربۀ هیجان بسیار نادیده انگاشته شده است. اکنون ماگزارشی ارائه نموده ایم که به بررسی رابطۀ میان ویژگی هوش هیجانی ( ویژگی EQیا ویژگی خودکارامدی هیجانی ) و اثر مبتنی بر تصمیم گیری می پردازد .در مطالعه ۱، مایک رابطه مثبت میان ویژگی EQواز بین رفتن حوصله بعد ازیادآوری یک تصمیم ضعیف درزندگی واقعی به دست آورده ایم . در مطالعه ۲، مابه رابطه ای منفی میان ویژگیEQو هیجانات منفی تجربه شده پس از چند روز بعد از یک مذاکرۀ ناموفق دست یافته ایم . علاوه براین ، ویژگی EQ مسلماًً ، ‌با درک فوق فوق العاده مؤثر مرتبط است . این یافته ها به منابعی در خصوص تحقیق راجع به تصمیم رفتاری ، به بحث می پردازد و نقش تفاوت‌های شخصی در این تحقیق رابررسی می کند.

 

مایک انیولا (۲۰۰۷) پژوهشی با عنوان «تاثیر هوش هیجانی وراهکارهای قوانین شخصی براصلاح رفتارهای تهاجمی جوانان با مشکل بینایی » انجام داده است .این مقاله به بررسی تاثیر دو تعادل نظیر ؛ طرح هوش هیجانی وآموزش قوانین شخصی در اصطلاح رفتارتهاجمی در جوانانی با مشکل بینایی می پردازد. چهل و هشت نفر از جوانان آسیب دیدۀ چشمی ( که افراد کاملاً نابینا تا افرادی با بینایی جزئی را شامل می شود ) در این مطالعه و تحقیق شرکت کرده‌اند . تاثیرات این تعامل نشان می‌دهد که شرکت کنندگان با تعاملات هوش هیجانی وآموزش قوانین شخصی درمان می‌شوند.در نتیجه پیشرفت چشمگیری در الگوی رفتار تهاجمی آن ها نسبت به همتایشان در گروه کنترل صورت گرفته است . اکنون این یافته ها مورد بحث می‌باشد ‌و اشاره به روانشناسان مشاور، مربیان ویژه ، مدیران تربیتی ، والدین ، سیاستمداران ، این دولت تأکید شده است.

 

جمع بندی و ارائه چارچوب نظری تحقیق :

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:25:00 ب.ظ ]




 

جدول(۲-۲)،مهمترین تفاوت‌های رهبر ومدیر

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

رهبر مدیر رهبر می تواندهدف های گوناگونی داشته باشد

مدیراولبه اهداف سازمان می اندیشد رهبران به هدفهانگرش شخصی دارند مدیربه هدفهانگرش سازمانی وغیرشخصی دارد رهبران بانفوذبرقلوب سازمان راپیش می‌برند مدیران ‌از قدرت سازمانی خوداستفاده می‌کنند رهبرازطریق ایجادبصیرت ‌و الهام بخشی به افرادبه هدایت آن ها می پردازد مدیرازطریق برنامه ریزی رسمی نظم وانسجام ایجادمی کند رهبرآینده رابه تصویرمی کشد مدیرنتایج ‌را کنترل می‌کند رهبرباایجادتغییرسروکاردارد مدیرباپیچیدگی هابرخوردمی کند درارتباط بارهبرسلسله مراتب مطرح نیست درارتباط بامدیرسلسله مراتب مهم است عضویت درسازمان رسمی ضرورت ندارد عضویت درسازمان رسمی ضرورت دارد

 

 

مؤلفه ها:

 

۱-سبک رهبری تحولگرا:

 

رهبری تحولگرایکی از نظریه های جدید در بحث رهبری می باشدبرپایه نظریات«مک گرگوربرنز[۲۰]،۱۹۷۸» درخصوص رهبران سیاسی تحولی وتحولگرا برنارد ام.باس [۲۱]صریحا نظریه رهبری تحولگرارابسط داد.رهبران تحولگراکسانی هستندکه خودراالهام می بخشند،می توانندبه آنهاروحیه بدهندودر مسیری هدایتشان کنندکه منافع سازمان تامین شود.همچنین این ‌افراد می توانندموجب شوندکه زیردستان با روحیه ای بسیاربالاعمل نموده و اثراتی عمیق بر سازمان بگذارند(رابینز،۱۹۹۸). رهبری تحول گرابرنقش فردی رهبران تاکیدمی کند.رهبران تحولگراپیروان خودراترغیب می کنندکه به خاطرسازمان ازعلایق خودبگذرندو قادرندنفوذی عمیق وفوق العاده­ ای برپیروان خودداشته به مسائل ‌و نیازها پیروان خودبرای پیشرفت توجه دارند ،آگاهی پیروان رادرمورداموربا راهنمایی آنهاتابه مسائل کهنه به شیوه ای نونگاه کنند.تغییرمی دهندوتوانایی تهییج ‌ایجاد انگیزه وتلقین به پیروان برای اعمال تلاش اضافی برای دست یافتن به اهداف دارند. رهبری تحولگرا زمانی رخ می دهدکه رهبران، دیگران رابرای ملاحظه کارهایشان ازدیدگاهی جدیدتحریک کنند؛آگاهی از رسالت یاتصوری ازسازمان راپدید آورند؛ همکاران ‌و پیروان رابه سطوح بالاتری ازتوانایی ‌و پتانسیل سوق دهند؛ وآنهاراترغیب کنندتاورای ‌از علاقه ومنافع شخصی خود،به علایقی که به نفع گروه باشند،بیاندیشند(هوی و میسکل،۱۳۸۷).باس معتقداست که رهبری تحول آفرین،پیروان راتوانمندساخته وبه آن هابرای عملکردی فراترازانتظاراتشان وهمچنین پیروی از اهداف دسته جمعی به جای منافع شخصی انگیزه می‌دهد(کارک[۲۲]، ۲۰۰۴).این رهبران،ارزش‌های شخصی پیروان خودرا تاآنجاتغییرمی ‌دهند که پیروان ازاهداف وچشم اندازسازمان حمایت کنند(استون و همکاران[۲۳] ، ۲۰۰۴).

 

دررهبری تحولگراتاکیدبرفرایندایجادایجادوتقویت تعهدوسرسپردگی پیروان به اهداف سازمان وتقویت آنان دررسیدن ‌به این اهداف است.برای رهبران تحولگراجاذبه شخصی لازم است ولی کافی نیست به علاوه یک

 

رهبرتحولگرادارای شرایط زیراست:

 

– به اهداف طولانی مدت توجه دارد.

 

– پیروان رابه تعقیب یک بینش مشخص تشویق می کندوبه جای آن که ‌با سیستم موجودکارکندباتغیرودگرگونی سیستم سازمانی به پیش بردبینش موردنظرمی پردازد.

 

– به پیروان کمک می کندتامسئولیت بیشتری برای پیشرفتشان بپذیرند.

 

– درزمان مناسب یک برنامه رهبری موفق راتوسعه می‌دهد،لذافعالیتهای تحولگرابه جای آنکه به افرادبخصوص ادامه ‌پیدا کنند،درسیستم سازمانی ادامه می‌یابند.

 

به طورخلاصه رهبران تحولگرابرتقویت پیروان وپیگیرتغییرات سازمانی ‌و رسمی سیستم‌ها،فرایندهاوارزشهای جدیدتاکیدمی کنندودرحقیقت کسانی که دنیاراتکان می دهندرهبران ومدیران تحولگراهستند.این دسته ‌از مدیران آزادی عمل بیشتری ‌در کارشان دارند.زیردستان رابه تحرک وامی دارندوبرای نیل به اهداف به آنهاالهام می بخشندوآنان رادرباره اینکه هدف چگونه می تواندقابل دستیابی باشدتحرک می نمایند.آنهارابطه بازیردستان راحفظ ‌و آزادانه اطلاعات راباآنهاتقسیم می‌کنند.رهبری تحولگرایک توانایی مشخص برای پیش‌بینی،ساخت آینده،انعطاف پذیری تفکراستراتژیک وکاربادیگران که فرصت‌ها متغیری رابرای ایجادیک آینده قابل وصول برای سازمان هاشناسایی می‌کند(قربانی،۱۳۸۹).

 

ویژگی های رهبران تحولگرا:

 

-فره مند: درذهن افرادتصویری جالب ازخودخلق می کنندوچنین می نمایندکه مأموریت‌ مهمی برعهده دارند.

 

-الهام بخش: امیدهاونویدهای زیادی می‌دهند،به بیانی بسیارساده ازهدفهاومقاصدبزرگ سخن می‌گویند. -به بصیرت پیروان می افزایند: موجب افزایش دانایی وبصیرت پیروان می شوندامربه خودگرایی می کنندو برای حل مسائل برای رعایت دقت ‌دستور می دهند.

 

-ملاحظات فردی: شخصابه مسائل رسیدگی می ‌کنند به هریک ‌از کارکنان وزیردستان توجهی خاص می نمایند همانندیک مربی عمل می نمایند.

 

۲-سبک رهبری مراوده ای(تعاملی):

 

این سبک هم مانند سبک رهبری تحولگراازنظریه های جدید دربحث رهبری می‌باشد.ادواردهولاندرفرایند رهبری رابه عنوان رویدادی می ‌داند که تعاملات بین رهبران ‌و پیروان دریک محتوای موقعیتی خاص اتفاق می افتد.ازدیدگاه وی،هسته رهبری درجایی قرارداردکه سه نیروی رهبر، پیروو موقعیت بایکدیگردارای نقاط مشترک باشند.هولاندرمعتقداست که تنهاباشناسایی ویژگی‌های مهم سه نیروو روش‌هایی که آنهابرروی هم اثرمتقابل دارند می توان رهبری راموردشناسایی قرارداد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:57:00 ب.ظ ]




 

  1. نسبت کارکنان به دارایی ها (دارایی ها/ کارکنان)

این نسبت برابر است با جمع تعداد کارکنان تقسیم بر کل دارایی ها. سرمایه گذاری در دارایی‌های سرمایه ای به منظور تامین گزینه های استراتژیکی شرکت لازم و ضروری است.( Gale 1980 Porter 1980) نسبت فروش به مخارج سرمایه ای و نسبت فروش به دارایی ها, معیارهای کارایی شرکت در استفاده از دارایی های سرمایه ای در تولید درآمد است، در حالی که نسبت کارکنان به دارایی ها استفاده از منابع شرکت توسط کارکنان شرکت را اندازه گیری می کند.(Hambrick 1983 ha,Nair 1995) این معیار ها صرفه جویی دارایی های شرکت را مورد بررسی قرار می‌دهد.

 

شرکتهایی که این استراتژی را دنبال می‌کنند،سعی دارند کالا و خدمات را با پایین ترین قیمت عرضه کنند.
استراتژی حداقل هزینه این امکان را به شرکت می‌دهد که بدون متضرر شدن قیمتهای خود را در جریان رقابت پایین بیاورد. کاهش هزینه اغلب از طریق حذف ضایعات و در نتیجه کاهش هزینه شکست صورت می‌گیرد.

 

شرکتهایی که استراتژی حداقل هزینه را دنبال می‌کنند عمدتاً برای ایجاد این موقعیت،یک یا چند عامل زیر را به کار می گیرند:

 

عوامل ایجاد استراتژی حداقل هزینه

 

(استفاده از حداکثر ظرفیت )

 

هنگامی که تقاضای مشتریان بالا بوده و ظرفیت شرکت(فضا،کارکنان،تجهیزات) به طور کامل مورد استفاده قرار می‌گیرد،هزینه های ثابت روی واحدهای بیشتری از محصول سر شکن می‌شوند ولذا مجموع هزینه های واحد محصول پایین تر می‌آید.

 

(صرفه جویی به مقیاس)

 

عامل اصلی دیگر که توان ایجاد مزیت های هزینه را دارد،صرفه جویی به مقیاس می‌باشد. این عامل یک مزیت هزینه است که به جای بهره گیری بیشتر از تسهیلات موجود،به تسهیلات بزرگتر مربوط می شود.

 

(پیشرفت‌های تکنولوژیکی)

 

شرکتهایی که در تکنولوژی های کاهنده هزینه سرمایه گذاری می‌کنند،با افزایش در هزینه های ثابت به دنبال پایین آوردن هزینه های متغیر خود می‌باشند.در حالی که این نوع سرمایه گذاری ها عمدتاً با فعالیت‌های تولیدی یک کارخانه ارتباط می‌یابند،اما شرکت‌های بسیار دیگری نیز وجود دارندکه در زمینه اتوماسیون اداری و خدماتی اقدام به چنین سرمایه گذاریهایی می نمایند.

 

(تاثیرات یادگیری وتجربه عامل نهایی تاثیر گذار بر ساختار هزینه شرکت،اثرات یادگیری می‌باشد.)

 

منحنی یادگیری بیان می کندکه زمان مورد نیاز برای انجام یک کار با تعداد دفعات تکرار آن کاهش می‌یابد.
‌بر اساس این تئوری در هر مرتبه که میزان تولید تجمعی دوبرابر می شود،زمان مورد نیاز برای انجام کار ‌با درصد نسبتا یکنواختی کاهش می‌یابد.صرفه جوییهای قابل توجه در زمان به صرفه جویی در هزینه منجر می‌گردد.
تاثیرات تجربه نیز مشابه تاثیرات یادگیری است،در سازمان‌های امروزی تاثیرات تجربه حتی مهمتر از تاثیرات یادگیری نیروی کار است،نیروی باتجربه در مذاکرات و قراردادهای خود اثربخش تر و کارامد تر عمل می کندکه این موجب افزایش سطح کارایی و اثربخشی سازمان با تعداد کمتری نیروی کار می شود.

 

مؤلفه های استراتژیک کاهش هزینه

 

۱-ارائه محصول یا خدمات غیر تجملی

 

یک راه ساده برای دستیابی به هزینه پایین،حذف کلیه تجملات و چیزهای اضافی از محصول یا خدمات است.
دلایل مختلفی برای یک مزیت هزینه ای غیر تجملی که پایدار نیز می‌باشد وجوددارد؛ اول این که رقبا نمی توانندبه سادگی خدمات پیشنهادی را که مشتریان انتظار دارند،متوقف سازند.دوم اینکه،عملیات وتسهیلات رقبا با توجه به چنین خدماتی طرح ریزی شده است و به راحتی قابل تغییر نیست.

 

۲- طراحی محصول

 

طراحی یا ساخت یک محصول می ‌تواند صرفه جویی هایی در هزینه ایجاد کند. روش دیگر،استفاده از وسایل جانبی یا اضافی برای یک محصول است تا بتوان ارزش ادراکی بیشتری برای مشتری فراهم کرد.تعدادی از شرکت‌های کامپیوتری،سیستم‌های کم هزینه ای نظیر نرم افزارها یا چاپگرها را به دستگاه های خود اضافه می‌کنند. هنگامی که فشارهای قیمتی وجود دارد،کوچک کردن محصول،راه حل دیگری می‌باشد.این راه حل،به(راه حل هرشی )معروف است؛‌زیرا شرکت هرشی برای اولین بار از آن استفاده کرد.هرشی هنگامی قیمت کاکائو افزایش یافت،شکلات های خود را کوچک ساخت.

 

۳-تولید/عملیات

 

۱-۳- صرفه جویی در هزینه مواد اولیه

 

دسترسی یک شرکت به مواد اولیه می‌تواند مزیت هزینه پایداری را برای آن شرکت ایجاد کند.

 

۲-۳- توزیع با هزینه پایین

 

هنگامی که هزینه عمده ما هزینه توزیع است استفاده از یک کانال توزیع متفاوت می‌تواند مزیت هزینه پایداری را برای ما به همراه داشته باشد.

 

۳-۳- صرفه جویی در هزینه نیروی کار

 

در برخی صنایع پرقدرتی که برنیروی کار تمرکز دارند،مزیت هزینه پایدار حداقل با توجه به برخی از ‌گروه‌های استراتژیک،می‌تواند ما را به استفاده از نیروی کار ارزان هدایت کند.

 

۴-۳- یارانه دولت

 

برخی شرکت‌ها،یارانه های دولتی یا تسهیلات ویژه دیگری را دریافت می دارند که به طور مؤثر مزیت هزینه پایداری را به صورت مستقیم ویا غیر مستقیم برای آن ها فراهم می‌کند.

 

۵-۳- مزیت در هزینه تعیین مکان

 

بعضی مواقع بهترین مکان‌ها دراختیار افرادی است که از قبل وارد بازار شده اند.رقبا در این حالت متوجه می‌شوند که برای یافتن مکان بهتر باید هزینه بیشتری صرف کنند.به طور حتم یکی ازدلا یل موفقیت مک دونالد سیاست دیرینه در خرید املاک بوده است

 

۶-۳- خرید تجهیزات سرمایه ای ارزان قیمت

 

شرکت‌ها گاهی اوقات تشویق می‌شوند تا یک کسب وکار را حتی با قیمتی پایین تر از هزینه جایگزینی یا ارزش دفتری آن رها کنند.

 

۷-۳- کاهش هزینه سربار

 

یک شرکت، خصوصاً در یک صنعت رشد یافته و بالغ،در طی مراحل رشد با افزایش تقاضا برای هزینه نیروی کار وهزینه سربارمواجه خواهد شد که می‌تواند از میزان آن بکاهد.صنایع وایت مثال خوبی از شرکتی است که در ابتدا دارایی‌های ارزان را خریداری کردو سپس هزینه سربار و هزینه نیروی کار اضافی راکاهش داد.

 

صرفه جویی به مقیاس

 

عامل اصلی دیگر که توان ایجاد مزیت های هزینه را دارد،صرفه جویی به مقیاس می‌باشد. این عامل یک مزیت هزینه است که به جای بهره گیری بیشتر از تسهیلات موجود،به تسهیلات بزرگتر مربوط می شود.

 

منحنی تجربه

 

این منحنی بیان می‌دارد که یک شرکت در ساخت یک محصول،تجربه می اندوزد که این تجربه باعث می شود هزینه هایش با یک نرخ قابل پیش‌بینی کاهش یابد.

 

فرهنگ کاهش هزینه

 

یک استراتژی موفق کاهش هزینه،معمولا جنبه‌های مختلفی دارد که هزینه ها تمایل دارند از جنبه‌های مختلف با آن مواجه شوند و معمولا این استراتژی توسط فرهنگ کاهش هزینه حمایت می شود.مدیریت ارشد ،نظام پاداش ها،سیستم ها،ساختارو فرهنگ ،همه و همه باید بر کاهش هزینه تأکید کنند. همچنین به یک تمرکز جدی نیاز است که قابل مقایسه با آن استراتژی باشد که توسط شرکتهایی که به صورت موفق مدیریت کیفیت جامع را به کار گرفته اند ،حاصل شده است.

 

ریسکهای همراه در استراتژی حداقل هزینه

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:28:00 ب.ظ ]