کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



آخرین مطالب


جستجو


 



فصل اوّل

1-امقدّمه………………………………………………………………………………………………………1

1- 1 –  بیان مسأله ………………………………………………………………………………………… 2

1- 2 –  سؤالات اصلی ……………………………………………………………………………………. 4

1- 3 – پیشینه تحقیق …………………………………………………………………………………. 5

1- 4 – حدود پژوهش ………………………………………………………………………………… 7

1- 5 – اهداف پژوهش ………………………………………………………………………………… 7

1- 6 –  مراحل پژوهش ………………………………………………………………………………. 7

 فصل دوم

2- چهار چوب مفهومی پژوهش:………………………………………………………………… 9

2- 1-  وصف برای وصف ……………………………………………………………………….. 10

2 – 2 – ذکرعوامل طبیعی برای بیان مسائل عرفانی و معارف معنوی ………………  12

2 – 3- ذکرعوامل طبیعی ساخت تصویرهای حماسی …………………………………14

2-4-  ذکرعوامل طبیعی برای بیان اوضاع اجتماعی……………………………………..15 

2 – 5-  نقش  عینیّت و ذهنیّت در شعر …………………………………………………. 16

2 – 6- رابطه­ عشق، انسان وطبیعت …………………………………………………… 18

فصل سوّم

3-  زندگی ،آثار و اندیشه­ی قیصر امین پور ……………………………………………. 21

3 – 1 –  زندگی­ و آثار شاعر ……………………………………………………………..  22

3 – 2 – اندیشه ……………………………………………………………………………….  23

3- 3 – قیصر و سبک رمانتیک ……………………………………………………………. 28

فصل چهارم:

4 –  طبیعت در شعر قیصر امین­پور ……………………………………………………. 32

4- 1 –  طبیعت­گرایی توصیفی ……………………………………………………………. 32

4 – 1 – 1- توصیف گزارش ­گونه و روایی …………………………………………. 32

4 – 1 – 2 – توصیفات ساده نمادین …………………………………………………35

4 – 1 – 3 – توصیف براساس شخصیت­بخشی به عناصر طبیعت (تشخیص) ….. 37

4– 2 –  طبیعت گرایی با کارکرد عناصر حماسی…………………………………… 38

4- 2 – 1 – پیوند حماسه و تغزل ………………………………………………………. 39

4- 2-  2 –  بازتاب روح حماسی در عناصر زبانی و بلاغی ……………………. 39

4-2 – 2- 1 – واژگان …………………………………………………………………….. 41

4- 2 – 2- 2 – ایماژها و تصاویر حسّی……………………………………………….. 42

4 – 2 –3 –  لحن و آهنگ حماسی ………………………………………………….. 55

4 – 2 –  3 – 1 –  لحن غمگینانه و سوگوارانه ……………………………………55

4 – 2 – 3 – 2 –  گله و شکایت ………………………………………………….. 56

4 – 2 – 3 –  3 – صفا و صمیمیت …………………………………………………… 56

4 – 2 – 4 – تلفیق حماسه و عرفان ………………………………………………. 57

4 – 3 – طبیعت گرایی تألیفی وتأویلی ………………………………………….. 61

4 – 3 – 1 – تصویر رمانتیک ………………………………………………………… 63

4 – 3 – 2 –   فردیّت در تصویر و کارکرد ایماژها و تصاویر ………………… 69

4 – 3 – 3 –  تنوّع ایماژها و تصاویر خیالی در طبیعت­گرایی تألیفی و تأویلی….. 73

4 – 3 – 4 –  بیان دردهای نگفتنی از راه تأویل نمادین عناصر طبیعی ………78

4 – 4 –  طبیعت­گرایی شهودی ……………………………………………………… 82

4 – 4 – 1 –  تقابل عقل وعشق ……………………………………………………… 83

4 – 4 – 2 –  وحدت عارفانه با هستی …………………………………………… 85

4 – 4 –  3 –  تلفیق نگاه شهودی و اجتماعی …………………………………….. 89

4 – 4 – 4 –  تمایزهای زبانی و بلاغی در دوره­ شهودی …………………. 91

4 – 4 – 4 – 1 –  تمایز زبانی …………………………………………………… 92

4 –  4 – 4 – 2 –  ایماژها و صناعات بلاغی ……………………………………. 96

4 –  5 –   طبیعت و جنبه­ های سمبلیک آن …………………………………… 102

4  – 6 – عینیّت و ذهنیّت …………………………………………………………. 105

4 – 7 –  رابطه­ عشق، انسان و طبیعت …………………………………… 107

فصل پنجم

5 –  نتیجه ­گیری ……………………………………………………………………… 115 

5 -1 – نتیجه گیری …………………………………………………………………. 116

5 – 2 – تحلیل نموداری ………………………………………………………….  127

5 – 3 – منابع و مآخذ ………………………………………………………….. 128

چکیده:

قیصر امین­پور یکی از برجسته­ترین شاعران پس از انقلاب اسلامی است که توانسته است سبک و طرز­تازه­ای در شعر بیافریند که هم ساختار کلی کلام خود را منسجم سازد و هم در سایه ی ساختار کلام و الگوهای ادبی، الگوی جهان­ نگری خود را براساس تجربیّات شخصی به مخاطبان خویش انتقال دهد. عناصر طبیعی نقش مهمّی در بیان اندیشه و احساس وی دارند ؛ و تصاویر شعری او غالباً با عناصر طبیعی شکل گرفته­اند . شاعردرپدیده ها و

پایان نامه و مقاله

 جلوه های زیبای الهی به دقّت می نگرد وباخیال دور­پرواز خود، زیبایی های شگفت انگیز پنهان در طبیعت را کشف وآن را در آیینه­ی نهان خود باز می­سازد و آن رادر لباس الفاظ وکلمات در می­آورد و در اعماق روح وجان مخاطب تاثیر شگفت برجا می­گذارد. در این رساله، دلایل رویکرد شاعر به طبیعت، چگونگی کاربرد واژگان و تصاویر شعری امین­پور ،  در دوره­ های مختلف حیات شعری وی، با عناوین ذیل مورد بررسی قرار می­گیرد: الف) طبیعت­گرایی توصیفی که شاعر در آن، با به کار گرفتن وصف­های روشن، تک­ معناودقیق و خود، تصاویری می­سازد که مقبول عقل و ادراک حسّی است. ب) طبیعت­گرایی با کارکرد عناصر حماسی که در آن، شاعر به دلیل اعتقاد خود و فضایی که در آن قرار گرفته است، واژگان و تصاویری را می سازد که بیانگر خشم و اقتدار و ستیهندگی باشد و گاه به تناسب فضای حاکم، حماسه را با تغزّل و عرفان در هم می­آمیزد و تصاویر، بار حماسی غزل را در کنار بار تغزّلی آن به خوبی به دوش می­کشند.  پ) طبیعت­گرایی تألیفی و تأویلی که در آن، شاعر به کمک عناصر طبیعی تصاویری را ارائه می­دهد که در زیر­ساخت آن، می­توان به دغدغه­های درونی شاعر و آرمان­های او پی برد. ­ت) طبیعت­گرایی شهودی که در دوره سوّم شعری او نمود پیدا می­ کند، ایماژها از درون­گرایی او حکایت می­ کند و دل­مشغولی وی به زبان ویژه که زبان گفتاری و امکانات معنایی و صوتی زبان است، سبک وی را به سوی طبیعی شدن سوق می دهد. ث) طبیعت و جنبه­ های سمبلیک آن که در آن شاعر با  رشته­ای از ارتباطات تأویلی، مصداق­های عینی و ذهنی نمادها را به هم پیوند می­دهد و از این رهگذر، احوال درونی خود را بیان می­ کند.  

در دو بخش پایانی نیز به عینیّت ، ذهنیّت و رابطه عشق، انسان و طبیعت و نقش آن در اشعار قیصرامین پور پرداخته شده است.

فصل اول: مقدمه

1-1- بیان مسأله

«چهارعنصر: خاک، آب، باد، آتش، در اصطلاح فلاسفه قوّه­ی مدبّره­ی همه­ی چیزهاست ودرعالم که عبارت است از: زیرفلک قمر تا مرکز زمین و ما آنچه راعینیّت داشته باشد و در خارج از ذهن آدمی محقق گردد، را طبیعت می نامیم.» (دهخدا،1335 )

طبیعت، قسمتی از هستی است و وابسته به لحظات تفکّرانسان وجدایی ازطبیعت، یعنی جدایی از هستی، واژه­ی­طبیعت درحرکت وجودی انسان ، مثل یک جویبار روان وزلال است و­ مظاهر و تجلیّات­آن هم تداعی­کننده ی یک هستی پاک و بی­آلایش. بنابراین شاعربا اندیشیدن درباره ی طبیعت وزیستن باآن درواقع به خود می اندیشد و درخود زیست می کند و تلاش می­ کند تا با هستی رابطه­ای عاطفی برقرار­کند و­روحش را به بی­کرانگی وگسترد­گی طبیعت وعشق ، متصل کند. درمشاهده­ مناظرطبیعی نخست ذهن شاعرازجمال وزیبایی های طبیعت متاثر­می­ شود، نیروی تخیّل وتداعی­معانی و اندیشه­ های مختلف، او را به عا­لمی دیگرمی­برد وشاعردرصدد برمی ­آید تا آن حالت نفسانی را به دیگران القا کند وآنچه را دیده به زبان شعر، وصف کند و پیش چشم ما مجسّم نماید. بنابراین­­­­ دوعامل بسیارمهم است . یکی احوال وشخصیت گوینده ودیگرطبیعت. بادرنظرگرفتن نکات فوق که بیانگر­تاثیراحساسات، اندیشه ها وتخیّلات شاعر و توجّه به مناظرطبیعت و وصف آن هاست این نکته مفهوم می­ شود که، وصف طبیعت می تواند در ردیف موضوعات شعری قرارگیرد. تجسّم مناظرطبیعت به گونه­ ای­که شاعر­آنها را می بیند، نمودار آن است که انفعالات نفسانی آدمی پس ازدیدن مناظرطبیعت  به لباس­کلمات درمی ­آید وباتوجه به نوع نگرش شاعر، جلوه ها وکاربردها آن در شعر نمایان می شود. به هرحال طبیعت، صحنه ی زندگی وکارگاه سرگذشت واندیشه­ی همه­ی انسان هاست. ازحماسه وجنگ، تنهایی وخاموشی، خستگی و فراق، عشق وعرفان و احساس وزیبایی« طبیعت بدون آدمی، افسرده ، بی ثمر و  بی­روح است ­هیچ قوّت ­و اقتداری­ درطبیعت ­وجودندارد ، ­مگر­ این­که ­بواسطه­ی­ سرعت­خیال ­و­­وسعت نظر توجودپیداکند.(نیما،220:1375) در این دریافت همه­چیز ازطبیعت زنده­است وطبیعت ازبرکت وجودانسان، «خیال­تیز و دور­پرواز شاعر، زیبایی شگفت پنهان دراعماق طبیعت را کشف ­می­ کند ­و درآیینه­ی نهان بین­ خود باز می سازد. انسان و طبیعت چون روح در یکدیگر حلول می کنند.» (مسکوب،51:1373)  ­نقش تمثیلی ونمادین طبیعت،درنگاه شاعران گذشته و امروز متفاوت است«درشعررسمی وکلاسیک، طبیعت حقیقتی برون ذهنی و عینی و خارجی است. زیبایی این طبیعت نیز حسی و عاطفگی است نه اندیشگی، طبیعت بستر و گذرگاه حیات است نه سرچشمه و خاستگاه اندیشه» (همان:­64) دراین نوع توصیف، طبیعت خود، بیان زیبایی است که احساس­آن­­­­ درحد ­چشم ­سر­می­ماند­­و­جان اندیشیده را دگرگون نمی­ کند.» (همان:62) امّا در شعر امروزی، دریافت شاعر از شعر، اینگونه نیست بلکه حسی، عاطفی، اندیشیده، پیچیده وچند رویه است« نوع حضور طبیعت را در شعر، فقط شعرتعیین می­ کند.شعری­که ازهستی­­شناسی­و نوع نگاه هنرمند مایه می­گیرد درعبارتی این شعر است که عناصر­ متشکله­ خود،چه طبیعی و چه مصنوعی را انتخاب نموده ودر جای­ خود­می­نشاند(شاه­ حسینی،1380:­245) ­                                                          

قیصرامین­پور یکی ازبزرگترین شاعران دو، سه دهه­ اخیر است که در زندگی هنری و بلکه اجتماعی، درگیر واقعیت بوده است. او از لحاظ بیان حساسیت­هایش در مواجهه با جهان و جامعه، شاعری صادق است و روح زمان به روشنی در شعرش بازتاب یافته است. شعر اوگزارش راستین مناسبات شاعر با هستی، جامعه و طبیعت است(فتوحی،1387: 9) و طبیعت به عنوان شاخص­ترین ­عنصر در ­فضای شعری او حضور دارد وکمتر شعری را از او می توان یافت که درآن عناصرطبیعت به کار نرفته ­باشد به طوری که تصاویر­ شعری او غالبا با عناصرطبیعی شکل گرفته­اند. در این پژوهش ­دلایل رویکرد شاعر به طبیعت و چگونگی استفاده از عناصر زنده و پویای آن مورد بررسی ­قرار می­گیرد تا بتوان به شناخت ذهن و اندیشه­ی شاعر و فضایی که در شعر ایجاد کرده است، دست یافت. شاعر با بهره­ گیری از عناصر طبیعی، در پی ترسیم  این فضا است به طوری که این فضا در اندیشه­ی شاعر، ازپیدایی تا کمال، نمود پیدا می­ کند وموجب می شود،تا صدای ایدئولوژیک وتحولّات­ اجتماعی از عمق اشعارش احساس شود. هدف این پژوهش، بررسی نقش و تاثیرعناصر طبیعی در این فضاست و ازآنجایی­که می توان از عوامل طبیعی برای بیان بسیاری از مسائل ازجمله: موضوعات عرفانی،­ اجتماعی،  حماسی و احساسی،  استفاده کرد وی برای محسوس و ملموس­­تر­جلوه ­دادن اندیشه­ی خود از عناصر طبیعی که نقش مهمّی در بیان اندیشه و احساس، در شعر امروزی دارند ، سود می جوید.                                                                                

در این رساله حیات شعری شاعر، به سه دوره تقسیم می شود که­شاعر با توجه به فضایی که در هر دوره حاکم ­­است از ایماژهای متفاوتی چون: پویا، منفعل و طبیعی­ بهره می گیرد، تا به بیان اندیشه و القای انفعالات نفسانی خویش بپردازد. وی ­برای ابراز عواطف و احساسات شورانگیز خود، مواد ­خام را از طبیعت گرفته و به کمک اعجاز تخیّل آن را در لباس کلمات در می­آورد تا اندیشه­ی خود را به صورت عینی به مخاطب القا کند.                                                                                                                      

در شعر قیصر امین پور از جنبه های­گوناگون به طبیعت نگریسته شده است که در دوره­ های مختلف شعری شاعر، ­نمود یافته است. هدف این رساله بررسی عوامل و اهداف رویکرد شاعر به طبیعت است، که در قالب موضوعات زیر مورد بررسی قرار گرفته است:

الف) ذ کرعوامل طبیعی برای بیان وصف(طبیعت گرایی توصیفی)؛

ب) ذکر عوامل طبیعی برای بیان مضامین حماسی   

پ) طبیعت گرایی تألیفی و تأویلی 

ت) طبیعت گرایی شهودی                                                              

 ث) طبیعت و جنبه های سمبلیک آن                                                                             

ج) عینیّت و ذهنیّت

چ)رابطه ی عشق، انسان و طبیعت

2-1- سوالات اصلی

1- نگاه شاعر به طبیعت در دوره های مختلف شعری او چگونه بوده است؟

2- نقش طبیعت در عینی کردن امور ذهنی و یا تلفیق عینیّت و ذهنیّت در شعر امین پور چیست؟

3- رابطه­ عشق، انسان و طبیعت در شعر قیصر امین پور چگونه است؟

4- طبیعت چه نقشی در تکوین زبان شعری شاعر داشته است؟

3-1- پیشینه تحقیق

با توجه به مطالعاتی که انجام گرفت، این نتیجه به دست آمد که ، پژوهش­­های انجام­گرفته درباره ­ ویژگی­های شعری قیصر امین پور، در حوزه های مختلف بوده است که از جمله می توان به مقالات زیر اشاره کرد:

1- ایرا ن نژاد، نعمت ا… ، صلح در اشعار قیصر امین پور

نویسنده در این کتاب ابتدا به بررسی آثار برجسته­ی ادبی در ارتباط با میزان تأثیرگذاری آنان بر جان مخاطبان هم در دیدگاه سنّتی و هم در رهیافت ها و نظریّه­های جدید نقد ادبی، از جمله نظریّه­ی دریافت می پردازد. سپس با مبنا قرار دادن این مطلب به طرح موضوع یعنی: صلح در اشعار قیصر امین پور­ می پردازد و نتیجه می­گیرد­که قیصر در تبیین هنری تجربه­های زندگی به درک هنرمندانه­ای رسیده است و آن ها را با زبانی مخاطب پسند و در ساختاری منسجم و هماهنگ  بیان کرده است و بین فرم و محتوا و لفظ و معنا ، پیوندی اندام­واره ایجاد کرده است که برای مخاطب در همه حال از آن ها التذاذ ادبی حاصل می­ شود. وی نکات حائز اهمیت در شعر­های قیصر امین پور را پیوند با صلح و عشق و عشق ومحبّت را ازخصیصه های ادبی این شاعر می داند که خواننده را به سمت خلوص و اخلاص می کشاند؛ به طوری که خواننده با متن هم ذات پنداری می­ کند.

2- فتوحی، محمود، سه صدا، سه رنگ، سه سبک در شعر قیصر امین پور

در این مقاله، حیات شعری شاعر، به سه دورۀ فعّال، منفعل و انعکاسی تقسیم شده است که روحیۀ انقلابی وی در هر دوره علاوه بر محتوا در عناصر صوری شعرش، به ویژه در سطح واژگان، ساخت های نحوی و فرایندهای فعلی به روشنی نمودار است و ایماژها و تصویرها نیز در هر دوره نشان دهنده نوع نگاه شاعر است. نویسنده معتقد است که شاعر هر چه به سوی کمال شعری پیش می­رود، نگاهش به سوی اندیشه­ های کلان هستی شناسانه و نوعی پلورالیسم بیش تر معطوف می شود و صدای انعکاسی شاعر را که بیان کنندۀ اشتغال او به درون خویش است، می توان از بطن این درونگرایی شنید.

3- گرجی، مصطفی، مهم ترین موتیف ها و ویژگی های ساختاری در دستور زبان عشق

در این مقاله، نویسنده به بررسی مهم ترین ویژگی های این مجموعه (دستور زبان عشق) در­حوزه ی ویژگی های محتوایی از یک سو و مختصات زبانی و ساختاری از سوی دیگرمی پردازد. از دیدگاه ایشان،­مهم­ترین موتیف ها و درون­مایه­ی شعری این مجموعه عبارتند از: مرگ اندیشی شاعر، هبوط و گم گشتگی شاعر و بازگشت و عشق. ایشان اظهار می دارد که یکی از درون مایه های اصلی مجموعۀ اخیر به ویژه در حوزۀ غزل، عشق و مشتقّّات آن است. مهم­ترین ­رویکرد­نویسنده­ در­آن به­ قرار­ذیل است. 1- عشق و معنای انفسی زندگی.  2- عشق تنها گزاره یی بی سؤال. 3- عشق امری ذهنی است و مادر زیبایی است یا امری عینی و فرزند زیبایی. 4- رویکرد به جهان خود و خد ا. وی سپس به بررسی توجّه به عنصر درد و رنج و عوامل آن در آثار قیصر        ­امین پور می پردازد. در این بخش می نویسد از مجموعه اشعا­ر امین پور چنین استفاده می شود که، ایشان در تبیین و تفسیر این مسأله و خاستگاه آن رویکرد معرفت شناسانه دارند و مهم ترین علل درد و رنج آدمی را در تعرضّات بر ساختۀ انسان با جهان خارج می داند.

4- گرجی، مصطفی ، بررسی ماهیّت و مفهوم درد و رنج در اشعار قیصر امین پور

نویسنده در این مقاله پس از بررسی ابعاد مختلف درد و رنج و ماهیت و مفهوم آن در نظام حاکم بر اندیشه و زبان امین پور، مجموعه اشعار او را در چهار بخش: معناشناسی،­ وجود شناسی و شأن اخلاقی درد و رنج، طبقه بندی، بررسی و تحلیل نموده است. مهم­ترین علل درد و رنج را در تعارض بودن تصورات بر ساخته انسان با جهان خارج می داند. وی مهم ترین عامل درد و رنج را بیش­تر با نگاه انسان امروزی تبیین می­ کند و دو عامل نابسامانی روانی و این جایی و اکنونی نزیستن را به عنوان مهم ترین علل درد و رنج بر­می­شمارد و سپس راه های رهایی از آن را  در موت احمر، بازگشت به حق و خشوع انسان در برابر او، دل زدن به دنیای بی خیالی، سرودن، گفتن و رفتن، عاشق شدن و رسیدن به­ آرمان شهر­ می داند.

5- ترابی، سید ضیاء الدین، تفسیر و تحلیل «شعری برای جنگ»

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[دوشنبه 1399-10-01] [ 10:39:00 ب.ظ ]




چکیده……………………………………………………………………………………………………یک

پیشگفتار ………………………………………………………………………………………………..دو

تعریف و بیان مسئله ………………………………………………………………………………سه

فرضیه ­ها و اهداف ……………………………………………………………………………سه

پیشینه تحقیق ……………………………………………………………………………………..سه

مقدمه………………………………………………………………………………………………..1

فصل اول:  شعر و موسیقی

1-1  ارتباط شعر و موسیقی……………………………………………………………………9

1-2   موسیقی شعر …………………………………………………………………………….12

1-3   موسیقی شعر اشعار اوحدی ……………………………………………………………14

فصل دوم: موسیقی  بیرونی اشعار اوحدی

2-1 موسیقی بیرونی…………………………………………………………………………….19

2-2  تاثیر وزن بر شعر …………………………………………………………………………..20

2-3  اوزان به کار رفته در اشعار اوحدی ………………………………………………….21

2-4  شواهد اوزان به ترتیب بسامد …………………………………………………………25

2-4-1 اوزان دوری یا متناوب………………………………………………………………..32

2-4-2 اوزان کم کاربرد…………………………………………………………………………33

2-5 وزن رباعی…………………………………………………………………………………..35

2-6 بحور به کار رفته در اشعار اوحدی ………………………………………………….36

2-7 اختیارات شاعری ……………………………………………………………………………38

فصل سوم: موسیقی کناری اشعار اوحدی

3-1 موسیقی کناری……………………………………………………………………………..41

3-1-1 قافیه ……………………………………………………………………………………..41

3-1-2  قافیه و انواع آن در اشعار اوحدی ………………………………………………..42

3-1-2-1 قافیه بدیعی …………………………………………………………………………..49

3-1-2-2 قافیه متوازی …………………………………………………………………………..51

3-1-2-3 قافیه میانی ………………………………………………………………………….51

3-1-2-4 همسانی قافیه و ردیف ……………………………………………………………..52

3-1-2-5 تکرار قافیه ……………………………………………………………………………54

3-1-2-5-1 ردالقافیه …………………………………………………………………………55

3-1-3 عیوب قافیه ……………………………………………………………………………..57

3-1-4 ردیف …………………………………………………………………………………….61

3-1-4-1 ردیف در دیوان اوحدی………………………………………………………….63

3-1-4-2  کاربرد ردیف در اشعار اوحدی ………………………………………………..63

3-1-4-3 انواع ردیف در اشعار اوحدی ……………………………………………………65

3-1-4-4 ردیف آغازی ………………………………………………………………………..70

3-1-4-5 ردیف میانی ………………………………………………………………………..72

3-1-4-6 ردیف از نظر کوتاهی و بلندی…………………………………………………….72

3-1-4-7 ردیف از نظر موسیقایی و بلاغی ………………………………………………..74

3-1-4-7-1تکرار در ردیف ……………………………………………………………….74

3-1-4-7-2 ردیف و واج آرایی …………………………………………………………..75

3-1-4-7-3 تناسب در ردیف…………………………………………………………………..76

3-1-4-7-4 ردیف و تضاد ……………………………………………………………………..76

3-1-5 هنجارگریزی ردیف ……………………………………………………………………..77

فصل چهارم: موسیقی درونی اشعار اوحدی

4-1 موسیقی درونی ………………………………………………………………………….81

4-2 موسیقی درونی در اشعار اوحدی ……………………………………………………..81

4-2-1 تکرار………………………………………………………………………………………81

4-2-1-1 تکرار کلمه…………………………………………………………………….81

4-2-1-1-1 رد العجز علی الصدر …………………………………………………………..82

4-2-1-2تکرار حروف یا آهنگ کلام…………………………………………………….83

4-2-1-3 تکرار واج یا واج واج آرایی ……………………………………………………84

4-2-2جناس ……………………………………………………………………………………84

4-2-2-1 جناس اشتقاق……………………………………………………………………….85

4-2-2-2 جناس شبه اشتقاق ………­……………………………………………………….85

4-2-2-3 جناس تام ……………………………………………………………………………86

4-2-2-4  جناس خط یا مصحف ……………………………………………………………87

4-2-2-5 جناس زاید یا افزایشی……………………………………………………….87

4-2-2-6 جناس قلب ……………………………………………………………………….88

4-2-2-7 جناس لاحق ………………………………………………………………………..89

 

پایان نامه

 

4-2-2-8  جناس مضارع ………………………………………………………………….89

4-2-2-9 جناس مرکب ………………………………………………………………………90

4-2-2-10جناس ناقص یا محرّف ……………………………………………………..90

فصل پنجم: موسیقی معنوی اشعار اوحدی

5-1 موسیقی معنوی………………………………………………………………………….93

5-2 موسیقی معنوی در اشعار اوحدی …………………………………………………93

5-2-1 ارسال المثل (تمثیل) ……………………………………………………………….93

5-2-2 استخدام ………………………………………………………………………………95

5-2-3 ایهام (توریه) …………………………………………………………………………..96

5-2-3-1 ایهام تناسب ………………………………………………………………..97

5-2-3-2 ایهام تضاد ………………………………………………………………………..98

5-2-4 تجاهل العارف ……………………………………………………………………….98

5-2-5 تجرید ……………………………………………………………………………………..99

5-2-6 تضاد (طباق) …………………………………………………………………….100

5-2-7 تلمیح ………………………………………………………………………………..101

5-2-8 تنسیق الصفات ……………………………………………………………………….114

5-2-9 جمع …………………………………………………………………………………..115

 5-2-9-1 جمع با تفریق ……………………………………………………………………115

5-2-9-2 جمع با تقسیم ……………………………………………………………………..116

5-2-10 حسن تعلیل ………………………………………………………………………….117

5-2-11 حسن مطلع …………………………………………………………………………..117

5-2-12 حسن مقطع …………………………………………………………………………118

5-2-13 سیاقة الاعداد (اعداد) ………………………………………………………………118

5-2-14 سوال و جواب ……………………………………………………………………….119

5-2-15 لف و نشر …………………………………………………………………………120

5-2-16 مراعات النظیر ………………………………………………………………….121

نتیجه گیری………………………………………………………………………………………..123

فهرست منابع …………………………………………………………………………124

چکیده:

موسیقی شعر از عوامل موثر و مهمی است که به شکل گیری ساختار شعر و تاثیرگذاری آن کمک می کند. شعر اساساً وسیله بیان و آیینه انعکاس احساسات درونی هر شاعر است که ابزار بیان این عواطف و احساسات، موسیقی شعر است و اوحدی برای تبیین عواطف، افکار، اندیشه ­ها و علایق و سلایق خود، از عوامل تاثیر گذاری موسیقی بهره گرفته است.

در این رساله که هرچند گامی است کوچک برای آشنایی هر چه بهتر با عواطف، افکار و سبک اشعار اوحدی؛ کوشش شده است که موسیقی اشعار وی، از لحاظ موسیقی بیرونی، کناری، درونی و معنوی (وزن، قافیه و ردیف و نیز انواع آرایه­های لفظی و معنوی) که هر کدام به نوعی در شکل گیری و تاثیرگذاری موسیقی شعر و نایل شدن شاعر به اهداف خود؛ یعنی نفوذ در دل­ها و تحریک عواطف و احساسات، کمک می کنند؛ مورد بررسی و تبیین قرار گیرد.

در اشعار اوحدی اوزان مختلف و مستعمل عروضی و بهره­ گیری از اوزان نادر و اختیارات شاعری قابل توجه است؛ انواع قافیه و ردیف در آن ایفای نقش دارند. در آرایه­های لفظی (انواع جناس­ها، ردالعجز، تکرار و…) گوشنواز می­باشد، شگردهای هنری معنوی شاعر، مانند (ایهام، تلمیح، تضاد، مراعات نظیر و…) با هنرمندی در اشعار اوحدی به کار گرفته شده ­اند.

پیشگفتار:

از عواملی که موجب شد، موضوع موسیقی شعر در دیوان اوحدی، برای این پایان نامه مدنظر قرار گیرد، دلبستگی فراوان به مسائل و مباحث موسیقی شعر به ویژه اشعار اوحدی است، جرقه علاقه به انجام این کار، از دوران کارشناسی و از کلاس عروض و قافیه جناب آقای دکتر صدقی در من ایجاد شد و همواره مترصد فرصتی بودم که در این مورد بیشتر به تحقیق و کاوش بپردازم؛ تا اینکه در دوره کارشناسی ارشد، موضوع پایان نامه، تحت عنوان موسیقی شعر در دیوان اوحدی مراغه­ای، با راهنمایی استاد گرانقدرم آقای دکتر صدقی و با مشاوره استاد ارجمند، جناب آقای دکتر گلی به گروه زبان و ادبیات فارسی پیشنهاد و از طرف گروه محترم تصویب شد، با علاقه فراوان شروع به کار کردم و برای تحقیق و تدوین آن تا جایی که میسّر بود به منابع متعدد مراجعه نمودم، در طول این مدت پشتیبان و مشوّق من استاد راهنمای گرامیم بودند که با سعه­ صدر و گشاده رویی راهنمایی های ارزنده خود را از بنده دریغ نکردند و مرا به ادامه راه دلگرم نمودند.

بیان مسئله:

یکی از عوامل موثر و مهمّی که به شکل گیری ساختار شعر و تاثیرگذاری آن کمک می کند، موسیقی شعر است؛ بنابراین کشف این ظرایف و دقایق و تبیین و تحلیل آن­ها در مجموعه اشعار اوحدی مراغه­ای، ضروری به نظر می رسد و در نوع خود می تواند مفید باشد.

فرضیه ها و اهداف پژوهشی:

فرض بر این است که اوحدی مراغه ای برای شکل گیری اشعار خود از اوزان متنوعی بهره گرفته و از بحرهایی از قبیل رمل، هزج، رجز، خفیف، مجتث و نظایر آن سود جسته است و برای دل انگیز کردن و موثر نمودن تاثیر سخن منظوم خود از موسیقی درونی (ترکیب و آرایش واژه) غافل نبوده است.

کشف زوایا و بیان مباحث مختلف موسیقی شعر دیوان اوحدی مراغه­ای، از قبیل اوزان مختلف اشعار و زحافات آن ها، مباحث مربوط به ردیف و قافیه و نیز موسیقی درونی، از جمله اهداف پژوهشی این تحقیق خواهد بود.

پیشینه تحقیق:

در مورد موسیقی شعر برخی شعرا؛ از جمله موسیقی شعر غزلیات شمس با راهنمایی دکتر احمد گلی، موسیقی شعر دیوان هوشنگ ابتهاج، با راهنمایی دکتر ناصر علیزاده، تحقیقاتی انجام شده است؛ ولی تا جایی که معلوم است تحقیقی در این مورد و با این عنوان در دیوان اوحدی مراغه ­ای صورت نگرفته است.

مقدمه:

 بــه  نـام  آنکـه  مـا  را  نـام  بخـشیـد                             زبـان  را  در  فصـاحت کـام بخـشیـد

(اوحدی مراغه­ ای)

اوحدی مراغه­ای (اصفهانی) از شاعران و عارفان توانای قرن هفتم و هشتم و معاصر ایلخانان مغول است که به علت هم عصری با شاعر نامداری چون حافظ شیرازی، نتوانست آنگونه که باید بدرخشد. تاریخ ولادت وی بر ما معلوم نیست و در منابع قدیمی ذکر نشده است، ولی شرح حال نویسان معاصر  با توجه به بیتی از مثنوی جام جم وی که در آن به تاریخ اتمام کتاب در سال 733 و نیز بیتی از همان مثنوی که در آن به شصت سالگی خود اشاره کرده است، تاریخ ولادت او را حدود 670 الی 673  رقم زده اند.

 چــون  ز  تــاریـخ   بــرگـرفـتـم   فــال                              هفـتـصـد  رفتــه  بود  و سی و سـه سال 

(اوحدی مراغه ­ای، 1375: 672)

 اوحــدی   شصـت   سـال   سخـتی  دیـد                       تـا  شـبـی  روی  نیــک بخـتــی  دیــد

(همان: 649)

در کتب قدیمی به نام پدر اوحدی اشاره­ای نشده، جز در ریحانة الادب که نام پدر وی «حسین» ثبت شده است (مدرس تبریزی، 1369:­202)؛ همچنین بر روی سنگ قبر وی به نام پدرش حسین اشاره شده است.

درباره زادگاه اوحدی و این که مولدش مراغه بوده یا اصفهان بین نویسندگان اختلاف نظر وجود دارد، برخی مولد او را به دلیل اصفهانی بودن پدرش اصفهان می دانند (جامی،1366­:­672، خواندمیر، 1379:­58) و برخی نیز زادگاه او را مراغه می دانند (دولتشاه سمرقندی، ­1338: 157، شوشتری، ج2، 1334: 121) از آن جا که وی مدت زیادی از عمرش را در مراغه سپری کرده و در همانجا نیز وفات یافته است، بیشتر به اوحدی مراغه ­ای شهرت دارد.

عده ­ای معتقدند اوحدی نخست صافی تخلص می کرده است؛ از جمله «صاحب تذکرة صحف ابراهیم و به تقلید از او محمد علی تربیت مولف کتاب دانشمندان آذربایجان و نویسندة کتاب ریحانه الادب و محمود فرّخ و… و بالاخره دکتر ذبیح الله صفا در تاریخ ادبیات خود به استناد ابیات زیر از روی تسامح و تساهل تخلص آغاز شاعری اوحدی را صافی ثبت کرده ­اند» (گلی، مقدمه و گزینش و گزارش غزلیات اوحدی، 1387: 11).

جـانـا  تـو  بـه  حسـن  اگر  نلافی  پیـداست                                کـاندر  دهنت  موی  شکـافی  پیـداسـت

مــا  را  دل  سـخــت  تــو  در آییـنه  بــزم                                     مـاننـده  سنگ  از  آب  صافی پیـداسـت

(ص434،بب11و12 )

خورشید  که  خاک  ازو  چـو  زر  می گـردد                             از  شـوق  رخ  تـو  در بـدر  مـی گـردد

 یک  جرعه  می  صاف  تو  در صافی ریخت                           شد  مست  و  درین  میان  بسر می گردد

(ص439،بب54و55)

 صـافی  چــو  تـو  را  دیـد روان  می نـالـد                              بـر سیـنه  ز  غـم  سنگ زنـان  می نالـد

 گفتی  تـو  کـه  نالیـدن  صـافی  از چیـست                           جـانش  به  لب  آمدست  از آن می نالـد

(ص 442،بب77و78)

در همه موارد بالا مراد از «صافی» نام رودی در مراغه است که به «صافی» یا «صافی رود» مشهور بوده است (همان). برخی نیز معتقدند وی مرید شیخ اوحدالدین کرمانی بوده و دست ارادت به وی داده و تخلص خود را از نام او گرفته است (دولتشاه سمرقندی، 1338:­157، هدایت، بی تا:­35)، ولی این فرضیه با توجه به «سال وفات اوحدالدین کرمانی (م 634 یا 635ه) و سال تقریبی ولادت اوحدی (حدود 673ه) تعارض دارد» (صفا، ج3، 1368:­831)، بنابراین اوحدی  تخلص  خود را از نام خود که اوحدالدین بوده، گرفته است.

اوحدی در اوایل زندگی به کسب علم و دانش پرداخته «تحصیلات خود را در مراغه شروع کرده و برای این مقصود به خارج نرفته است؛ زیرا در آن هنگام مراغه را مدارس شایسته ای بوده و پایتخت شاهنشاهی هلاکو خان و خواجه نصیر از رصدخانه و مدرسه خالی نبوده است» (مسرور، سال نهم:126) و پس از کسب علم در مراغه از آن جا خارج شده و به سفر پرداخته است.

وی مردی جهان دیده و اهل سیر و سیاحت بوده و به شهر های مختلفی سفر کرده که در مقدمه دیوان نیز به آن اشاره شده است. اوحدی علاوه بر مراغه که پایتخت ایلخانان مغول بوده به اصفهان و کرمان سفرکرده؛ همچنین سفرهایی به شهرهای دیگر داشته است: از جمله «بصره، دمشق، سلطانیه، نجف، عراق، قم، کربلا.و…» (اوحدی مراغه­ای، 1375: پنجاه و پنج).

درباره مذهب وی مطلبی به طور صریح بیان نشده، ولی آنچه از دیوان وی بر می آید، اوحدی « سه جا از چهار یار و یک جا از یار غار و دو جا از ابوبکر و سه جا از صدیق و دو جا از فاروق ویک جا از عثمان و یک جا از ذوالنورین و دو جا از صحابه نام برده…و پیداست که وی پیرو طریقه شافعی بوده» (همان: ­پنجاه و نه)، ابیاتی نیز در دیوان وی وجود دارد که شاعر در آن  نامی از صدیق و غار، عدل عمر، یار غار، شرم عثمان  و ذوالنورین به کار برده است که به نمونه هایی اشاره می شود:

 بوجهـل را مخـالفت احمـد از چـه خـاست؟                      وآن عنکبوت و پرده و صدیق و غار چیست؟

 (ص10،ب5)

 از مـن بـه پیش قـاضـی رشـوت ستـان بگـو                       کین شــرع احمـدیـت به عـدل عمـر شــود

(ص16،ب6)

نــظــر  جــهــل  چــون  تـوانــد  دیـــد                                     یــــار در غــــار و  غـــــار در پـــــرده

(ص352،ب11)

 یـافــت  عثـمــان  ز  شـرم  و ایمــان زین                            کــاتــب وحــی گـشــت و ذوالنـــورین

(ص586،ب1)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:39:00 ب.ظ ]




 کلیله و دمنه کتابی است که از زمان های گذشته چه از لحاظ مسائل ادبی و چه از لحاظ مسائل اجتماعی و فکری در بین ملل مختلف مورد توجه بوده است. دکتر سیروس شمیسا درباره ی «کلیله و دمنه» می نویسد: «کلیله و دمنه در طی تاریخ به سه جهت همواره مورد توجه بوده است: یکی از لحاظ فکری که آن را کتاب کیاست وسیاست می دانستند و از این رو مخصوصاً مورد توجه دولتمردان و اصحاب سیاست بوده است. دو دیگر به لحاظ تاریخ نثر فنی چنان که اکثر نویسندگان این سبک به آن نظر داشته اند و از آن نام برده اند و حتی کسانی چون وصّاف الحضره در صدد معارضه با آن برآمده اند و سه دیگر به لحاظ تلخیص و شرح و باز نویسی چنان که قانعی شاعر آن را در قرن هفتم منظوم کرد. و در قرن دهم شیخ ابوالفضل دکنی باز نویسی دیگری از آن کرد و آن را عیار دانش نام نهاد. » ( شمیسا، 1387: 85 ) در مورد تاریخ ترجمه ی این کتاب از عربی به فارسی توسط نصر الله منشی و دیگر ترجمه هایی که از این کتاب صورت گرفته بهتر است به معرفی اجمالی این کتاب توسط كریم كشاورز رجوع کنیم: «كتاب كلیله و دمنه (كرتكا – دمنكا ) در اصل به زبان سانسكریت بوده و در دوران پادشاهی خسرو انوشیروان ابن مقفع (روزبه پسر دادویه ملقب به ابن مقفع) مشهور از زبان پهلوی به عربی ترجمه شد. رودكی شاعر نامی عصر سامانی آن را به نظم درآورد. ولی تنها چند بیتی از اثر نفیس وی در دست است. كلیله و دمنه معروف به بهرام شاهی در حدود سال 538 هجری توسط ابوالمعالی نصر الله بن محمدبن عبدالحمید از متن عربی یاد شده به فارسی برگردانده شده است. در عصر سلطنت سلطان حسین میرزا بایقرا ملاحسین واعظ كاشفی خواست كلیله و دمنه را به گمان خود نیكوتر كند و زشتش كرد و آن را انوار سهیلی نامید.» ( كشاورز، 1345: 578) ) اما اصل و ریشه این کتاب را باید در هندوستان جستجو کرد. تقریباً تمام محققان به هندی بودن آن اشاره کرده اند. محمد جعفرمحجوب هم در فصل اول کتاب خویش گزارش مبسوطی از اصل و ریشه کتاب کلیله و دمنه ارائه داده و این گونه می نویسد: «کتابی که امروز به نام های گوناگون کلیله و دمنه، انوار سهیلی، عیار دانش، همایون نامه و افسانه های بیدپای در ادب جهان معروف است، ایرانیان از هندوستان آورده، خود بابی چند بدان افزوده و بدین صورت تنظیم و تبویب کرده اند.» ( محجوب، 1336: 9)

    فرانسوا دوبلوا نیز در پیشگفتار کتاب خویش کلیله و دمنه را از جمله منابع معتبر تاریخ روابط تمدن ها   می نامد. (دوبلوار،1382: 5)  اما حکایت چگونگی راه یابی این کتاب ازهندوستان، به ایران و سپس به جهان اسلام را به گونه های مختلفی نقل کرده اند. طریق اول همان است که خود نصر الله منشی در مقدمه کتاب خویش بیان می کند.

انوشیروان پادشاه ایران شنید که در هندوستان کتابی به نام کلیله و دمنه موجود است. بنابراین شاه مشتاق دست یابی به این کتاب شد. و برزویه، مامور آوردن کتاب از هندوستان گردید. برزویه وقتی به هندوستان رسید، هیچ کس را از ماموریت خویش آگاه نساخت، و در محفل درس بزرگان هند حاضر شد. در این میان با یکی طرح دوستی ریخت و هنگامی که به دوستی و شفقت او واثق شد، راز خویش را با او در میان  گذارد. دوست هندی برزویه کتابها را برای او فراهم  آورد. و او با دقت فراوان مشغول نوشتن  گشت و در این حین انوشیروان را نیز از ماجرا واقف گردانید. هنگامی که پادشاه این خبر را دریافت كرد دستور بازگشت سریع برزویه را  داد و «بروزیه طبیب بر سبیل تعجیل بازگشت و بحضرت پیوست. »( منشی، 1381: 35 )   برزویه کتاب را در بین علما و اشراف ملک عرضه داشت و همگان متعجب گشتند. پادشاه خزانه را بر او گشود تا هر آن چه از جواهر می خواهد بردارد اما او به یک جامه بسنده كرد. ولی در عوض از پادشاه درخواست كرد تا وزیر دانشمند او یعنی بزرگمهر (بزرجمهر) بابی را به نام او در آغاز کتاب بیاورد تا نام نیک او برای همیشه باقی ماند. ( منشی،  همان: 29 )  تحریر دیگری هم از آغاز سفر برزویه به هندوستان و آوردن کتاب کلیله و دمنه وجود دارد «برزوی رئیس پزشکان ایران، در یکی از کتابهای خود می خواند که در کوهستان های هند گیاهان شگفت انگیزی هست که چون با نسبتی معین به هم آمیخته شوند، می توانند مرده را زنده گردانند. برزوی نامه ای به شاه خسروی انوشگ روان می نویسد و از او اجازه می خواهد به هند رود و به جستجوی آن گیاهان بپردازد. شاه می پذیرد، و هدایا و نامه هایی را که در آنها از شاهان متعدد هند می خواهد که برزوی را در اجرای  ماموریتش یاری کنند، به او می دهد. برزوی وارد هندوستان می شود وبا استقبال و یاری امرای محلی روبرو می گردد. او سراسر هند را می گردد و همه رستنی های کمیاب را گرد می کند و می آزماید، ولی چون مرده را زنده نمی تواندکرد، ناامید می شود وی سرانجام با دانایان هند رایزنی می کند. ایشان  می گویند در کتاب های خود درباره ی رستنی های شگفت انگیز که مرده را زنده می کند خوانده اند؛ اما پس از پژوهش طو لانی، توضیح درست آن را دریافته اند. یعنی که داستان این رستنی ها، داستانی تمثیلی است: کوهها، مردان خردمند اند؛ رستنیها کتابهای ایشان؛ و مرگ، نادانی است. به یاری کتابهای دانشی، مرده ( نادان ) می تواند به زندگی ( دانایی و آگاهی ) باز گردد. برزوی از دریافت این نکته شادمانیها می کند و بر آن می شود تا کتابهای دانشی هند را گرد آورد و به فارسی ترجمه کند. او سر انجام به ایران باز می گردد . شاه نیز بسیار خشنود است. بزرگمهر را دستور می دهد تا کتابهایی را که برزوی ترجمه کرده در خزانه ی پادشاهی نگاه دارد. یکی از این کتابها کلیله و دمنه است که فصل اول آن به زندگی برزوی اختصاص می یابد. » ( دوبلوا  فرانسوا ، 1382: 100 )

اما کتاب « شاهنامه » این روایت را با عنوان « اندر آوردن برزوی کلیله و منه را از هندستان» چنین نقل

 می کند:

به پیری رسیده سخن جوی بود                     پزشکی سراینده برزوی بود

 

مقالات و پایان نامه ارشد

 

به هر بهره ای در جهان شهره ای                     ز هر دانشی داشتی بهره ای

بیامد بر نامور شهریار                                    چنان بد که روزی به هنگام بار

پژوهنده ی دانش و یاد گیر                           چنین گفت کای شاه دانش پذیر

همی بنگریدم به روشن روان                          من امروز در دفتر هندوان

گیاهی است رخشنده چو رومی پرند            نوشته چنین بد که در کوه هند

نیامیزد و دانش آرد به جای                            که آن را چو گرد آورد رهنمای

سخنگو گردد هم اند زمان                              چو بر مرده بپراکنی بی گمان

بپیمایم این راه دشوار خوار                          کنون من به دستوری شهریار

مگر کاین شگفتی به جای آورم                      بسی دانش رهنمای آورم

(شاهنامه، 1385: 590)

انوشیروان پذیرفت و برزوی برای یافتن گیاه راهی هندوستان شد. اما تلاش او برای یافتن گیاه بی نتیجه ماند. برزوی از دانایان هند پرسید،که آیا دانایی از شما بالاتر هم در هند هست. دانایان درباره پیری کهن سال سخن گفتند.

که دانید که داناتر از خویشن                           کجا سربرفرازد از انجمن

به پاسخ شدند انجمن هم سخن                       که دانند ای هست ایدر کهن

به سال و خرد او زما بهتر است                        به  دانش زهرمهتری بهتر است

 (فردوسی، همان: 591)

برزوی پیر کهن سال را پیدا کرد و از او درباره گیاه شفا بخش پرسد و پیر دانا این راز را بر برزوی  گشود.

گیاه چون سخندان و دانش چو کوه         که باشـد همه سـاله دور از گــروه

تن مرده چـون مـرد بی دانـش است         که نادان به هر جای بی دانش است

بـه دانش بـود بـی گـمان زنـده مـرد          خنـک رنـج بــردار پـایـنده مـــرد

یکـی دفتری هســت در گنــج شـاه             که خــواند کلیـله و را نیـک خواه

چـــو مـــردم زنـادانـی آمـد ســتوه              گیاچون کلیله است ودانش چوکوه

کـه باشـد به دانـش نمـاینـــــده راه             بیـا بـی چـو جـویی تـودرگنج شاه

(همان،591 )

برزوی به نزد شاه رفت و از او کتاب کلیله و دمنه را درخواست کرد. ابتدا شاه ممانعت کرد ولی بعد به علت ارادتی که به شاه ایران داشت کتاب کلیله را در اختیار برزوی گذارد، اما به یک شرط و آن اینکه از  کتاب رونوشتی بر ندارد. برزویه طبیب کتاب را با اشتیاق خواند و داستان های آن را به خاطر سپارد و مخفیانه هر آنچه را که از بر داشت می نگارد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:38:00 ب.ظ ]




1)برید عقل ترا كی برد به ملك صفا      كه دل هنوز به بازار صورتست ترا

برید : به فتح اول و كسر ثانی معرّب بریده دم است و آن استری باشد یا اسبی كه دم او را ببرند برای نشان و بعضی گویند كه تیز رفتار می‌شود و به مقدار دو فرسنگ نگاه دارند به جهت خبر بردن سلاطین. الحال آن شخص را گویند كه بر آن سوار شده خبر برد و در این زمان، نامه‌بر و پیک را گویند (غیاث). هم اكنون در كشورهای عربی، برید به جای پست Post به كار می‌رود. در باره‌ی ریشه‌ی «برید» اختلاف است كه از كلمه‌ی یونانی (Veredus) یا «بردن» فارسی و یا واژه‌ی دیگر گرفته شده است (برای توضیح بیشتر به مقاله‌ی «بحثی در باره‌ی برید و ریشه‌ی آن» از استاد مرحوم دكتر محمد آبادی باویل، نشریه‌ی دانشكده‌ی ادبیات تبریز، سال 29، شماره‌ی 122، ص 208-239 مراجعه شود). در بیت فوق قاعدتاً باید در مفهوم دلیل و راهنما به كار رود تا بتواند آدمی را راهنمایی و همراهی كند.

عقل‌ : خرد و دانش و قوتی كه نفس انسان بدان وسیله تمییز دقایق كند و آن را نفس ناطقه گویند. عقل در اصل به معنی بند در پا بستن، چون خرد و دانش مانع رفتن طبیعت آدمی می‌شود به سوی افعال ذمیمه، لهذا خرد و دانش را عقل گویند.

صفا : پاكی و در اصطلاح خلوص از ممازجت طبع است و دوری از مذمومات است و صفا از صفات انسان است و آن را اصلی است و فرعی، اصلش انقطاع دل است از اغیار و فرعش خلوت است از دنیای غدار.(فرهنگ اصطلاحات و تعبیرات عرفانی. ص 531)

بازار‌ : محل خرید و فروش كالا، در زبان پهلوی واچار و در اوستایی آباچاری آمده است. پرتقالی‌ها این كلمه را از ایرانیان گرفته‌اند كه از این رهگذر كلمه در زبان فرانسه نیز وارد شده است.(برهان، حاشیه)

صورت : تمثال، عكس و مجازاً ظاهر هر چیزی.

برید عقل : اضافه تشبیهی، به عبارتی عقل به دلیل و راهنمایی همانند شده است كه آدمی را به سر منزل مقصود هدایت می‌كند.

ملك صفا : اضافه تشبیهی.

كی : استفهام انكاری.

بازار صورت : كنایه از دنیا كه محل اعمال فریبنده‌ی ظاهری است و با نماد آراسته‌ی خود آدمی را سرگرم و فریفته‌ی خود می‌كند.

معنی بیت: پیک و دلیل خرد هیچگاه نمی‌تواند ترا به ملك یكرنگی و صفا رهنمون شود، برای اینكه دل تو هنوز فریفته‌ی این دنیای ظاهر است.

2)نه طفل راهی از آواز و شكل دل برگیر           كه پیل را سر و شكل است و پشّه را آوا

طفل راه : كنایه از نوآموز، كودكی كه تازه راه رفتن را یاد گیرد، نومرید.

باز بود آن صبح دولت روز او    طفل ره شد عقل پیر آموز او

دل بر گرفتن : قطع علاقه كردن، اعراض نمودن، ترك كردن.

بیت پیل و پشّه آرایة طباق به كار رفته است و شكل و آواز تناسبی با كودك دارد. بدین معنی كه طفل را با اشكال و اصوات سرگرم می كنند./ صنعت لف و نشر مشوش؛ پیل به شكل و پشه به آواز برمی گردد.

معنی بیت: تو كودك نوپا و مبتدی سلوك نیستی تا به ظواهر و اشكال دل بندی. پس سعی كن از این مظاهر فریبنده رخ بر تابی، زیرا فیل با همه تنومندی جز هیكل و ظاهری بیش نیست و پشه هم جز صدایی ندارد.

«یعنی مظاهر بزرگ دنیا، شكل و هیكلی بیش نیست و مظاهر كوچك جز صدایی نیست كه در هر حال سزاوار دل بستن نیستند» (دكتر احمد شوقی نوبر)

3)ترا كه نقش سه روح آمدست عذرت هست     كه از جهان نَدب عمر مانده‌ای عذرا

سه روح : موالید ثلاثه كه حیوان، نبات و جماد باشد (برهان).

به چار نفس و سه روح و دو صحن و یک فطرت                   به یک رقیب و دو فرع و سه نوع و چار اسباب

(تعلیقات دیوان مجیر، به نقل از خاقانی)

نَدب : داو كشیدن بر هفت در باز نرد و آن را به عربی عذرا خوانند و اگر از هفت بگذرد و به یازده رسد آن را تمامی ندب و داوفره گویند و به عربی وامق خوانند و چون به هفده رسد آن را دستخون گویند و اگر از دستخون گذرد حكم اول پیدا می‌كند چه داو بر هجده نمی‌باشد.

در گرو عشق او جان و دلی داشتم                  در سه ندب دستخون، هر سه نگارم ببرد

(فرهنگ لغات و تعبیرات به نقل از از برهان)

عذرا : در اصطلاح نرد قدیم كسی كه یازده نوبت متوالی از حریف می‌برد و سه برابر آن چه حریف گرو می‌گذاشت، می‌ستد و هر گاه از حریف دوم هم یازده نوبت می‌برد، می‌گفتند وامق برد و دو برابر آنچه داشت می‌ستد (حاشیه مرحوم خزائلی بر بوستان).

چنین به نظر می‌رسد كه در این بیت عذرا در معنی فوق مورد نظر نیست و می توان گفت كه در ارتباط با ندب، ایهام تناسب است. با توجه به مقاله استاد دكتر رشید عیوضی با عنوان: (نكته‌ای در بوستان سعدی) «عذرا- انداختی» نشریه دانشكده‌ی ادبیات و علوم انسانی تبریز، سال بیست و ششم، شمارة 110 تابستان 53، ص 213-221 ) واژه‌ی عذرا را در معنی آشكارا دانست:

به دعوی چنان ناوك انداختی                  كه عذرا به هر یك، یک انداختی

(بوستان)

برفت روز تو چون طفل خرّمی، آری               نشاط طفل نماز دگر بود عذرا

(خاقانی)

نقش آمدن، ندب، عذرا با هم مراعات نظیر دارند.

عذر و عذرا جناس زاید دارند.

در ضمن واژه‌ی سه روح نیز می تواند در ارتباط با نقش آمدن و اصطلاحات بازی نرد ایهام تناسب باشد. به این معنی كه تخته نرد را در قدیم به سه طاس بازی می‌كردند. جایی ازرقی هروی گوید:

گر شاه سه شش خواست، دو یک زخم افتاد       تا ظن نبری كه كعبتین داد نداد

آن زخم كه كرد رای شاهنشه یاد                     در حضرت شاه روی بر خاك نهاد(2)

میان عذر و عذرا صنعت اشتقاق و جناس مذیل هست.

معنی بیت: تو كه هر سه مرحله جماد و نبات و حیوان را سركرده‌ای و به مرحله‌ی كمال زندگی رسیده‌ای، دیگر چه بهانه و عذری داری؟ زیرا كه آشكارا از جهان هستی، تنها آخرین داو بازی عمر را انجام می‌دهی و علناً بر سر عمر باز مانده از جهان گرو بسته‌ای.

4)پدید نیست كه تا كی بوی ز مستی حرص                در این رباط كهن، همچو ماه نو رسوا

رباط كهن : كنایه از دنیا / ماه نو (تركیب وصفی). هلال .(لغت‌نامه)

رسوا : رسوا شده (صفت مفعولی مركب)، فاش شده، بر سر زبانها افتاده، ظاهر و آشكار شده، از پرده بدر شده (فرهنگ لغات و تعبیرات به نقل از لغت‌نامه)

رسوایی ماه نو : ماه نو علاوه بر شكل ظاهری‌اش كه بسیار لاغر و باریک میان است، به علت تعیین ایام ماه های قمری مخصوصاً ماه رمضان و شوال كه نزد مسلمین اهمیت فراوان داشته، قابل اشاره است، چرا كه قدما برای تعیین ورود به ماه روزه و تعیین ورود هلال ماه شوّال (عید فطر) از افرادی كه دید چشم آنان قوی بوده و می‌توانسته در آسمان هلال ماه را رؤیت كند استفاده می‌كرده‌اند.

چون ماه نو را همه با انگشت به یكدیگر نشان می‌داده‌اند، ماه نو را رسوا خوانده است:

به همه كس بنمایم خم ابرو كه تو داری             ماه نو هر كه ببیند به همه كس بنماید

مستی حرص: اضافه مسبب به سبب

معنی بیت: معلوم نیست كه در این دنیای كهن تا كی به سبب حریص بودن مثل ماه نو، انگشت‌نمای این و آن خواهی بود؟! (دكتر احمد شوقی نوبر).

5)زمین چون گلخن و گردون چو طاق گرمابه است                 تو در میان جنب از همدمی كام و هوا

 

مقالات و پایان نامه ارشد

 

گلخن : 1)تون گرمابه، 2)مزبله‌ی تون حمام، 3)جایی كه خس و خاشاك در آن ریزند، مزبله (با تلخیص از معین).

زمین : از لحاظ پستی و دنائت و فرومایگی به گلخن گرمابه كه پست‌ترین جای حمام و جای كثیف و محل انباشتن هیزم است تشبیه شده است.

طاق گرمابه : در قدیم گرمابه‌ها را با نقوش و صور می‌آراستند تا در نظر بینندگان و روندگان به گرمابه زیبا جلوه نماید. مانند كاشی كاریهای امروزی. از این جهت آسمان را از لحاظ زیبایی و درخشندگی ستارگان و شاید رنگ آبی آسمان به طاق گرمابه كه با كاشیهای لاجوردی و نقوش و صور و آینه آراسته گردیده تشبیه كرده است.

بین گلخن و گرمابه : بین جنب و گلخن و زمین (كه محل پستی و فرومایگی است) تناسب و مراعات النظیر وجود دارد.

بین گردون و هوا (در معنی غیر مراد آن یعنی هوایی كه نفس می‌كشیم) و همچنین دم، ایهام تناسب وجود دارد.

معنی بیت: دنیای پست مانند مزبله تون حمام و جای كثافات و خس و خاشاك و آسمان آبی زیبا با ستارگان درخشنده‌اش مانند طاق مزین به كاشیهای لاجوردی و نقوش و آینه‌ی حمام است و تو در این میان (و یا در میان زمین و آسمان) به سبب كامرانی و پیروی از هوی و هوس، آلوده و مانند شخص جنب هستی.

6)برآر غسل و ازو درگذر كه صاحب دل          میان گلخن و گرمابه كم كند مأوا

بین غسل و گلخن و گرمابه مراعات النظیر وجود دارد.

معنی بیت: خودت را تطهیر و پاكیزه گردان و گلخن و زمین و آسمان مانند طاق گرمابه را رها كن، چرا كه شخص صاحب دل در جاهای پست و در میان گلخن و گرمابه (زمین و آسمان) آرامش ندارد و این جاهای حقیر را پناهگاه دائمی خود قرار نمی دهد.

7)به راستی رسی اندر جهان وحدت از آنك                 الف به راستی از با و جیم گشت جدا

به : به سبب

وحدت: یگانه شدن و تنهایی و یكی بودن (غیاث) اینجا بیشتر معنی عرفانی آن در نظر است كه وحدت در مقابل كثرت است.

جهان وحدت: اضافه توضیحی یا بیانی.

اشاره به صورت ظاهری حروف الف و ب و ج، كه الف كشیده و راست ولی ب و ج خمیده هستند. الف اشاره به عالم وحدت و مقام الوهیت و صادر اول از مصدر كل جهان (ذات ربوبی) دارد مقایسه شود با:

نیست بر لوح دلم جز الف قامت یار                چه كنم حرف دگر یاد نداد استادم

(حافظ)

مصرع دوم تمثیل است برای مصرع اول

معنی بیت: به سبب راستی به جهان یگانگی می‌رسی و از جهان اشیاء متكثر به جهان وحدت كه در آنجا برای كثرت و ناراستی جایی وجود ندارد قدم می‌گذاری، همچنانكه الف به سبب راستی و دور بودن از هر گونه كجی و انحنا از ب و ج جدا و متمایز شده است.

8)تو راست شو چو نی و مرگ به شمر ز حیات   كه نی چو زیست شكر بخشد و چو مرد نوا

نی : 1-گیاهی از تیره گندمیان كه از ساقه‌هایش ابزار مختلف (سبد، حصیر، نیلبك) می‌سازند. 2-نیشكر،  3-سازی است بادی كه از چوب یا نی می‌سازند (با تلخیص. معین)

در گسترش معنای بیت قبلی باز به راستی تأكید می كند و به شكل ظاهری نی كه چون الف راست است توجه می كند و مرگ و حیات پر ارزش و پر شهد آن را به جهت راستی می‌داند. (حسن تعلیل)، چرا كه نی موقع روییدن و حیات در زندگی شكر می‌دهد و بعد از جدا شدن از نیستان و مرگ ظاهری، حیات معنوی می‌یابد و با نواهای خود كام شنوندگان را شیرین می‌سازد. (مرگ برای راستان حیاتی دوباره است).

بین نی و شكر و نوا مراعات النظیر وجود دارد

بین مرگ و حیات و زیست و مردن تضاد وجود دارد.

9)درین نشیب كه هست از صفت چو دیگ تهی           بسان كاسه دون همتان نشین تنها

نشیب : 1-سرازیری، مقابل فراز. 2-زمین پست (معین). اینجا استعاره از دنیای پست است. شاعر با آوردن دیگ و كاسه مراعات النظیر ایجاد كرده است.

كاسه: مجاز به علاقه‌ی جزء و كل؛ سفره و خوان

تنها نشستن كاسة دون همتان: كنایه از نرسیدن دست دیگران و متمتع نشدن دیگران از كاسه و سفرة افراد، فرومایه و خسیس.

شاعر توصیه به عزلت و دوری از خلق می‌كند و می گوید:

معنی بیت:‌در این دنیای پست كه مانند دیگ تهی، توخالی و هیچ و پوچ است؛ گوشه گیری و عرلت پیش گیر و مانند سفرة دون همتان از دسترس خلق دور باش.

10)به شام و صبح كه خصم تواند دل چه نهی     كه این غراب سرشت است و آن تذر و لقا

غراب: در عربی زاغ را گویند (غیاث). غراب سرشت: كنایه از تفرقه انداز، بی وفا (فرهنگنامه شعری).

تذرو: به معنی خروس صحرایی، و به دال مهمله نوشتن و خواندن و به معنی كبك گفتن خطاست (از جهانگیری و فرهنگ حكیم نورالدین به نقل از غیاث) و در سراج اللغات از فرهنگ قوسی نقل كرده كه تذرو به ذال معجمه مرغی است از جنس ماكیان و خروس كه در بیشه‌ی استرآباد و مازندران بسیار باشد و به غایت خوشرنگ بود (غیاث)

تذرو لقا: كنایه از سپیدروی (فرهنگنامه شعری)

شاعر با توجه به معنای دیگر تذرو لقا كه كنایه از سپیدروی است به همراه واژگان غراب و شام و صبح، تناسب زیبایی را خلق كرده است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:38:00 ب.ظ ]




1-1. پرسشهای اصلی…………………………………………………………………………………………………..2

2- فرضیه ها…………………………………………………………………………………………………………..3

3- ضرورت انجام تحقیق…………………………………………………………………………………………..4

4- هدفها و کاربردهای مورد انتظار از انجام تحقیق……………………………………………………….4

فصل اول ( کلیات )………………………………………………………………………………………………..5

شرایط اجتماعی ، سیاسی ، و فرهنگی دوران دو شاعر…………………………………………………..6

1- دوران انقلاب مشروطه……………………………………………………………………………………….6

1-1. نگاهی به عوامل دخیل در پیروزی انقلاب مشروطه……………………………………………….7

1-2. برجسته ترین ویژگیهای و مؤلفهای ساختاری شعرهای سیاسی اجتماعی مشروطه………8

2- مشروطه تا سقوط رضاخان ……………………………………………………………………………….8

3- به حکومت رسیدن محمدرضا پهلوی تا کودتای 28 مرداد 1332 ………………………………..9

3-1.رخدادهای ادبی وفرهنگی این دوره(به حکومت رسیدن محمدرضاپهلوی تا کودتای 28 مرداد 1332)…9

4- کودتا 28مرداد تا انقلاب اسلامی در 1357……………………………………………………………10

4-1. رخدادهای ادبی – فرهنگی این دوره (کودتا 32 مرداد تا انقلاب 1357)………………….11

5- انقلاب 1357 تا پایان جنگ تحمیلی میان ایران و عراق ………………………………………..11

5-1. برخی وقایع مهم در این دوره (انقلاب 1357 تا پایان جنگ تحمیلی)………………………12

6- دوران سازندگی پس از جنگ تحمیلی……………………………………………………………….12

6-1. دو شاخة مجزا در فضای پس از جنگ…………………………………………………………….13

فصل دوم ( ژاله قائم مقامی)……………………………………………………………………………….15

مختصری از زندگی نامة ژاله قائم مقامی……………………………………………………………16

1- توجه به ائمه اطهار……………………………………………………………………………………….17

2- عشق…………………………………………………………………………………………………………..19

3- محبت به فرزندان……………………………………………………………………………………….22

4- تحصیل و تعلیم و تربیت………………………………………………………………………………..24

5- انتقاد از شرایط زنان…………………………………………………………………………………..25

6- سخن گفتن با اشیاء بی زبان………………………………………………………………………..28

7- مرگ عزیزان……………………………………………………………………………………………..32

8- چند زنی…………………………………………………………………………………………………….38

9- طلاق………………………………………………………………………………………………………..36

10- آزادی خواهی و پیگیری حقوق زنان……………………………………………………………38

11- انتقاد از بخت و اقبال………………………………………………………………………………..41

12- مرد………………………………………………………………………………………………………..44

13- زن…………………………………………………………………………………………………….47

14- ازدواج……………………………………………………………………………………………………51

فصل سوم (سیمین بهبهانی)…………………………………………………………………………54

مختصری از زندگی نامة سیمین بهبهانی…………………………………………………………..55

1- توجه به ائمه اطهار………………………………………………………………………………….56

2- عشق……………………………………………………………………………………………………..59

3- محبت به فرزندان……………………………………………………………………………………62

4- تحصیل و تعلیم و تربیت……………………………………………………………………………64

5- انتقاد از شرایط زنان…………………………………………………………………………………66

6- سخن گفتن با اشیاء بی زبان…………………………………………………………………..69

7- مرگ عزیزان…………………………………………………………………………………………..73

8- چند زنی……………………………………………………………………………………………….77

9- طلاق…………………………………………………………………………………………………..79

10- آزادی خواهی و پیگیری حقوق زنان………………………………………………………..81

11- انتقاد از بخت و اقبال……………………………………………………………………………84

12- مرد…………………………………………………………………………………………………….86

13- زن……………………………………………………………………………………………………..90

14- ازدواج…………………………………………………………………………………………..93

15- موضوعات دیگر………………………………………………………………………………….95

فصل چهارم ( تفسیر و مقایسه ی شعر دو شاعر)……………………………………………..97

1- تفسیر و مقایسه ی شعر دو شاعر با موضوع توجه به ائمه اطهار…………………….98

2- تفسیر و مقایسه ی شعر دو شاعر با موضوع عشق……………………………………….99

3- تفسیر و مقایسه ی شعر دو شاعر با موضوع محبت به فرزندان……………………101

4- تفسیر و مقایسه ی شعر دو شاعر با موضوع تحصیل وتعلیم و تربیت…………….103

5- تفسیر و مقایسه ی شعر دو شاعر با موضوع انتقاد از شرایط زنان…………………105

6- تفسیر و مقایسه ی شعر دو شاعر با موضوع سخن گفتن با اشیاءبی زبان………..107

7- تفسیر و مقایسه ی شعر دو شاعر با موضوع مرگ عزیزان…………………………110

8- تفسیر و مقایسه ی شعر دو شاعر با موضوع چند زنی……………………………….112

 

مقالات و پایان نامه ارشد

 

9- تفسیر و مقایسه ی شعر دو شاعر با موضوع طلاق…………………………………..113

10- تفسیر و مقایسه ی شعر دو شاعر با موضوع آزادی خواهی وپی گیری حقوق زنان….115

11- تفسیر و مقایسه ی شعر دو شاعر با موضوع انتقاد از بخت و اقبال……………117

12- تفسیر و مقایسه ی شعر دو شاعر با موضوع مرد……………………………………118

13- تفسیر و مقایسه ی شعر دو شاعر با موضوع زن…………………………………….120

14- تفسیر و مقایسه ی شعر دو شاعر با موضوع ازدواج………………………………123

15- مقایسه ی دو شاعر به لحاظ گستردگی موضوع…………………………………..125

فصل پنجم (نتایج )……………………………………………………………………………….126

نتایج این تألیف …………………………………………………………………………………127

کتابنامه……………………………………………………………………………………………….130

چکیده:

مقایسه، یکی از روش های مؤثر برای شناساندن بهترشاعران و نویسندگان و آثارشان به مخاطبان وعلاقه مندان می باشد. بخصوص مقایسه ی دو شاعر با اشتراکات متعدد، که می تواند تاثیر مسائل گوناگونی چون ، جنسیت ، وقایع شخصی واجتماعی ،شرایط مکانی وزمانی و… را در نحوی سرودن اشعار ، به درستی نمایش دهد . که در مورد این دو شاعر زن بودن ، مادر بودن ، مطلّقه بودن و … باعث به وجود آمدن برخی مضامین مشترک و تفاوت در دید و جهانبینی باعث ایجاد تفاوت در نگاه به مسائل گوناگون و ارائه آنها شده است . در این تالیف سعی شده با بهره گرفتن از بررسی اشعار دو شاعر، واقعیت های تاریخی ، اطلاعات موجود از زندگی ایشان و اظهار نظرها و دیدگاه های بزرگان ادبی آگاهی و بینش گسترده و عمیقی نسبت به این دو شاعر معاصر ایجاد شود.

مقدمه:

1- تعریف مسأله و بیان سؤال های اصلی تحقیق

شعر دوره ی معاصر به جهت ساختاری و محتوایی، اهمیت ویژه ای داشته و از سوی دیگر حضور زنان شاعر و صاحب سبک و اهل فکر در عرصة شعر و ادب فارسی معاصر از مباحث مهم ادبی ، تربیتی و فرهنگی محسوب می شود ، و بدونه شک ، نگاه خاص زنان جامعه به مباحث مهم اجتماعی و ادبی ، از اهمیت خاصی برخوردار می باشد. از این جهت به دلیل جایگاه مهم ادبی ژاله قائم مقامی و بازتاب مضامین مهم اجتماعی درشعر او و همچنین جایگاه ادبی سیمین بهبهانی و حضور پر رنگ مضامین فرهنگی و اجتماعی ، در شعر ایشان باعث اثرگذاری این دو شاعر در جریان های شعری می باشد ، برای مثال تأثیر سیمین در شعر معاصر و به ویژه قالب غزل به اندازه ای است که او را ((نیمای غزل)) نامیده اند بنابراین تحلیل محتوایی اشعار آنها به ویژه به صورت مقایسه ای لازم و ضروری می نماید ، و در این تألیف به دنبال این مسأله خواهیم بود.

1-1- پرسش های اصلی

الف. مهمترین ویژگیهای شعری ژاله قائم مقامی چیست ، و چه مضامین مهمی در شعر او بازتاب یافته است ؟

ب. مهمترین ویژگیهای شعری سیمین بهبهانی چیست ، و چه مضامین مهمی در شعر او بازتاب یافته است؟

ج. محتوای اشعار این دو چه شباهتهایی دارند؟

د. محتوای اشعار این دو چه تفاوتهایی دارند؟

2- فرضیه ها

الف . به دلیل اینكه در زمان ژاله قائم مقامی زن هنوز جایگاه واقعی خود را در جامعه نیافته بود ژاله از طریق تمثیل و گفتگو و مناظره سعی كرده مضامین مهم اجتماعی و بویژه محرومیت زنان جامعه خود را به خوبی در شعر خود بیان كند.

ب . سیمین بهبهانی در اشعاری توانسته هم جنبه های ادبی را در شعر بازتاب دهد و هم مضامین مهم روزگار خود و از جمله مباحث زنان ، جنگ تحمیلی و سایر موضوعات مهم را به شكل هنری با احساس و عواطف تند زنانه و مادرانه بازتاب دهد.

پ . شباهتهای این دو شاعر در بازتاب مضامین اجتماعی ، مضامین مربوط به زنان و نیز عواطف تند زنانه است و هر دو شاعر اجتماعی محسوب  می شوند.

ت . اگر چه این دو شاعر دارای شباهتهای فراوانی هستند ولی به دلیل تفاوت در دوره زندگی و شرایط حاكم ، در نوع مضامین ، تفاوتهایی دارند. برای مثال ژاله قائم مقامی از نظر قالب بیشتر سنتی است ولی سیمین بهبهانی از قالبهای نو نیز بهره برده است و نگاه او به مضامین اجتماعی امروزی تر است.

3- ضرورت انجام تحقیق

علی رغم اهمیتی که این دو شاعر در شعر معاصر داشته اند چندان مورد توجه محققان قرار نگرفته اند ، برای بیان اهمیت این دو شاعر همین بس که سیمین را ((نیمای غزل)) نامیده اند و ژاله را نخستین زنی که اشعارش کاملاً رنگ و بوی زنانگی دارد . به دلیل همین جایگاه خاص ادبی و تأثیرات اجتماعی و فرهنگی که ( به واسطه ی موضوعاتی که در اشعار خود به کار گرفته اند ) بر مخاطبان و شاعران به جای گذاشته اند بررسی و مقایسه ی شعر دو شاعر ضروری می نماید.

4- هدف ها و كاربردهای مورد انتظار از انجام تحقیق

هدف از انجام این پژوهش ایجاد شناختی جامع تر و گسترده تر نسبت به ژاله قائم مقامی و سیمین بهبهانی و مقایسه ی محتوایی آنان می باشد تا با بهره گرفتن از نتایج این تألیف مخاطبان را با دیدگاه ها و تفکرات این دو شاعر بیشتر آشنا کنیم .

بدیهی است که از نتایج پایان نامه در تدوین كتب درسی و آموزش به شاعران جوان تر ، و نیز كاربرد رسانه ای می توان سود جست.

فصل اول: کلیات

شرایط اجتمای ، سیاسی و فرهنگی دوران دو شاعر:

دوره ی مورد بحث ما ، سال 1262 ش (تولد ژاله قائم مقامی ) تا به امروز را در بر می گیرد که در این مدت اتفاقات اجتماعی و سیاسی و فرهنگی مهمی روی می دهد .

ژاله (( زمانی که دوازده ساله بود ناصرالدین شاه به جرم فسادها و خیانت هایش به دست میرزا رضا کرمانی به قتل رسید (1313ق) بیست و سه ساله بود که فرمان مشروطیت را مظفرالدین شاه در شرایط بحرانی امضا کرد (1324ق) و6 ماه پس از آن درگذشت . در بیست و شش سالگی ژاله ، محمد علی شاه قاجار به سبب خودکامگی و مخالفت با مشروطه عزل شد (1327ق) . او شاهد دورۀ هفده ساله پادشاهی نابسامان احمد شاه (1327-1344ق) ، مخالفت مستقیم روس و انگلیس ، جنگ جهانی اول (1332ق/ اوت 1914 میلادی ) ، دوره شانزده ساله شاهی رضا شاه پهلوی و اقتدار فردی او (1304- 1320شمسی ) و پنج سال ازآغاز دوره پادشاهی شبه مدرن فرزند او ، محمد رضا شاه بود . بدین ترتیب در فاصله 63 سال زندگی ژاله ، 6 پادشاه روی کار آمدند . ))[1]

سیمین نیز در دوران حیات خود شاهد وقایع مهمی بوده است ، از جمله پادشاهی رضا شاه پهلوی و فرزندش محمدرضا شاه ، جنگ جهانی دوم، کودتای 28 مرداد 1332 ،حوادث قبل و بعد انقلاب اسلامی ، جنگ تحمیلی هشت ساله میان ایران و عراق ، پیشرفتهای چشم گیر سالهای اخیر جهان و ایران و… .

اما اگر بخواهیم دوران این دو شاعر را به دوره های کوتاه تر تقسیم و به صورت عمیق تر به این دورها بپردازیم ، چند دوره را می توان نام برد:

1- دوران انقلاب مشروطه

(( در دوران معاصر تحول اجتماعی مهمی که می توانست تفکر و در نتیجه سبک را تغییر دهد انقلاب مشروطه بود ، انقلاب مشروطیت یکی از مهمترین عوامل تغییرات اجتماعی و سیاسی و مخصوصا فرهنگی در تاریخ ایران است و از این رو مهمترین تغییر سبکی را در پی داشت که سبک نو در شعر و نثر باشد ، به این معنی که یکسره ادبیات –هم به لحاظ فکری و هم به لحاظ صوری به دو بخش کهن و نو تقسیم شد. هیچگاه بین سبکهای ادبی پیش تا این حد اختلاف نبوده است.))[1]

در دوران مشروطیت ((به لحاظ فکر، این عقیده که شعرفقط باید به مطالب خاصی از قبیل عشق و عرفان مدح و هجو بپردازد از میان می رود و مخصوصاً توجه به مسائل اجتماعی و سیاسی و مسائل روز در شعر باب می شود . توجه به ایران باستان ، آزادی نسوان ، تنفر از دیکتاتوری ، شور تجدد و تجدید حیات از موضوعات رایج شعر این دوره است . ))[2]

(( از همان آغاز مشروطیت وضع زنان ایران همیشه مورد توجه و اعتراض روشنفکران ایران بود ، و در این کوششها ، شعرا و نویسندگان درصف اول قرار داشتند . لاهوتی ، ایرج ، عشقی ، پروین ، کمالی ، بهار ، شهریار و دیگران هر یک اشعار زیبا و فراوانی را به مساله زن وقف و همگی با موهومات و خرافات و تعصباتی که بر دوش زنان سنگینی می کرد مبارزه و جهاد نموده اند .))[3]

1-1- نگاهی به عوامل دخیل در پیروزی انقلاب مشروطه[1]

الف. تأسیس چاپخانه: با تجهیز ایران به صنعت چاپ زمینه برای تأسیس روزنامه ها و در نتیجه نوشتن و انتشار مقالات نیز مهیا شد.

ب. مطبوعات

پ. اعزام محصل به فرنگ

ت. تأسیس مدارس جدید : از عوامل دیگر تحول فکری و فرهنگی که جزو مقدمات پیروزی انقلاب مشروطیت تواند بود، تأسیس مدارس جدید است . نخستین و مهمترین این مدارس ، دارالفنون ، به همت والای میرزا تقی خان امیر کبیر… بنا شد.

ج. روشنفکران : مراد از اصطلاح (( روشنفکر )) در این مبحث ، اعم از روحانی ، غیر روحانی نویسنده و خطیب است.

1-2. برجسته ترین ویژگیها و مؤلفهای ساختاری شعرهای سیاسی – اجتماعی مشروطه[1] :

الف. عدول نسبی از بیان ادیبانه و اشرافی شعر درباری و قدمایی و گرایش به بیانی ساده ، صریح ، مردم پسند ، سرشار از واژگان ، اصطلاحات و تعبیرات فرنگی و روزنامه ای .

ب. پرهیز نسبی از توصیف گری های سنتی و تصویر سازیهای ذهنی و پیچیده و طبعاً گرایش به توصیفات واقعه گرا ، ساده و عینی از چشم اندازهای زنده و تپنده روزگار .

ج. رویکرد به عواطف و اندیشه های تند و تپشناک اجتماعی ، سیاسی ، ملی و میهنی

د. تجدد سنت مابانه در زمینة فرمها و قالبهای شعری

[1] محمد رضا روزبه ، شعرنوفارسی (شرح ،تحلیل ،تفسیر)، چاپ اول ،تهران، حروفیه ،1383 ،ص79-80 .

[1] هرمز رحیمیان. ادوار نثر فارسی( از مشروطیت تا انقلاب اسلامی) ،چاپ سوم ، تهران ،سمت،1384، ص3 .

[1] سیروس شمیسا ، سبک شناسی شعر،چاب اول از ویرایش دوم، تهران ، میترا ، 1383 ،  ص327 .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:37:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم